آفرینش انسان برای چیست؟ آدمی چگونه می تواند در زندگی کامیاب باشد؟ هستی و نیروهای وجودی - اثری بشر همانند معدن و کنج بی‌انتهاست که با پژوهش‌ها و کاوش‌های خردمندانه قابل شناخت و آشکارسازی می باشد. فرض این نوشتار این است که تا زمانی که این نیروها، قوا و استعداد‌های آدمی ظهور و بروز نکنند و در حالت خفی و پوشیدگی بمانند، هرگز موفقیت و بهروزی برای انسان بدست نمی آید. گویی، در وجود انسان انواع و اقسام استعدادها و توانش ها نهاده، نهفته و خفته اند و راز و رمز آفرینش این است که خرد و اندیشه این خفتگان و نهفتگان را بیدار سازند و آشکار نمایند. بنابراین هدف و غرض خلقت و آفرینش انسان برای این است که قوای خفته و استعدادهای نهفته او بیدار و شکفته گردد. چگونه و با چه راهکارهایی.
۱- نخستین گام برای موفقیت شناخت و آگاهی از مرتبه و قدر و قیمت و ارج و اهمیت این قوا و استعدادها ست. مثلاً، تا مادامیکه فرق بین قوه تخیل و تعقل یا فرق بین توهم و تفکر شناخته نشود، آدمی در اندیشه و تلاش برای موفقیت اصیل و اثربخش دچار حیرت و اتلاف عمر خواهد بود. فلذا، شرط اول برای موفقیت، شنیدن «صدای عقل» است تا فرق بین امر واقعی و بدلی شناخته آید. آیا بین طلا و زغال فرق هست یا نه؟ آیا بین امر قیمتی و باارزش و امر بی مقدار و بی قیمت تفاوت اساسی هست یا نه؟ آیا بین قوه و استعداد اندیشیدن و تشخیص با نیروهای اندامی و اجرایی فرق هست یا نه؟ «کتاب صدای عقل».
۲- گام دوم موفقیت اثربخش، فهم و آگاهی از معنای زندگی و نسبت آن با اندیشه ورزی است. در این جهان و جامعه تنها داشته و موهبت بی نظیر انسان خرد و زندگی است. بنابراین، زندگی ای که بر اساس خرد و اندیشه بنا نهاده شود با زندگی ای که بر پایه توهم و تخیل و خرافات و تعصبات شکل بگیرد، هرگز یکسان نخواهد بود، موفقیت با خردمندی قرین است. «کتاب اندیشه و زندگی».
۳- گام سوم برای موفقیت پذیرش نوشدگی و تغییر و تحول است. اساس و شالوده زندگی انسان با تغییر و تحول تنیده شده است. دامنه و سپهر تغییر و تحول از اندیشه به کنارها تا بی کنارها ست، از کرانمندی تا بی کرانگی. بدین ترتیب، هیچ چیز از تغییر و دگرگونی در امان نخواهد بود، حتی عقل و اندیشه‌های انسان. یعنی، با عقل کهنه و فرسوده و غیر واقعی نمی توان به نوشدگی و تازگی، اندیشید و کوشید و موفق شد. برای تحول و بهتری در زندگانی و اوضاع اجتماعی، به فکرهای تازه و اندیشه های نو نیاز داریم. با عقل قرون وسطایی نمی توان امور و مسائل قرن بیست و یکم را تحلیل و طراحی کرد. «‌کتاب عقل اثربخش و زندگی اثرمند».
۴- گام چهارم در موفقیت، آگاهی و دانش در باره سیر تحول و دگرگونی تفکر و اندیشه است. یعنی، بدانیم آدمیان و خردمندان پیشین و باستان چگونه در باره امور زندگی می اندیشیدند و می کوشیدند. تجربه آنان را بکاویم و دریابیم. « تبارشناسی تفکر».
۵- گام پنجم برای موفقیت پرسش از نحوه نگرش و روش ما آدمیان از امور و مسائل و مواجهه با سؤالات و جهان و جامعه است؛ و این موضوع با نحوه‌ی دیدگاه ما ارتباط دارد، اصل و بنیاد ما انسانها اندیشه و دانش است. بنابراین، موفقیت بنیادین ما با نوع دیدگاه و طرز نگرش و کنش ما ارتباط وثیق دارد. «تفکر اثربخش».
۶- گام ششم برای موفقیت، همیاری و همکاری و همدلی شهروندان برای تغییر و تحول اندیشه ورزانه در شرایط و وضعیت زندگی خود می باشد. یکی از شاخص‌های اصلی این همکاری آشنایی با اصول گفت و گوی جمعی برای نیل به خردجمعی جمعی است. با خردجمعی و کوشش همگانی کارها به سهولت و سرعت سمت و سوی تغییر احسن پیدا می کنند. « اندیشیدن به گفتگو و تعامل اثربخش».
۷- گام هفتم برای موفقیت بنیادین، ارتقا و افزایش ظرفیت و قابلیت و قدرت بردباری برای نقد و اصلاح و تکمیل همدیگر است. هیچکس کامل و جامع نیست، لذا، همگان نیاز به نقد و نقادی محتاج هستیم و با نقد هم اصلاح می‌شویم و هم بهبودی پیدا می‌کنیم. «نقد اثربخش».
۸- گام هشتم برای موفقیت، اندیشه و تلاش برای حصول و وصول به آرامش است. لازمه‌ی آرامش اصیل و حقیقی، آسودگی جان و جسم، رفاه و آسایش، شادکامی و خرسندی و چینش درست سنگ‌های زندگی ست. سنگ‌های زندگی چیستند؟ «اندیشه ورزی و آرامش اثربخش ».
۹- گام نه ام برای موفقیت بنیادین، شناخت علم و دانش روز است. یادمان باشد ما در قرن بیست و یکم زندگی می کنیم نه در قرن حتی بیستم! قرن ما قرن هوش مصنوعی، علوم شناختی، اینترنت، حقوق شهروندی، انسان و جامعه مدرن، انسانیت نوین، دوران منطق جدید و چهره نوین عقلانیت است. «یاری گری‌های منطق به اندیشه ورزی».
۱۰- گام دهم برای موفقیت اصیل و اثربخش، فهم حکمت و هدف و مسیر خلقت و نقش اندیشه ورزی در درک و تأمل در این حکمت هاست. جهان، طبیعت، انسان، جامعه، زندگی، تماما با حکمت و خردمندی نسبت دارند. تأمل و تفکر و ژرف اندیشی در این حکمت بخش اعظم موفقیت بنیادین و ریشه‌ای است، هنر انسان درک و دریافت این حکمت است. «حکمت و هنر اندیشه ورزی».
۱۱- دو چیز و موهبت و نعمت ذی قیمت و بی بدیل سبب و علت امتیاز انسان از سایر موجودات زنده است: ۱- آگاهی. و ۲- آزادی. اساساً انسان بدون این دو رکن اصیل و اثرمند، انسان نخواهد بود. موفقیت در رشد و بالندگی این هر دو است. در واقع، اصالت زندگی انسان با آگاهی و آزادی تأمین و تضمین می گردد. « اصالت اثر و زندگی اصیل».
۱۲- گام دوازدهم موفقیت خردورزانه، توانایی پرسش و پرسشگری است. جامعه پرسشگر، هر جامعه پرخاشگر نمی شود. نیک پرسیدن نصف علم است. چگونه درست پرسش کنیم و پرسشگر اندیشه ورز باشیم و علم و دانش خود را بیافزاییم و از خشم و خشونت و پرخاش و پرخاشگری پرهیز کنیم؟ تهمت و دروغ دوری کنیم؟
«چیستی و قدرت پرسش اثربخش»؛ باری، دوران کرونا ویروس نشان داد اگر با خرد و خردمندی و از روی علم و دانش و هم اندیشی و جمع کوشی تلاش کنیم و پشتکار داشته باشیم به موفقیت های بزرگ و بنیادی می رسیم و زندگی مبتنی بر انسانیت و انسان محور و عشق مدار می سازیم. مهربانی، نشان عقل و عشق است و همین مهربانی، پاره ی اصیلی از موفقیت است. یادمان باشد، ایرانیان باستان و آباء و اجداد ما با همدیگر مهربان بودند و خردمند.