بلاخره صبر ایران لبریز شد و وعده تنبیه محقق گردید. حال سؤال این این است که چه اتفاقی افتاد و چه خواهد شد؟ برای جواب به این سؤالات چند مقدمه لازم است. مقدمه اول‌: پس از ناکامی اسرائیل در پیشبرد جنگ غزه، راهبرد این رژیم درخصوص ایران تغییر کرد و تصمیم گرفت با حمله علیه مواضع ایران، زمین بازی را از معادله اسرائیل-غزه به معادله ایران و آمریکا تغییر دهد و راهبرد امنیتی به راهبرد نظامی بین ایران و اسرائیل تغییرکند. مقدمه دوم: در دنیا کشورهای زیادی هستند که توان دفاع از خود را ندارند. کشورهای کمی هستند که توان بازدارندگی دارند. و تنها چند کشور قدرتمند هستند که علاوه بر توان دفاعی و بازدارندگی، دارای توان حمله ابتدایی هستند. حال با این دو مقدمه صحنه را تحلیل می‌کنیم؛ توان دفاعی و بازدارندگی و حمله ایران در پس حملات اخیر اسرائیل مورد تردید بود. با عملیات شنبه شب معلوم شد که ایران نه فقط دارای توان دفاعی و بازدارندگی است بلکه قدرت آفندی در حجم بسیار بالا را دارد در عملیات همزمان شاهد عملیات ترکیبی شامل پهباد با طول زمان پنج تا هفت ساعت، موشک کروز (حرکت در ارتفاع پایین) با طول زمان دو ساعت، موشک بالستیک با ارتفاع در فضا و محاسبه زمانی حدود دوازده دقیقه (توأمان باهمراهی نیابتی‌ها) بودیم. مطابق برخی اطلاعات، اسرائیل منتظر اقدام ایران اما با حجم پرتاب یک موشک و یک پهباد بود نه ده‌ها موشک و صدها پهباد. بنابراین به لحاظ میدانی اقدام ایران اقتدارآفرین بود. اما اینکه چه می‌شود به رغم تلاش وافر نتانیاهو برای پاسخ نظامی و درنهایت کشاندن پای آمریکا به جنگ اما با مخالفت دنیا احتمال واکنش نظامی پایین است ولی به موازات، آمریکا تلاش خواهد کرد ابزارهای امنیتی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و داخلی را علیه ایران فعال کند. در چنین فرضی نقش دولتمردان در خنثی‌سازی اقدامات محتمل همچون تشنج در بازار ارز تعیین‌کننده خواهد بود.