سرمقاله

میراث اردوغان، سیاست بی‌نظامیان /  میثم قهوه‌چیان

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • حضور ایرانسل در تلکام ۱۴۰۳ با شعار جریانی به سوی هوشمندی
  • آغاز طرح زمستانی «ایرانسل‌من»
  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 25955  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 19 فروردین 1403
    کیهان برزگر استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل تشریح کرد
    پیامدهای سیاسی‌کاری گروسی در مسیر مذاکرات هسته‌ای
    گروه بین الملل - کیهان برزگر استاد علوم سیاسی و تحلیلگر ارشد روابط بین‌الملل درخصوص اقدامات آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در قبال ایران معتقد است: «اظهارات مدیرکل آژانس مبنی‌بر ناکافی بودن گستره و عمق نظارت‌ها برای تشخیص ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران، منجر به تردید در نقش آژانس به‌عنوان یک نقطه ارتباطی در نزدیکی طرف‌های مذاکره می‌شود. چنین اظهاراتی در ‌خصوص برنامه هسته‌ای خود بر ابهامات موجود در دیپلماسی هسته‌ای ایران با قدرت‌های بزرگ افزوده و تداوم این دیپلماسی را با خطرات جدی روبه‌رو می‌کند.»
    رافائل گروسی مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در آخرین گفت‌وگوی خود با شبکه پی.بی.اس در مورد برنامه هسته‌ای ایران در ۲۹مارس ۲۰۲۴ می‌گوید که برنامه هسته‌ای ایران پیشرفته و پیچیده است و بازرسی‌های فعلی آژانس کفایت لازم برای تایید صلح‌آمیز بودن این برنامه را نمی‌دهد.
    او همچنین تاکید می‌کند که دلیل اصلی اختلافات بین آژانس و ایران عدم وجود دیپلماسی بین طرف‌های برجام است اما نکته‌ای که مدیرکل آژانس از آن غفلت می‌کند ضرورت به‌کارگیری اصل «تعادل در اقدامات» متقابل برای پیشبرد دیپلماسی هسته‌ای بین طرفین و عدم‌توجه به نقش تسهیل‌کننده و بی‌طرفانه شخص مدیرکل برای خروج از بن‌بست مذاکرات هسته‌ای است.
    در این چارچوب، ایران و آژانس (بخوانید قدرت‌های غربی) دو خواسته کاملا متفاوت دارند. برای ایران موضوع اصلی ارائه «تضمین»های لازم از سوی طرف غربی برای عمل به تعهدات ارائه شده برمبنای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و برای آژانس موضوع اصلی انجام فعالیت‌های بیشتر نظارت و راستی‌آزمایی از جمله «بازرسی»های بیشتر به‌ منظور شفاف‌سازی برنامه هسته‌ای ایران است اما پیشبرد دیپلماسی هسته‌ای در مثلث «ایران-آژانس-۱+۵» وقتی امکان‌پذیر است که طرفین بتوانند نقاط مشترکی را به لحاظ امکان توافق در آن حوزه‌ها شناسایی کنند تا از این طریق نوعی تعادل بین دو موضوع بالا برای دستیابی احتمالی به یک توافق هسته‌ای فراهم شود.
    به گزارش خبرآنلاین، این استاد دانشگاه در ادامه تحلیل خود می‌نویسد: «واقعیت این است که برجام یک «نقشه راه» برای رسیدن به یک هدف مشخص بود که در یک روند ۲۰ساله و با روشی هدفمند و با جزئیات فنی و سیاسی امضا شد. هدف مشخص ایران در برجام رفع تحریم‌ها همراه با حفظ فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای خود بود. هدف مشخص غرب و سایر طرف‌های برجام هم اطمینان از عدم تسلیحاتی شدن برنامه هسته‌ای ایران بود. البته طرف غربی امید به توافق‌های دیگری در حوزه‌های منطقه‌ای و موشکی بعد از امضای برجام را هم داشت اما با خروج یکطرفه آمریکا از برجام در ۱۸اردیبهشت ۱۳۹۹ (مه ۲۰۱۸) و عدم رفع تحریم‌ها، بنیاد نقشه راه برجام از مسیر اصلی خود به کلی منحرف شد. به‌ویژه زمانی که اروپایی‌ها هم باوجود مخالفت با خروج آمریکا از توافق هسته‌ای، قادر به انجام تعهدات برجامی خود از جمله فراهم کردن یک مکانیسم انتقال مالی برای کمک به رفع تحریم‌ها نشدند.
    برزگر همچنین معتقد است: «بی‌تعهدی غرب به یک توافق بین‌المللی که مورد تایید شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار گرفته بود، افکار عمومی و ساختار قدرت در ایران را به سمت اقدامات متقابل تعادل‌ساز در روند مذاکرات هسته‌ای سوق داد. چندماه بعد مجلس ایران «قانون اقدامات راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران» را در تاریخ ۱۸ آذر۱۳۹۹ (دسامبر ۲۰۱۸) تصویب کرد. این قانون دولت ایران را مکلف به افزایش ظرفیت فعالیت‌های هسته‌ای و انجام غنی‌سازی ۲۰درصد می‌کرد. اینگونه اصل «تعادل در اقدامات» با هدف افزایش قدرت چانه‌زنی ایران برای پیشبرد و ادامه دیپلماسی در دستورکار دیپلماسی هسته‌ای ایران قرار گرفت. به واقع، اقدامات ایران در زمینه افزایش سطح غنی‌سازی، افزایش فعالیت‌های تحقیق و توسعه و حتی توقف نظارت‌های فراتر از پادمان از جمله اجرای داوطلبانه سند (پروتکل) الحاقی، همگی در چارچوب قانون مصوب مجلس و با هدف تقویت قدرت چانه‌زنی ایران در مذاکرات و درنهایت حفظ برجام صورت گرفت (درست همانگونه که غربی‌ها اعمال تحریم‌های سخت علیه ایران را به بهانه جلوگیری از وقوع جنگ در نظر می‌گیرند.) البته اقدامات تعادل‌ساز ایران از سوی طرف غربی گامی در جهت نزدیک شدن به آستانه گریز هسته‌ای تلقی شد و متعاقبا فشارهای سیاسی و اقتصادی بر ایران افزایش یافت. برخلاف دیدگاه مدیرکل، واقعیت این است که هیچ کشوری به اندازه ایران در زمینه انجام نظارت و راستی‌آزمایی با آژانس همکاری نکرده است. در گزارش اجرای پادمان آژانس برای سال ۲۰۲۲ که در مه‌۲۰۲۳ منتشر شد، تعداد کل بازرسی‌های انجام شده آژانس در مورد همه کشورهایی که موافقتنامه پادمانی را اجرایی دارند، اما پروتکل الحاقی را اجرا نمی‌کنند (۴۷ کشور همانند ایران) ۶۲۸ مورد بوده که ۴۴۸ مورد (۷۱درصد از بازرسی‌ها) در ایران بوده است. به این تعداد گسترده بازرسی‌ها می‌توان دیگر فعالیت‌های راستی‌آزمایی همچون دسترسی تکمیلی، راستی‌آزمایی اطلاعات تکمیلی، راستی‌آزمایی موجودی فیزیکی توسط آژانس را هم اضافه کرد که همگی ماهیت بازرسی دارند، اگرچه عنوان بازرسی به آنها اطلاق نمی‌شود.»
    او نوشته است: «نکته دیگر اینکه موافقت با پذیرش بازرسان پیشنهادی آژانس یک موضوع حاکمیتی است و کشورها در چارچوب منافع خود حق اعلام‌نظر درمورد پذیرش یا عدم‌پذیرش بازرسان پیشنهادی را بنابر ماده ۹ موافقتنامه پادمان جامع دارند. البته در جایی از همین بند اشاره شده که عدم پذیرش نباید به شکل «امتناع مکرر» باشد که در ماهیت مربوط به اقدام ایران نمی‌شود. ایران معتقد است که عملکرد و گزارش بعضی از این بازرسان بیشتر سیاسی است تا اینکه تکنیکی باشد. به این لحاظ، آژانس و مدیرکل حتی باید قدردان اقدامات ایران باشند که به‌طور یک‌جانبه و بدون رعایت اصل «تعادل در اقدامات» و رفع حداقلی تحریم‌ها با رویکردی مثبت به همکاری با آژانس ادامه می‌دهد. واقعیت این است که تشدید فعالیت هسته‌ای ایران در شرایط وجود حسن‌نیت و اقدام عملی مثبت طرف غربی به گونه‌ای قابل برگشت است. به‌عنوان نمونه، ایران حتی می‌تواند به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی برگردد و سطح غنی‌سازی اورانیوم را بنا به نیاز خود محدود کند اما در طرف مقابل، آثار زیانبار تحریم‌ها اصلا قابل‌مقایسه نیست چون حتی با رفع آنها هم آثار زیانبار آنها بر اقتصاد کشور به‌طور کامل از بین نمی‌روند. بی‌شک هر برنامه هسته‌ای به‌طور بالقوه قابلیت تسلیحاتی شدن دارد اما موضع هسته‌ای ایران کاملا شفاف و بر بنیاد توسعه فعالیت‌های صلح‌آمیز هسته‌ای قرار دارد. به‌ لحاظ بازدارندگی، ایران مطمئن است که با تسلیحات متعارف و پیشرفته موشکی خود قادر به دفع تهدیدات نظامی متعارف یا غیرمتعارف است و بنابراین دستیابی به تسلیحات هسته‌ای تنها هزینه‌های سیاسی ایران را افزایش داده و بنابراین در استراتژی دفاعی ایران جایی ندارد. به این لحاظ، شبیه‌سازی وضعیت برنامه هسته‌ای ایران به وضعیت عراق در اواخر دهه ۱۹۸۰ توسط مدیرکل آژانس یک قیاس مع‌الفارق است چون ایران فعالیت‌های مخفیانه هسته‌ای ندارد. نهایتا، برنامه هسته‌ای ایران بیش از نیم قرن سابقه دارد و هزینه‌های زیادی برای آن پرداخت شده و به این لحاظ هرگز متوقف نمی‌شود. شاید یک نکته مثبت در اظهارات آقای گروسی همان ضرورت ادامه دیپلماسی به هر روش ممکن است اما تداوم دیپلماسی خود نیازمند رعایت اصل «تعادل در اقدامات» متقابل است. پرسش این است که آیا مجموعه غرب خود اکنون خواهان پیشبرد دیپلماسی برای حل مساله هسته‌ای ایران با برداشتن قدم‌های عملی است. اکنون اروپا اجماع سیاسی خود نسبت به ایران را به دلایل جانبی ازجمله جنگ‌های اوکراین و غزه و مسائل حقوق بشری از دست داده و دولت بایدن در آمریکا موضوع هسته‌ای ایران را برای دوری از حساسیت‌ها در سال انتخابات ریاست‌جمهوری از اولویت سیاست‌خارجی خود خارج کرده است.»
    برزگر نوشته است: «در این وضعیت، اظهارات مدیرکل آژانس مبنی بر ناکافی بودن گستره و عمق نظارت‌ها برای تشخیص ماهیت صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران، منجر به تردید در نقش آژانس به‌عنوان یک نقطه ارتباطی در نزدیکی طرف‌های مذاکره می‌شود. چنین اظهاراتی درخصوص برنامه هسته‌ای خود بر ابهامات موجود در دیپلماسی هسته‌ای ایران با قدرت‌های بزرگ افزوده و تداوم این دیپلماسی را با خطرات جدی روبه‌رو می‌کند. وظیفه مدیرکل آژانس شناسایی نقاط مشترک منافع برای ایجاد تعادل بین خواسته‌ای دوطرف و تلاش برای حل مسالمت‌آمیز اختلافات موجود و نه تشدید آن با اظهارات سیاسی است.»