سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
روز گذشته نتایج دومین دور از انتخابات پارلمانی فرانسه در حالی اعلام شد که بر خلاف دور اول که راستگرایان پیروزی بی سابقهای کسب کرده بودند، این بار ائتلاف چپها توانست مقام اول و ائتلاف راست میانه به رهبری امانوئل ماکرون رئیس جمهوری این کشور نیز مقام دوم را کسب کند. در چنین شرایطی و در حالی که هیچکدام از جریانهای سیاسی فرانسه قادر به کسب اکثریت مطلق پارلمان نشدهاند، فرانسه در یک بن بست سیاسی قرار گرفته و سرنوشت تعیین نخست وزیر و تشکیل دولت نیز در هالهای از ابهام قرار دارد.
اهمیت این اتفاق و فرآیندی که در ساحت سیاسی اروپ جریان دارد در این است که هر چند جریان راستگرا در بسیاری از کشورها از جمله فرانسه، آلمان، هلند، مجارستان، لهستان، اسلوواکی، اتریش، برخی از کشورهای اسکاندیناوی و حتی در انتخابات اخیر پارلمان اروپا قدرت بی سابقهای گرفته ، اما همزمان ما شاهد یک جریان متعادل کننده به منظور عدم برتری کامل راستگرایان افراطی در این قاره هستیم.
به عنوان مثال هر چند که نمیتوان پیروزی اخیر حزب کارگر و شکست محافظه کاران در انتخابات اخیر بریتانیا را به ناکامی جریان راست در اروپا مرتبط بدانیم، اما شاهد هستیم که به غیر ایتالیا که حزب براداران ایتالیا توانسته تشکیل دولت بدهد، در هلند، آلمان و برخی دیگر از کشورها جریان راست علیرغم اقبال مردمی و به دست آوردن کرسیهایی در پارلمان قادر به تشکیل دولت به صورت انحصاری و غیر ائتلافی نشدهاند.
چنین موضوعی را میتوان از دو منظر تحلیل و بررسی کرد. نخست اینکه هر چند در اروپا و به خصوص پس از سال 2018 شاهد روند رو به رشد راست گرایان و اقبال عمومی نسبت به آنها بودهایم، اما از منظر جامعه شناسی سیاسی علت تقویت این جریان نه بر اساس عملکرد موفق آنها بلکه به واسطه ناکامی رقبای سیاسی آنها به خصوص دولتهای مستقر بوده است. یعنی همزمان با چالشهای عدیده اقتصادی که پس از کرونا و سپس جنگ اوکراین گریبانگیر جامعه اروپایی شده، سرخوردگی اجتماعی از جریانهای چپ و میانهرو افزایش یافته و در نتیجه به طور طبیعی اقبال عمومی نسبت به جریانهای راست بیشتر شده است. به همین دلیل میتوان انتظار داشت به موازات تقویت رشد و عبور از مشکلات اقتصادی به همان نسبت از قدرت راست افراطی در اروپا کاسته شود.
از سوی دیگر بررسی نظام سیاسی و عرصه سیاستورزی در اروپا نشان میدهد که به واسطه جایگاه دموکراسی در این قاره، همواره تلاش می شود که نوعی کنترل و تعادل در فرآیند قدرت ایجاد شده و از تقویت یکجانبه یک جریان سیاسی جلوگیری شود. در واقع اروپاییها به واسطه تجربه تلخشان از سالهای بعد از جنگ جهانی اول که منجر به جنگ دوم جهانی شد، نسبت به کنترل تمایلات راست افراطی مصمم هستند. با این تفاوت که هر چند از ظهور و بروز آنها برای تحقق تکثر سیاسی جلوگیری نمیکنند، اما در عین حال مانع از ایجاد موج به سمت یک جریان خاص میشوند تا به این طریق از تمرکز قدرت جلوگیری کنند.
لذا به نظر میرسد با وجود افزایش اقبال عمومی به جریانهای راست گرا و موفقیت آنها در انتخابات اخیر، آنها برای تشکیل دولت به صورت مستقل و غیر ائتلافی ناکام بمانند تا از یک طرف الزامات دموکراسی در این قاره حفظ شود و از سمت دیگر، همگرایی اروپایی که به عنوان رکن اصلی اتحادیه اروپا محسوب میشود آسیبی جدی نبیند. چرا که اکنون اروپاییها به واسطه جنگ اوکراین، مشکلات اقتصادی و نیز احتمال روی کار آمدن ترامپ در آمریکا در شرایط ویژه ای به سر برده و برای حفظ ثبات چارهای جزء اجرای چنین سیاستی ندارند.