سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
مدیریت در برخی از بخشهای کشور نیازمند متخصصانی زبدهتر است. وضعیت اقتصادی حداقل چنین ضرورتی را فریاد میزند. این کمبود را شاید بتوان در ترکیب جدید مجلس هم احساس کرد. اما مشکل پنهان مدیریت در بخشهایی از کشور صرفا نبود مدیر متخصص نیست. چرا که حتی این نقیصه را میتوان با کمک مشاورانی مجرب برطرف کرد. اساسا آنچه در مدیریت مهم است خروجی تصمیمهاست که منطبق بر واقعیت و البته راهگشا باشد.
مشکل اصلی در برخی بخشهای مدیریتی خودمتخصص پنداری است.
خود متخصص پنداری، یعنی اینکه فرد چنان درگیر توهم صلاحیت و تخصص خود باشد که از درخواست کمک از دیگران یا توجه به نظرات و تخصصهای مکمل اجتناب میکند. در مسندهای مدیریتی، این حالت میتواند منجر به تصمیمات ناکارآمد، اجرای غلط استراتژیها، و نادیده گرفتن هشدارهای حیاتی شود. در بلندمدت، خود متخصص پنداری میتواند فرهنگ سازمانی را در برخی قسمتها دچار مشکل سازد و مانعی برای نوآوری و پذیرش تغییر شود.
تخصص، بدون شک، یکی از شالودههای اساسی توسعه و رشد اقتصادی است. مدیرانی که دارای تخصص و دانش لازم در حوزههای خاص هستند، میتوانند با استفاده از مهارتهای خود، سطح بهرهوری و کارایی شرکتها و سازمانها را ارتقا دهند. آنها قادر به ارزیابی دقیقتر فرصتها و تهدیدها هستند و میتوانند راهکارهای نوآورانهای را برای مواجهه با چالشهای پیچیده اقتصادی ارائه دهند. از این رو، وجود تخصصهای عمیق و بهروز در سطوح اجرایی و مدیریتی مستلزم این است که مدیران با مداومت در یادگیری و به کارگیری دانش و تجربیات جدید، به پیشبرد اهداف اقتصادی و اجتماعی کمک کنند.
خودمتخصص پنداری را شاید باید یکی از پیچیدهترین معضلات مدیریتی دانست که ریشههای روانشناختی نیز دارد. اما چاره کار در این شرایط استفاده از نیروهایی است که حتی اگر کمیتشان در تخصص لنگ میزند حداقل قدرت پذیرش نظر متخصصان را داشته باشند.