سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
فرهنگ یکی از مسائلی است که در بحرانهای اقتصادی کمتر مورد توجه قرار میگیرد. این در حالی است که فعالان فرهنگی شرایط سختی را تحمل میکنند و بعد از همهگیری کرونا، شرایط برای فعالان حوزه فرهنگ، چند برابر دشوارتر شده تا جایی که برخی از هنرمندان مجبور به اشتغال در کارهای خدماتی شدهاند؛ تورلیدرها، کسبوکار دیگری برای خود مهیا کردند و تعداد زیادی کتابفروشی تعطیل شده است. با توجه به این مسائل اقدامات دولت برای این حوزه از اهمیت بالایی برخوردار است و به نظر می رسد چالش اصلی دولت در حوزه فرهنگ را باید در هماهنگ کردن بخشهای مختلف و جلوگیری از موازیکاری دانست. مهمترین چالش فرهنگی دولت وجود سلیقههای متفاوت در مفاهیم فرهنگی است، به این مفهوم که در بین دستگاهها و شخصیتهای فرهنگی موثر در جامعه، سلایق فرهنگی متفاوت نسبت به مسائل داریم، برای مثال در حوزه موسیقی، سینما و ... دیدگاههای متفاوت و گاه معارضی وجود دارد، وجود دیدگاههای متفاوت، موجب تعارضهای فرهنگی در جامعه شده است. همچنین در حوزه فعالیت فرهنگی، مسائلی مانند ممیزی و حدود و چارچوب آن مطرح است، اگر دیدگاه این باشد که کوچکترین مسائل باید ممیزی شوند، از طرف دیگر، گروهی هم معتقد باشند که هر نوع کتابی باید بدون ممیزی منتشر شود، یعنی نگاه صفر و صدی وجود داشته باشد، مشکل نشر حل نخواهد شد. مسائل مربوط به کاغذ مسائل ثانویه است و مهم، رسیدن به نگرش مشترک میان همه نهادها و شخصیتهای موثر فرهنگی در مورد مسائل فرهنگی است. به نظر میرسد باید تعارضها و دیدگاههای متفاوت درباره مسائل مختلف حل شود همچون تعارض در حوزه سینما، بازیگران، کتاب، هنرهای تجسمی و مطبوعات و... برای مثال دیدگاه غالب درباره مطبوعات و چارچوب نقد و همچنین دیدگاه درباره فضای مجازی باید مشخص شود؛ آیا به فضای مجازی به عنوان تهدید نگاه می شود یا فرصت؟ اگر تهدید است چگونه باید آن را برطرف کرد و اگر فرصت است چگونه باید از آن استفاده شود. چالش دوم، وجود دستگاههای موازی فرهنگی است. در ایران بیش از ۳۰ دستگاه موازی فرهنگی فعال است که هر کدام با سلیقه خود عمل میکنند،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شاید بخش کوچکی از دستگاههای فرهنگی است و براساس آخرین آمار فقط ۱۳ درصد بودجه فرهنگی کشور در اختیار این وزارتخانه قرار میگیرد. دستگاههای فرهنگی دیگری وجود دارد که هر یک از آنها از بودجه دولتی استفاده میکنند و بسیاری از اقدامات آنها به جای اینکه موجب همافزایی شود، حرکتی موازی است که هزینههای زیادی را در حوزه فرهنگ به همراه دارد؛ در حالی که به نظر میرسد اقدامات کم اثری انجام میشود و این یکی از بزرگترین چالشهای فرهنگی است. به نظر میرسد این دو چالش اگر حل شود، باقی چالشهای حوزه فرهنگ و هنر و اجتماعی قابل حل است و گویی مهمترین چالش، هماهنگی نگرشها و دیدگاهها و دستیابی به یک نگرش و گفتمان قابل قبول برای حل مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی و هنری است. همچنین اگر این مسائل حل شود، بودجهها به خوبی و به صورت بهینه هزینه و از تعارضها جلوگیری خواهد شد. درنتیجه این روند به هماهنگی و همافزایی فرهنگی در چارچوب سیاستهای فرهنگی کل کشور منجر میگردد.