سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
در مطلع این مطلب لازم است یادآوری شود که بنیان و ریشه ی یک اندیشه و کنش سیاسی در یک منظومه و دستگاه فکری و فلسفی معین و مشخص، مکنون و مکتوم است. بنابراین، شناخت یک پارادایم معرفتی - مدیریتی منشأ و سرچشمه شناخت یک اندیشه و کنش و فعل سیاسی است، کنشی و فعلی که در فرایند و معنای زندگی و حیات اجتماعی، قابل حذف و تقلیل به چیزی دیگر نمی باشد. التفات آگاهانه به تشکیل دولت و موضوع حکمرانی از عناصر اصلی و شروط اساسی فهم اندیشه و کنش سیاسی است. از منظر تفکراثربخش، اثر و خاصیت سایه ها و عدم شفافیت ها، با وضوحیت و روشنایی ها، هرگز یکسان نمی باشد. ژرف بیاندیشیم سایه یعنی عدم حضور و وجود آفتاب. لذا، آفتاب و نور و روشنایی اصل و اصالت دارد و سایه ها فرع و فرعیت دارند. سایه ها، با تاریکی، ابهام، ابهام، ناآگاهی و عدم مسئولیت و کتمان، هم مفهومی و هم معنای و هم مصداقی دارند. اساساً، زندگی انسان در سایه و بدون آفتاب امکان پذیر نیست. گویی، آدمی فقط در شب و شبه شب بسر می برد و منتظر نور و روشنایی است که کار و کوشش و تلاش و فعالیت شروع شود و زندگی آغازیدن کند و شکل بگیرد. پس لاجرم زیر آفتاب بودن امکان زندگی را فراهم میکند و هستی انسان از کتم عدم و پوشیدگی و پوسیدگی می رهاند و به هستی و اثرمندی سوق می دهد. در نظر بگیرید، اگر آفتاب و خورشید نبود، زندگی و انسان چه وضعی و وضعیتی داشتند؟ اندیشه و کنش سیاسی در دو ساحت نور و آفتاب و فقدان و نیستی آن یعنی سایه و تاریکی، بسیار متفاوت هستند. اولی زندگی ساز است و دومی زندگی سوز. اینک به چند ویژگی اساسی و بنیادی دولت و قدرت در آفتاب می پردازم : ۱- سرآغاز دولت در آفتاب، خردورزی و عقلانیت است. خردورزی با پذیرش حقایق و واقعیات عینی و شنیدن صدای عقل و صدای اندیشه و اراده مردم همراه است. ( کتاب عقل صدای ). در مقابل اندیشه ورزی، نگرش ایدئولوژیک قرار دارد. یعنی منطق و علم و دانش و استدلال و حقیقت در برابر تکلیف ایدئولوژیکی و باید ها و نبایدها، بایدها بایدها کجا، دلیل و برهان کجا. از دل و درون باید بایدها، اجبارها و عدم اختیار ها و انسداد ها و اسارت ها و استبدادها، بیرون می آید. ۲- دولت در آفتاب، دولت « زندگی ساز » است. زندگی با اندیشه و علم و اقتصاد و عقل معاش اندیش ساخته میشود و رشد و بالندگی می یابد و ترقی و تعالی می جوید. زندگی همانند گلی و گلستانی است که اگر از نور و آفتاب دور باشد، پژمرده و پوسیده می شود. همه چیز چنین است. بنابراین، زندگی سازی با تفکر، تجربه، دانش و خرد جمعی و حقایق معنایی، امکان پذیر است. ( کتاب اندیشه و زندگی). ۳- دولت آفتاب و علم باوری. بی تردید زمانه ما با زمانه پیشینیان و گذشتگان ما و حتی پنجاه و بیست سال گذشته، فرق و تفاوت ماهوی و اثری کرده است. نسل جدیدی پدیدار گشته است. زندگی کنونی انسان در قرن بیست و یکم، مبتنی بر علم و علم محوری و دانش بنیانی است. دولتی که علم باور و کارشناس محور است با دولتی که ایدئولوژی محور و تحکم مدار است، از زمین تا آسمان فرق دارد. ۴- اثربخشی و کارآمدی. دولت در آفتاب، لاجرم اثربخش، خیرمند، نافع و فایده مدار است. و البته محور و مدار آن مردم و زندگی مردمان می باشد. در مقابل دولت در ابهام و ایهام، نفع و سود و بهره را برای عده ای تقلیل و مخفی می خواهد. پس، اساساً، بودن در سایه ها و تاریکی ها، بودن در مخفیگاه ها و ناشناختگی ها و عدم شفافیت هاست. مثل، رانت خواری های مخفی و اختلاس های ویرانگر. ۵- دولت در آفتاب، دولت تغییر و اصلاح و تحول است. در واقع، بودن در محضر آفتاب، حضور در ساحات و سطوح گوناگون روشنایی و آگاهی و آزادی است. حرکت در سپهر زندگی با حرکت در مسیر روشنایی نسبت دارد. دولتی که تغییر و تحول خواه است با دولتی که درصدد حفظ وضع موجود و حتی بازگشت به دوران سنتی و تاریکی است، هرگز یکسان نیست. ۶- دولت در آفتاب، دولت در صلح و دوستی و آرامش و امنیت است. آفتاب و خورشید برای همه یکسان می تابد و این مردمان هستند که با آگاهی و شناخت چگونگی استفاده از آفتاب را تمرین، بهره مند و رشد میکنند. آرامش با صداقت همراه است. در مقابل توهم با تحکم و زور گویی و جنگ و خشونت و اضطراب ارتباط دارد. ۷- در معرض آفتاب و حقیقت خورشید و در روز روشن، می توان به اندیشه و کنش سیاسی، اعمال فکر و فعل و اراده و اختیار سیاسی اندیشید، پرسش کرد، مطالبه نمود، نقد و بررسی داشت، مهمتر از همه ، گفت و گو و تعامل داشت. ترفند مافیا، قرار گرفتن در تاریکی ها و فرار از شفافیت هاست. ۸- دولت در آفتاب عین ایستادن در منطق و برهان و راستی و راستگویی و نور و روشنائی است. و این عناصر و مؤلفه ها، لازمهی بازگشت به زندگی است. مردمی که در سمت آفتاب و حقیقت بایستند، همواره خوشبخت و خرسند هستند. حقیقت با آگاهی آشکار میشود.