سرمقاله

فاصله ایران و اسرائیل تا جنگ تمام عیار؟ ‪/‬ جلال خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام تعرفه‌های تخفیفی ایرانسل ویژه حج
  • آغاز نمایشگاه ایران اکسپو ۲۰۲۴ با حضور ایرانسل
  • گام بلند برای جهش تولید با برات الکترونیک/ سککوک ابزار موثر زنجیره تامین مالی
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 26404  |  صفحه ۳ | جامعه  |  تاریخ: 28 فروردین 1403
    مصطفی اقلیما: فقر علت بسیاری از معلول‌هاست
    عدالت آموزشی از واقعیت تا شعار
    چند سالی است که به مدد وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی بسیاری از کودکان کار قید درس و مدرسه را زده‌اند و تمام روزهای سال در خیابان‌ها به دنبال لقمه نانی می‌گردند.
    روند افزایشی آمار بازماندگان از تحصیل در ایران ادامه دارد. تازه‌ترین آمارهایی که اعلام شده نشان می‌دهد که سال تحصیلی گذشته بیش از 929 هزار نفر از تحصیل بازماندند.
    آموزش و پرورش در ایران با چالش‌های زیادی از جمله بازماندگی از تحصیل، ترک تحصیل، افت کیفیت تحصیلی دانش‌آموزان و... مواجه است. نتایج آزمون‌های بین‌المللی و آزمون‌های داخلی هم نشان از افت کیفیت تحصیلی دانش‌آموزان ایرانی می‌دهد. 
    کارشناسان دلایل مختلفی برای وضعیت نابسامان آموزش عمومی در کشور عنوان می‌کنند؛ از عوامل فرهنگی گرفته تا اقتصادی. نکته مهمی که هم کارشناسان به آن اشاره کرده‌اند، هم مرکز پژوهش‌های مجلس به آن پرداخته، فقر است. تحلیل‌هایی که در این حوزه شده، نشان می‌دهد که فقر عامل اصلی بازماندگی از تحصیل و ترک تحصیل کودکان در ایران است.
    کارشناسان معتقدند که افزایش میزان ترک تحصیل با افزایش نرخ فقر در سال‌های گذشته رابطه تنگاتنگی دارد. 
    در حال حاضر نرخ فقر در ایران 30 درصد است. به عبارت دیگر حدود یک سوم از جمعیت ایران توانایی تهیه نیازهای اساسی خود را ندارند. در چنین شرایطی حتی اگر تحصیل رایگان باشد، هزینه‌های جانبی آن موجب می‌شود تا برخی از خانوارها از تحصیل فرزندان خود چشم بپوشند. 
    ررسی‌ها نشان می‌دهد که در سال تحصیلی 1401-1402 نرخ ترک تحصیل دانش آموران در تمامی مقاطع تحصیلی افزایش یافته است.
     در این سال تحصیلی نرخ ترک تحصیل دانش آموزان در مقطع ابتدایی با افزایش 0.25 درصدی به 1.2 درصد رسیده است. ترک تحصیل در مقطع ابتدایی موجب افزایش بی‌سوادی در آینده می شود و بسیار نگران کننده است. 
    به گزارش تجارت‌نیوز، این روزها باز هم قرار است طرح جمع‌آوری کودکان کار و خیابان اجرایی شود، طرحی که هرازگاهی به مرحله اجرا گذاشته می‌شود و در نهایت آن چیزی که جامعه می‌بیند افزایش تعداد این کودکان در سطح شهر است.
    زمانی تنها در فصل‌های تعطیلی مدارس بود که این کودکان برای اینکه بتوانند کمک‌خرج خانواده خود باشند راهی خیابان‌ها و کوچه پس‌کوچه‌های شهر می‌شدند اما حالا دیگر چند سالی است که به مدد وضعیت اقتصادی و مشکلات معیشتی بسیاری از این بچه‌ها قید درس و مدرسه را زده‌اند و تمام روزهای سال در خیابان‌ها به دنبال لقمه نانی می‌گردند.
    دبیر مرجع ملی حقوق کودک در اظهارنظری عنوان کرده است گسترش آموزش و برگرداندن کودکان کار به مدرسه می‌تواند نیمی از مشکلات جامعه در‌این‌باره را حل‌وفصل کند. اما سوالی که اینجا مطرح می‌شود این است که آیا می‌توان بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و معیشتی خانواده‌های این کودکان، آنها را سر کلاس‌های درس برگرداند؟
    طی دو سال گذشته آمار ترک تحصیل دانش‌آموزان به طرز چشمگیری افزایش پیدا کرده است. وقتی بر اساس آمارهای رسمی در دوران کرونا نزدیک به سه میلیون دانش‌آموز بازمانده از تحصیل داشته‌ایم و اکنون هم به دلیل مشکلات اقتصادی این رقم طبق آمارهای رسمی به 930 هزار نفر رسیده در حالی که آمارهای غیررسمی حداقل سه برابر این تعداد را نشان می‌دهد، چطور می‌توان انتظار داشت با طرح جمع‌آوری کودکان کار و فرستادن دوباره آنها به مدرسه در کاهش آمار بازماندگان از تحصیل موفق عمل کرد؟
    فقر علت بسیاری از معلول‌های اجتماعی است
    مصطفی اقلیما، پدر علم مددکاری ایران، دراین‌باره به تجارت‌نیوز می‌گوید: «ما وقتی از فقر صحبت می‌کنیم از علتی حرف می‌زنیم که معلول‌های بسیاری را سبب شده است از جمله آسیب‌های اجتماعی، بزه‌های اجتماعی و... ما نمی‌توانیم کودکانی را که به دلیل فقر خانوادگی یا حتی فقر فرهنگی مجبور به ترک تحصیل شده‌اند با اجرای طرح‌هایی مثل جمع‌آوری کودکان کار و... به کلاس‌های درس برگردانیم.»
    او می‌افزاید: «وقتی والدین توان پرداخت هزینه‌های تحصیلی دانش‌آموزان خود را ندارند، وقتی تورم به قدری افزایش پیدا می‌کند که والدین حتی توان خرید نوشت‌افزار و کتاب‌های مورد نیاز فرزندان‌شان را ندارند، یعنی باید مشکلات را ریشه‌ای حل کنیم؛ ابتدا باید فکری به حال فقر فراگیر جامعه کرد و بعد از آن به فکر این باشیم که آموزش را گسترش دهیم و دانش‌آموزان ترک تحصیل کرده یا بازمانده از تحصیل را به کلاس‌های درس برگردانیم.»
    اقلیما می‌گوید: «از قدیم گفته‌اند «به عمل کار برآید به سخندانی نیست»؛ یعنی ما نمی‌توانیم با شعار به نتیجه برسیم. باید راهکارهای عملی دراین‌باره به کار گرفته شود. باید تورم کنترل شود، باید میزان فقر در جامعه کاهش پیدا کند، باید درآمد افراد با هزینه‌های معیشتی آنها همخوانی داشته باشد در این صورت است که می‌توانیم امیدوار باشیم معضلی مانند کودکان کار و خیابان به‌مرور حل‌وفصل شود.»
    کیفیت آموزش هم به میزان دارایی افراد بستگی دارد
    مساله اما در مورد گسترش آموزش در کشور به یک اصل دیگر هم احتیاج دارد: «عدالت آموزشی» نص صریح قانون که سال‌هاست در کشور ما نادیده گرفته می‌شود. از زمانی که پای مدارس غیرانتفاعی و نمونه دولتی و... به حوزه آموزش باز شد دیگر خبری از عدالت آموزشی که در قانون اساسی به آن توجه بسیار شده است نبود.
    حالا دیگر کیفیت آموزش هم به میزان دارایی افراد بستگی دارد. قطعاً بچه‌هایی که در مدارس غیرانتفاعی و... درس می‌خوانند از کیفیت آموزشی به‌مراتب بالاتری برخوردار هستند و دانش‌آموزان حاضر در مدارس دولتی ممکن است حتی با گذشت چند ماه از سال تحصیلی هیچ معلمی برای حضور در کلاس‌های درس نداشته باشند.
    از سوی دیگر دانش‌آموزانی که در شهرهای کوچک و مناطق دورافتاده مشغول تحصیل هستند علاوه بر اینکه از کیفیت آموزشی مناسبی بهره نمی‌برند، حتی در مدارس فرسوده و کانکس‌ها امنیت جانی هم ندارند. برگرداندن دوباره اصل 31 قانون اساسی به حوزه آموزش به نظر کاری سخت و طاقت‌فرسا می‌آید اما قطعاً غیرممکن نخواهد بود.