سرمقاله

هدف ائتلاف‌ سازی یا اجماع جدید منطقه‌ای؟ / جلال ‌خوش‌چهره

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • توسعه اقتصاد دیجیتال و نقش محوری اپراتورهای تلفن همراه
  • حمایت سوپراپلیکیشن «ایرانسل‌من» از کسب‌وکارهای اینترنتی
  • 20 سال اینترنت رایگان، جایزه پویش بازگشت به کلاس همراه اول
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 27273  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 11 اردیبهشت 1403
    هدف ائتلاف‌ سازی یا اجماع جدید منطقه‌ای؟ / جلال ‌خوش‌چهره

    نشست ویژه دو روزه مجمع جهانی اقتصاد در ریاض (پایتخت عربستان سعودی) در دو وجه قابل ارزیابی است: نخست؛ رویکرد غالب میان دولت‌های عربی منطقه به توسعه اقتصادی و برتری دادن آن به تنش‌های جاری در منطقه. دوم؛ بستری که غرب و به ویژه ایالات متحده، تروئیکای اروپایی (ایالات متحده، بریتانیا وآلمان) و دولت‌های عربی منطقه در آن گام برداشته‌اند تا به ایجاد یک ائتلاف و یا اجماع در برابر شرایط جاری دست یابند. این هدف برای مقابله با آن چه است که در تلقی آنان، تهدید مستقیم علیه ثبات منطقه و امنیت کشتی‌رانی تجاری در دریای سرخ تعریف شده است. اهمیت وجه دوم اجلاس ریاض را می‌توان در مفهوم سخنان وزیر دارایی عربستان در این اجلاس دریافت. «محمد الجدان» گفته است: «جنگ میان حماس و اسرائیل و نیز درگیری‌ها در اوکراین و دیگر مناطق، تأثیر شدیدی بر فضای اقتصادی داشته است.» او با تأکید  بر نقش تنش‌زدایی گفته است: «فکر می‌کنم کشورها، رهبران دولت‌ها و مردم باید با خونسردی خود تأثیرگذار باشند. منطقه به ثبات نیاز دارد.» از همین رو اجلاس ریاض اگرچه قرار است درباره محیط زیست، بهداشت و امور مالی و کشتیرانی بحث و بررسی کند ولی موضوع غزه و امنیت در منطقه در صدر دستور کار قرار گرفته است. نکته مهم‌تر این که ریاض در همین روزهای اخیر و درحالی که اسرائیل در اجلاس مجمع جهانی اقتصاد حضور ندارد، میزبان یک فروند هواپیمای حامل مقام‌های امنیتی اسرائیل بوده است. هنوز هیچ اطلاع بیشتری از این سفر محرمانه منتشر نشده اما گفته می‌شود این سفر که همزمان با حضور آنتونی بلینکن در ریاض است، مسیر عادی سازی روابط ریاض _ تل آویو را دنبال می‌کند. اهمیت اجلاس ریاض از آن روست که در شمار هزار شرکت کننده، دوازده رئیس دولت، ونیز وزیران امور خارجه ایالات متحده و تروئیکای اروپایی حضور دارند. مهم‌تر اینکه «آنتونی بلینکن» وزیر امور خارجه ایالات متحده بلافاصله پس از خروج از چین، راهی ریاض شد تا با مقام‌های سعودی وارد گفت‌وگو شود. این گفت‌وگو پیش از سفر او به تل‌آویو است که قرار است آخرین رایزنی‌ها درباره آتش بس در غزه و احتمال حمله اسرائیل به «رفح» و نیز خطر وقوع جنگ گسترده در جنوب لبنان انجام گیرد. اگرچه گفته می‌شود که همه تلاش واشنگتن در این روزها معطوف به استقرار آتش بس در غزه و جلوگیری از گسترش جنگ در منطقه؛ آن ‌هم در سال انتخاباتی ایالات متحده است، اما یک اصل در سیاست را نباید از نظر دور داشت. این اصل می‌گوید: با تغییر دولت‌ها، هرگز سیاست‌های راهبردی کشورها دستخوش تغییر نمی‌شود. پس لازم است با نگاه به سیاست‌های کلان و هژمونیک‌گرای واشنگتن، رفت‌وآمد مقام‌های آمریکایی وبه تبع آن تروئیکای اروپایی را در همین چارچوب تفسیر و تحلیل کرد. ریاض با میزبانی از یک اجلاس مهم و شمار مهمانان خود، نمایشی از مشروعیت، اعتبار و یا شاید مرجعیت را نزد کشورهای منطقه و بلکه جامعه جهانی به نمایش گذاشته، اما بی‌تردید اصلی‌ترین دغدغه مقام‌های سعودی و دیگر دولت‌های عربی خاورمیانه، امنیتی است که چون اتاق شیشه‌ای هرلحظه در معرض شکنندگی است. خطر بی‌ثباتی و تهدید‌های امنیتی در خاورمیانه، همواره به اندازه‌ای واقعی بوده که بتوان در باره آن با اطمینان اغراق کرد. عرب‌ها یک ضرب‌المثل با مصما دارند که می‌گوید: «کوچکترین ماهی هم می‌تواند عمق اقیانوس را به جنبش درآورد.» اوضاع منطقه پس از هفتم اکتبر 2023 (حمله حماس به درون مرزهای امنیتی اسرائیل) و تحولات پس از آن به گونه‌ای رقم خورده که دولت‌های عربی باردیگر به «اجماع» و یا «ائتلاف» با مفهومی متفاوت از گذشته نگریسته و خود را اگرچه با احتیاط اما همراه با رویکردهایی کنند که واشنگتن - و به گونه طبیعی غرب -  در پی آن طی دهه‌های اخیر بوده‌اند. ایده ائتلافی جدید شبیه آنچه نیست که در گذشته برای ایجاد آن تلاش‌های ناموفق شکل گرفت؛ بلکه با تکیه بر قدرت‌های بزرگ درحال شکل‌گیری است. اما مهم‌تر از همه این که چرا موضوع ائتلاف و یا اجماع در دستور کار دولت‌های منطقه با هدایت قدرت‌های بزرگ قرار گرفته است؟ آیا دولت‌های عربی منطقه به فهم مشترک با غرب در باره تهدیدهای امنیتی دست یافته‌اند؟ آیا قرار است شاهد ساختار امنیتی جدید با هدف بازدارندگی مبتنی بر همکاری دولت‌های هم‌سو با مشارکت اسرائیل بود؟ در این ائتلاف یا اجماع، کانون یا کانون‌های مناقشه چگونه تعریف می‌شوند؟ قرار است در این وضع جدید کدام‌یک از دولت‌های عربی منطقه، صدای بلند‌تری نسبت به دیگران داشته باشد؟ آیا نقشه راه جدید برای منطقه، قدرت اجرا خواهد داشت؟ سیاست راهبردی نیازمند سه شرط است: انگیزه؛ اراده و توان انجام. آیا واشنگتن، متحدان غربی _ عربی آن، زمان کنونی را در وجود این سه شرط برای ایجاد ائتلاف یا اجماع مناسب دیده‌اند؟ چرا چنین شده است؟  موانع این راهبرد کدام است؟ پرداخت به هریک از پرسش‌های بالا به تحلیل‌ و نقدهای مستقل نیاز دارد. با این حال شناخت آنچه در حال انجام است، امری لازم برای درک نقشه راهی است که غرب و غالب دولت‌های منطقه در آن گام گذاشته‌اند.  مجمع جهانی اقتصاد در ریاض را در دو وجه باید تفسیر و تحلیل کرد.