کد خبر: 30824 | صفحه ۱ | تاریخ: 14 تیر 1403
مناظره دوم یا منازعه و عدم تسلط بر مبانی برنامه نویسی / طاهر جمشیدزاده
مناظره دو طرفه بین دو نفر و در واقع بین دو رقیب و جناح متفاوت« اصولگرایان و اصلاح طلبان در ایران» در انتخاباتها و ادوار گذشته مسبوق به سابقه بوده و هست و در کشورهای جهان و به ویژه ایالات متحده آمریکا بین دو جناح سنتی همتا« جمهوری خواهان و دموکرات ها» و در ایران پس از پیروزی اصلاح طلبان در۲ خرداد۷۶، اولین مناظره در خرداد۱۳۸۸ بین کاندید اصولگرایان و نامزد اصلاح طلبان بوقوع پیوست که حاشیه های فراوانی به همراه داشت و باعث خسران زیادی گردید که شرح ماوقع آن در حوصله مخاطبان روزنامه نمی گنجد ولی دو شب پیش در مناظره آخر چیز متفاوتی روی آنتن زنده صدا و سیما بوقوع پیوست و آن اینکه یکی از دو نامزد رقیب مدام میان صحبت ها و حرف های همتای خویش می آمد و تن صدای خود را بلند می کرد و مجری برنامه برخلاف ۵ مناظره مرحله اول با حضور۶ نامزد و مناظره اول مرحله دوم با حضور دو نامزد زیاد در این مسأله مداخله نمی کرد تا جایی که بیشتر وقت مناظره جلوی انظار عمومی هزاران و بلکه میلیون ها بیننده تلویزیونی به جای گفت و گو و مناظره به منازعه بدل شد که جای بسی کنکاش دارد و در واقع بسیار تعجب برانگیز و به قول سعید قطبی زاده منتقد سینما بسیار کنجکاوی برانگیز بود و باید در آستانه انتخابات مرحله دوم۱۵ تیر۱۴۰۳ رأی دهندگان با توجه به شناخت، بینش، آگاهی و تجاربی که از مناظره های گذشته و فعلی دارند به درستی و آگاهانه دست به انتخاب کاندید مورد نظر خویش فارغ از حاشیه ها بزنند.
چهره ما شاخصترین بخش بدن ماست. شکل و اندازه چشم، گوش، بینی و دهان هر فرد او را از دیگران متمایز میکند؛ اما نقش اصلی خصوصیات چهرهای نیست که ما قابل تشخیص از یکدیگر باشیم، بلکه اهمیت آنها در این است که امکان میدهند ما جهان را حس کنیم، با چشمانمان جهان را میبینیم، با گوشها میشنویم، با بینی میبوییم و با دهان میچشیم. بخش عمده دانشی که درباره جهان داریم از طریق این حس ها و چند حس دیگر فراهم آمده است. یادگیری پیچیده چیزی بیش از تشکیل پیوندهاست؛ مثلاً به کارگیری راهبرد معینی برای حل یک مسئله، یا تشکیل نقشه ذهنی از محیط خود؛ که در مناظره مرحله دوم بین ۲ کاندید اصلاح طلب و اصولگرا این نوع از یادگیری بیشتر مشهود و قابل مشاهده بود و در خصوص مبانی برنامه نویسی یکی از کاندیداها قبول نمیکرد که برای یادگیری این نوع برنامه که بسیار تخصصی و فنی است به کارشناسان خبره تحصیل کرده در آن رشته و نه رشتههای غیر مرتبط نیاز است. به نظر میرسد. ما آدمیان تقریباً هرچه داریم یا هر که هستیم از برکت حافظه است. اندیشهها و تصورات ما حاصل کار حافظه است و ادراک و اندیشه و حرکتهای ما از آن سرچشمه میگیرد. حافظه، پدیدههای بیشمار هستی ما را، در کل واحدی یکپارچه میسازد. همان طور که اگر ذرات تشکیل دهنده بدن با نیروی جاذبه ماده به هم نچسبیده بود بدن ما از هم میپاشید، اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت بخش حافظه نمیبود هوشیاری ما به تعداد لحظههای زندگیمان تجزیه میشد. این سخنان هرینگ در سال ۱۹۲۰ میلادی، در سخنرانی خود در فرهنگستان علوم وین بیانگر گویای اهمیت حافظه در حیات ذهنی آدمی است. چنانکه از گفتههای هرینگ درباره هشیاری برمیآید، این حافظه است که به ما نوعی احساس تداوم میبخشد که درک ما از خویشتن نیز به آن بستگی دارد. وقتی در معنای انسان بودن دقت میکنیم به نظر میرسد حافظه، هسته اصلی آن است. برای درک چگونگی بررسی علمی حافظه، نخست باید بدانیم که پژوهشگران این قضیه را به واحدهای قابل پژوهش از قبیل حافظه کوتاه مدت « حافظه فعال» و حافظه دراز مدت تقسیم میکنند؛ در واقع حافظه فعال، حافظه دراز مدت و حافظه ناآشکار « نوعی از حافظه که در یادگیری مهارتها نقش دارد.» خیلی برجسته و مهم هستند. ولی حافظه ناآشکار اغلب در مهارتها نمایان میشود و به صورت بهبود در برخی تکالیف ادراکی و حرکتی و شناختی جلوه میکند. بی آنکه به یاد داشته باشیم که چه تجاربی موجب این افزایش بوده است. به عنوان مثال، میتوانیم از راه تمرین، توانایی خود را در بازشناسی واژههای زبان خارجی به تدریج بهبود بخشیم. اما وقتی برای نمایش مهارت خود، واژههایی را بازشناسی میکنیم لزومی ندارد درسهایی را نیز که منجر به بهبود این توانایی شده هوشیارانه به یاد بیاوریم. در اینجا حافظه به صورت ناآشکار عمل کرده است.« که در مناظره بین دونالد ترامپ رئیس جمهور جمهوریخواه سابق ایالات متحده و جو بایدن همتای دموکرات او و کلیددار فعلی کاخ سفید به عینه این قضیه رخ داد و جو بایدن بعضی اوقات چیزهایی را فراموش میکرد و سعی میکرد آنها را به یاد و خاطر بیاورد که تحلیلگران و پژوهشگران پس از مناظره افشا کردند که برای بهبود حافظه و سخن گفتن جو بایدن به او داروی ریتالین و بعضی داروهای تقویت کننده حافظه داده شده است؛ چرا که او به باور بسیاری از پژوهشگران در ایالات متحده به یاد زدودگی- زوال نسبی حافظه- دچار شده است.» و اینکه در مناظره دوم و آخر دو کاندید اصولگرا و اصلاح طلب چرا مدام یکی از نامزدها بعضی مسائل شاخص نظیر فیلترینگ، تحریم، FATF و تصمیم هایی که قبلا در این موارد اتخاذ کرده بود را سعی داشت فرافکنی کند جای طرح پرسش و مسأله است که انتخاب کنندگان و رأی دهندگان بایستی در این خصوص بسیار به آن توجه کنند.