سرمقاله

دوگانگی در سیاست فلسطینی بایدن / سیف الرضا شهابی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بهترین نکات برای خرید لنت ترمز پژو 206 تیپ 2 از فروشگاه لنتام با کیفیت فوق‌العاده
  • فیبرنوری ایرانسل به ۱۲۰مین شهر رسید
  • فیبرنوری ایرانسل به ۱۲۰مین شهر رسید
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 25301  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 20 اسفند 1402
    در گفت‌وگو با یک پژوهشگر موسیقی و نویسنده کتاب گلهای ماندگار مطرح شد
    راز زیستن در بستر موسیقی فاخر
    این موضوع را مشاهده کرده ایم که موسیقی و دیگر هنرها مثل شعر چطور با زمان و شرایط اجتماعی رشد کردند و حتی در برخی از مواقع پایه‌گذار تحولات بزرگی همچون مشروطه شدند
    گروه فرهنگ و هنر- شاید دهه‌هاست که هنر موسیقی اصیل ایرانی دستمایه فعالیت پژوهشگران و مستندسازان برای تولید شناخت ابعاد این هنر پررمز و راز و شناساندن آن به نسل‌های آینده قرار گرفته تا راز زیستن با موسیقی در کشوری که مردم آن به هنردوستی در جهان شهرت دارند، بیشتر نمایان شود. در این رابطه سالانه تعداد بسیار زیادی کتاب نگارش می‌شود و مستندسازان بسیاری دوربین به دست گرفته تا قسمتی از تار و پود این هنر در بستر فرهنگ را ثبت و ضبط کنند. سر منشا نیز مشخص است و همان‌طور که مولانا می‌گوید: «گر ز سیم است این صدای نازنین/ خود چگونه می‌زند هیهای دوست؟» در این شرایط یک آسیب بزرگ هنر موسیقی را مانند دیگر فرهنگ‌های اصیل تهدید می‌کند و هر چه زندگی‌ها به سمت زیست در بستر تکنولوژی و جهان تحت تاثیر صنعتی شدن قرار می‌گیرد، هنر و فرهنگ‌های اصیل بومی و نواحی، جای خود را منفعت مالی و پول می‌دهد و ریتم‌های شاد و عامه پسند موسیقی پاپ، جای خلاقیت و بداهه نوازی در موسیقی اصیل را می‌گیرد. در این شرایط چندی پیش کتابی به نام «گل های ماندگار» منتشر شد که در قالبی متفاوت، به شناخت هنرمندان موسیقی دهه 30 تا 50 که در رادیوی ملی ایران فعالیت داشتند، می‌پردازد. در معرفی ناشر از کتاب گل‌های ماندگار آمده است: «تمرکز نویسنده در کتاب روی بازیابی خاطرات و آهنگسازی‌های هنرمندان رادیو و برنامه «گل‌ها»ی رادیو در دهه ۳۰ تا ۵۰ به تهیه‌کنندگی داوود پیرنیاست که یکی از پرمخاطب‌ترین برنامه‌های «رادیو ایران» بود و اکنون گنجینه‌ای ارزشمند در موسیقی ایرانی به شمار می‌آید که کمتر زمانی آثاری با این مجموعه هنرمندان و کیفیت تولید شده است.» اما برای بررسی بیشتر این کتاب (گل‌های ماندگار) و هدف وحید استرون، به عنوان پژوهشگر موسیقی و روزنامه نگار از انتشار آن با وی گفت‌وگویی انجام دادیم که در ادامه می‌خوانید.
    -‌‌ شما در کتاب گل های ماندگار شرح مفصلی از هنرمندان صاحب سبک و صاحب نام موسیقی ایرانی از دهه ۳۰ تا ۵۰ که در رادیو به عنوان رسانه‌فراگیر آن زمان هنرنمایی کردند، ارائه داده‌اید و که حالا بسیاری از آن هنرمندان یا از دنیا رفته‌اند و یا دیگر توان اجرای موسیقی را به دلیل کهولت سن ندارند، وقتی هنرمندی از دنیا می‌رود با خود بسیاری از میراث فرهنگی ناملموس و هنرهای ناب را به زیر خاک می‌برد. شرح این وضعیت در کتاب گل های ماندگار چگونه توصیف شده است؟ ‌
    ببینید همان طور که شما نیز اشاره کردید کتاب گلهای ماندگار، شرح حالی از وضعیت و زندگی هنرمندان صاحب سبک و صاحب نام در موسیقی ایران است که در یک برشی از زمان که در رادیو ملی ایران فعالیت می‌کردند، و بسیار مورد استقبال مردم بودند است. این هنرمندان با هنرهای ناب در برنامه‌های تکنوازان، گل‌ها و... فعالیت داشتند که حالا پس پنج دهه رفرنس و متر و معیار مهمی برای هنر ایرانی است. البته ناگفته نماند زمان در خلق هنر بسیار امر مهمی است که در کنار شرایط اجتماعی، بستر خلق و ایده پردازی را فراهم می‌کند. در تاریخ معاصر ایران بارها این موضوع را مشاهده کرده ایم که موسیقی و دیگر هنرها مثل شعر چطور با زمان و شرایط اجتماعی رشد کردند و حتی در برخی از مواقع پایه‌گذار تحولات بزرگی همچون مشروطه شدند. البته این گفته در رابطه با فضای باز است و به عنوان مثال در اواخر دوره صفوی موسیقیدان ها وقتی دیدند مجالی برای کار کردن ندارند و موسیقی ایرانی و دستگاه هایش در حال نابودی و فراموشی است، به این فکر افتادند که چطور موسیقی ایرانی را نجات دهند. مهم حفظ دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی بود که به هر شکلی به نسل‌های بعد منتقل شوند. هنرمندان در آن مقطع زمانی دیدند که تنها هنری که با ساز و آواز اجرا می‌شود و مجاز است، هنر تعزیه است. پس از طریق تعزیه و نسخه نویسی، گوشه ها و دستگاه ها و آوازهای موسیقی را حفظ کردند. حکومت نیز خیلی با این موضوع مشکلی نداشت. پس از سقوط حکومت صفوی فضا مقداری بازتر شد و آرام آرام آن گوشه ها و دستگاه‌ها از روی نسخه‌ها توسط سنتور و تار و سه تار در محافل خصوصی و دربار شاهان اجرا شدند. در دوره پهلوی اول، آنچه از موسیقی ایران مانده بود و می توانست فراگیر شود هفت دستگاه موسیقی و 5 آواز که نهایتا توسط ژان دورینگ و آنچه از نغمات میرزا عبدالله باقی مانده بود، نت نویسی شد. در اوایل دهه 30 جامعه دیگر از آن آثار قدما و موسیقی‌های قدیم خسته شده بود و موسیقی نیاز به پوست اندازی داشت، اما در چارچوب اصالت‌ها نه مانند امروز که همه چیز با توهم مدرن و تلفیق، نابود شده است. رادیو در آن زمان به عنوان رسانه فراگیر بستری برای نوآوری شد. دیگر آواز فاخته ای، یا گلپا و ایرج؛ با آواز تاج اصفهانی و ادیب خوانساری فاصله بسیاری داشت و بسیاری آوازهای آنها را مدرن قلمداد می‌کردند. همان‌طور که شرح کاملی در کتاب گل های ماندگار داشته‌ام، نقش داوود پیرنیا، تهیه کننده برنامه گل‌ها، در این شرایط بسیار پررنگ بود و توانست خدمات بزرگی را به موسیقی و ادبیات ایرانی انجام دهد. عنصر بداهه نوازی در اکثر آثار رادیویی، چارچوب های سنت را شکست و چه آثار بزرگی در بستر بداهه نوازی و خلاقیت هنرمندان خلاق ایرانی ساخته شد.
    -‌ اما متاسفانه در چند دهه گذشته بستری برای خلاقیت وجود نداشته و هنرمندان جایگزین، راه بزرگان موسیقی را ادامه ندادند و از خلاقیت و هنر فاخر یا فاصله کیفی داشته‌اند یا محتوای آنها با ایده‌آل‌ها فرسنگ‌ها فاصله داشته. با این کمبودها آیا موسیقی ایرانی در خطر است؟
    همانطور که عرض کردم، موسیقی تابع شرایط زمان و مسائل اجتماعی است و راه خود را پیدا می‌کند. به‌عنوان مثال در یک دهه اخیر عنصر سیاست دراین هنر بسیار تاثیرگذار بوده است و اصلا موسیقی رپ برای این موضوع پدید آمد. بعد از انقلاب اسلامی، موسیقی ایرانی با یک پوست‌اندازی جدی و ناخواسته مواجه شد. آوازهای شهرام ناظری، محمدرضا شجریان و... به سمت سبک قدما رفت و ما از یک برهه زمان 50 ساله به سمت عقب پرش کردیم. چاره دیگری برای حفظ موسیقی نبود. از اواخر دهه 70 که موسیقی از تلویزیون آزاد و در دهه 80 گروه های موسیقی پاپ فضای کنسرت‌ها و رسانه‌ها را تسخیر کردند، استقبال عجیبی از این نوع سبک در جامعه رخ داد، چون مردم به‌دنبال شادی بودند و این بستر بزرگ و سوددهی تهیه کنندگان و اسپانسرها بود که موسیقی را به سمت تجاری ببرند که در این نوع موسیقی تجاری دیگر اثرای از خلق یا ایده وجود نداشت و کارها تکراری و براساس «ریتم صرف» شکل گرفت. اما در چند سال اخیر و با شرایط اجتماعی، موسیقی یک وجه سیاسی هم پیدا کرد و رپ هم تولید شد.
    -‌ با این توصیفات، آیا سبک های جدید، تهدید یا تهاجمی برای موسیقی ایرانی محسوب نمی‌شود؟
    من به این موضوع باور ندارم، اما باید عیب را در هنری که دافعه دارد جست‌وجو کرد و جذابیت را در هنری که مورد استقبال قرار می‌گیرد. موسیقی مانند هنرهای دیگر، یک موجود زنده است و در شرایط سخت و آسان پوست اندازی می‌کند، رشد می‌کند و هیچوقت نمی‌میرد. اما تنها دلیل افول موسیقی که بسیار نیز خطرناک است، فراموشی فرهنگ از سوی مردم و عادت کردن به شنیدن چرند و پرند در سطح کلان است. مثلا امروز متاسفانه که درصد افسردگی جامعه بسیار بالاست، شما با هر ابزار یا کوآلیتی موسیقی شاد، تاکید می‌کنم موسیقی شاد با ریتم تند تولید کنید، مردم استقبال می کنند و مهم نیست برایشان که کیفیت اثر یا خواننده اثر چه هنرمندی است، همان طور که شاهد هستیم که موسیقی‌های پاپ که فقط نشاط آور است، چطور مورد استقبال قرار می‌گیرد، اما از موسیقی فاخر و اصیل استقبالی صورت نمی‌گیرد، چون درک موسیقی اصیل و فاخر برای مردم خسته از همه مشکلات، سخت است. اما موسیقی پاپ و شادی آور، ساعتی مردم را از مشکلات اقتصادی، قسط ، گرانی و... نجات می‌دهد. اما در این میان کیفیت فرهنگی، قربانی کمیت کنسرت ها و رقابت برای تسخیر صندلی های سالن های کنسرت از سوی تهیه کنندگان می‌شود و این بزرگترین تهدید یا تهاجمی است که موسیقی ایرانی با آن مواجهه است.
    -‌ در یک مصاحبه ای از شما خواندم که برای تالیف کتاب گل های ماندگار، 12 سال تلاش و صبر کرده‌اید که اثری قابل استناد در تاریخ ایران منتشر کنید و ظاهرا پرتره و عکس ها و مطالب آن نیز بسیار دیدنی و خواندنی هستند. در این شرایط نقش رسانه های جمعی، مطبوعات، کتاب و مستند در حفظ غنا و اصالت موسیقی چیست؟
    بازهم تاکید می‌کنم که مردم دیگر حوصله شنیدن یک مثنویی شور 45 دقیقه‌ای را ندارند. این موضوع و درک شرایط جامعه برای همه هنرها و فرهنگ‌ها صادق است. مثلا من در کتاب گل های ماندگار خیلی تاکید داشتم که رسم الخط کتاب، طوری باشد که فردی که چند کلاس سواد دارد مانند یک فرد باسواد کامل، از کتاب سود ببرد و قابل فهم باشد. بدون شک این موضوع خیلی مهم است و اگر مستندسازان و نویسنده‌ها و تولید کنندگان پادکست، فضای نگاری و تولید محتوای خود را به سمتی ببرند که توانند برای همه قابل فهم و درک باشد، بسیار تاثیرگذار است. ما با نسل و مردمی روبه‌رو هستیم و مخاطب ما افرادی هستند که به دیدن ویدئوهای یک یا دو دقیقه‌ای مجازی عادت کرده‌اند و کپشن‌های کپسولی چند کلمه‌ای آنها را از خواندن و مطالعه بی‌نیاز کرده است. پس درک این شرایط برای تولید کنندگان هنری و فرهنگی و شناخت شرایط موجود، بسیار در این زمینه و نشان دادن غنای فرهنگی به نسل جدید بسیار تاثیر گذار است.