کد خبر: 22870 | صفحه ۳ | جامعه | تاریخ: 07 بهمن 1402
یک کارشناس رفاه و تامین اجتماعی مطرح کرد:
افزایش سن و سابقه بازنشستگی فقط تشدید فشار بر مردم است
۲۴ دیماه هادی طحان نظیف (سخنگوی شورای نگهبان) اعلام کرد: مصوبه افزایش سن بازنشستگی در بررسیهای صورت گرفته خلاف موازین شرع و قانون اساسی شناخته نشد و مورد تایید قرار گرفت.به گزارش ایلنا، «افزایش سن و سابقه بازنشستگی» یکی از بندهای لایحه برنامه هفتم توسعه بود که دولت برای رفع ناترازی صندوقهای بازنشستگی به مجلس پیشنهاد داد؛ پیشتر سیدصولت مرتضوی (وزیر کار، تعاون و رفاه اجتماعی) در مورد افزایش سن بازنشستگی گفته بود که «این مساله قاعده قبول شده جهانی است؛ افزایش تدریجی سن بازنشستگی یکی از راههای پایداری صندوقهای بازنشستگی و جلوگیری از ورشکستگی آنهاست.» در هر حال، این پیشنهاد علیرغم اعتراضات کارگران، در شورای نگهبان به تایید نهایی رسید و از قرار، از سال آینده اجرایی میشود. فرشید یزدانی (کارشناس و رفاه و تامین اجتماعی) در گفتگوی زیر با تاکید بر لزوم اصلاحات ساختاری صندوقها، معتقد است؛ در شرایط فعلی، افزایش سن و سابقه بازنشستگی نمیتواند صندوقهای بازنشستگی را از بحرانِ قریبالوقوع نجات دهد.
دلایل تصمیمگیران برای افزایش سن و سابقه بازنشستگی، رفع بحران ناترازی صندوقهاست؛ شما در این زمینه چه دیدگاهی دارید؟ آیا با این دست راهکارها، بحران صندوقها به خصوص صندوق مادر تامین اجتماعی برطرف میشود؟
برای پیدا کردن راهحل مناسب، اول باید به این سوال پاسخ دهیم که چرا صندوقهای بازنشستگی دچار بحران شدهاند. بحران صندوقهای بازنشستگیِ ایران اساساً ناشی از پایین بودن سن بازنشستگی نیست؛ مهمترین عامل بحرانساز در صندوقها، چه تامین اجتماعی و چه سایر صندوقها، نظام مدیریتی و ساختار مدیریتی آنهاست؛ ساختاری که فسادآمیز است، ساختاری که نظارت پذیر و کنترل پذیر نیست، بدون تردید بحران به وجود میآورد. وقتی ساختار معیوب است، بهخصوص در فضای بستهی سیاسی، دولتها به سوی کم کردن از حقوق مردم روی میآورند، این یک قاعدهی کلیست.
تاثیر این افزایش سن و سابقه چقدر است و آیا در پایداری صندوقها اثرگذار است؟
به نظر من، این افزایش سن و سابقه بازنشستگی، هیچ تاثیر جدی روی پایداری صندوقهای بازنشستگی کشور نخواهد داشت. با این مصوبه، احتمالاً یک بخش قابل توجهی از بیمهشدگان فعلی یا احتمالی از زیر چتر صندوقها خارج خواهند شد به عبارت دقیقتر، بیمهگریزی اتفاق خواهد افتاد. فرد میگوید قبلاً باید ۳۰ سال حق بیمه میدادم و صبر میکردم تا بازنشست شوم حالا باید ۳۵ سال کار کنم؛ در این میان، بیمههای تجاری یک مقابله و رقابتی با صندوقهای بازنشستگی دارند؛ این بیمهها لااقل از نظر شکلی زیباتر و فریبندهتر هستند و بدون شک، یک بخشی از بیمهشدگان را این بیمههای تجاری جذب خواهند کرد. این گریز قطعاً میتواند آسیبزا باشد و ضریب نفوذ صندوقهای بازنشستگی را کاهش دهد. باید بپذیریم اگر هم افزایش سن و سابقهی بازنشستگی در کوتاهمدت تاثیرگذار باشد، باز چهار سال دیگر در همین نقطه خواهیم بود، بازهم اسیر بحران میشویم چراکه ساختار مدیریتیِ ما معیوب است، ساختار مدیریتی صندوقها سهجانبه نیست؛ سهجانبهگرایی و استقلال مدیریتی تامین اجتماعی حذف شده و حجم گستردهی مداخلات دولت و وزارتخانه در این صندوق باعث ناکارآمدی سیستم شده و بخش مهمی از این ناپایداری به مداخلات دولت و نوع مواجهه این نهاد با صندوق برمیگردد. ببینید الان حجم بدهی دولت به صندوق تامین اجتماعی بالای ۶۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است. دولت اگر اهتمام میکرد و یک بخشی از این بدهی را پرداخت میکرد و البته ساختار مدیریتی صندوق را هم اصلاح میکرد، دیگر ناپایداری به این شکل و شمایل و با این شدت وجود نداشت.در مجموع بگویم، رفتار دولت در قبال تامین اجتماعی، نوعی مداخله در یک نهاد مدنی بدون انجام تعهدات حوزه حاکمیتی است و برای رفع بحران ناترازی و ناپایداری صندوقها به خصوص تامین اجتماعی، باید این رویهی معیوب اصلاح شود، یک اصلاح ساختاری و اساسی نیاز است.