سرمقاله

بحران درک درست مساله / پیمان مولوی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • «یارا»ی ایرانسل به بازدیدکنندگان تلکام۱۴۰۳ ارائه شد
  • بازدید مدیران سازمان برنامه و بودجه از غرفه ایرانسل در آخرین روز نمایشگاه تلکام ۱۴۰۳
  • همراه اول در سه بخش مجزا، غرفه برتر نمایشگاه تلکام 2024 شد
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 32962  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 28 مرداد 1403
    دکتر مصدق و حقوق ملت ایران / مسعود نصیری
    نفت در خاورمیانه و حتی دنیا وزنه تعیین کننده مهمی است مثل امروز که اقتصاد کشور و صادرات و‌ واردات و روابط سیاسی و اقتصادی کشور معطوف به نفت این طلای سیاه شده است؛ به همین دلیل بارها مقام معظم رهبری به اقتصاد منهای نفت اشاره کردند و به بریدن اقتصاد از نفت تاکید داشته اند؛ حال برمی گردیم به هفتاد سال پیش جایی که سال ها ملی شدن صنعت نفت مطالبه اصلی و دغدغه مردم‌ ایران شده بود؛ در صبح ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دکتر محمد مصدق گمان می کرد مردم همانند چهارده ماه پیش یعنی ۳۰ تیر۱۳۳۱ به حمایت از وی و دولتش به خیابان ها آمده اند اما خیابان های تهران خالی از مردم و مملو از کودتاچیان و سربازان بریتانیا شده بود؛ چهارده ماه قبل تر یعنی ۲۵ تیر ۱۳۳۱ وقتی محمدرضا شاه پهلوی دکتر محمد مصدق را که خواستار قدرت بیشتر از شاه بود را از نخست وزیری برکنار کرد و احمد قوام السلطنه را جایگزین وی کرده بود مردم با فتوای آیت الله کاشانی کفن پوش به خیابان ها آمدند و از دولت دکتر مصدق و مواضع و خواسته هایش اعلام حمایت کردند و حتی روی دیوارها نوشته بودند: از جان خود گذشتیم با خون خود نوشتیم یا مرگ یا مصدق اما روز کودتای ۲۸ مرداد دیگر خبری از حضور مردم نبود، در این چهارده ماه چه اتفاقی افتاده بود که دیگر مردم در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همچون ۳۰ تیر ۱۳۳۱ به حمایت از دکتر محمد مصدق و دولتش به خیابان ها نیامده بودند؟!
    جهان و متعاقباً دولت بریتانیا از اواخر قرن نوزدهم میلادی تا ابتدای قرن بیستم به دلیل کمبود زغال سنگ و سوخت های فسیلی به سمت اکتشاف و استخراج و تجارت نفت رفته بود و خاورمیانه نقطه جغرافیایی مطلوبی برای رسیدنِ بریتانیا به این هدف بود به همین دلیل دولت بریتانیا به صنعتگران و کارآفرینان انگلیسی وظیفه ای را محول کرده بود که به دنبال اکتشاف و تجارت نفت در خاورمیانه بروند، یکی از این آنتروپرونرها (کارآفرین ها ) ویلیام ناکس دارسی بود که با کلی دستگاه حفر چاه و کارگر و تکنسین و حسابدار و حسابرس امور مالی به ایران آمده بود تا نفت چاه های جنوب ایران را اکتشاف و در بنادر کشورهای حاشیه خلیج فارس آن را برای تجارت و استفاده تصفیه کند به همین دلیل قراردادی یک جانبه را با مظفرالدین شاه و دولت قاجار به نام قرارداد دارسی به امضا رساند در این معاهده سهم ایران (دولت مظفرالدین شاه قاجار) از اکتشاف و استخراج نفت فقط شانزده درصد بود و هشتاد و چهار درصد باقیمانده سهم شرکت نفت دارسی و دولت بریتانیا می شد؛ حتی در آن پنج سالی که دارسی هنوز به چاه نفت نرسیده بود و از نظر مالی شرکت نفت دارسی زیان ده شده بود، دولت قاجار سهمی از این زیان مالی را برعهده نداشت و فقط در آن سود اندک و ناچیزِ شانزده درصد شریک بود؛ این رویه تا پایان سلسله قاجار و شروع سلسله پهلوی ادامه داشت، کشور ایران که در دوره پهلوی اول تا حدودی متوجه اهمیت استخراج و فروش نفت شده بود یک بار به این قرارداد ورود ناکامی داشت و با مذاکره ای که با رئیس شرکت نفت ایران و انگلستان سِرجان کلدمن و سفیر بریتانیا رجینالد هوار انجام داد و قرارداد جدیدی بین ایران و انگلستان به امضا رسید که سود مالی ایران حاصل از استخراج و تجارت نفت از شانزده درصد به بیست درصد افزایش پیدا کرد و پنجاه سال دیگر امتیاز استخراج نفت ایران تمدید شد که کماکان نفت چاه های جنوب ایران توسط بریتانیا استخراج شود در مقابل انگلستان مکلف شد تا دانشکده نفت آبادان را در جهت تربیت تکنسین های نفت برای ایران تاسیس کند این رویه تا سال ۱۳۲۰ و سقوط رضا شاه از ایران ادامه داشت تا این بار دکتر محمد مصدق قراردادی که توسط پهلوی اول در سال ۱۳۱۲ با انگلیسی ها امضا شده بود را زیر ذره بین ببرد و به این قرارداد ورود و آن را لغو کند دکتر محمد مصدق با حمایت روحانیت و شخص آیت الله کاشانی توانست نفت کشور را از مالکیت دولت بریتانیا خارج و در ۲۹ اسفند آن را ملی کند.
    دولت بریتانیا دولت مصدق را به محاصره فیزیکی و نظامی چاههای نفت جنوب ایران تهدید کرد، بلکه خرید نفت از ایران را توانست تحریم کند تا اقتصاد دولتی ایران که همیشه متکی و وابسته به تجارت نفت بود شکست بخورد تا رکود و تورم و قحطی و احتکار بر ایران و دولتِ مقروض دکتر محمد مصدق سایه بیندازد تا مردم که از مهمترین حامیان دولت محمد مصدق بودند زیر تنش این فشار اقتصادی و شرایط سخت از دولت دکتر مصدق در حل بحران اقتصادی و پیشبرد کشور با شرایط ملی شدن نفت و مشکلات تحریمی نا امید شوند.
    از سوی دیگر محمد رضا شاه پهلوی که دل خوشی از دکتر مصدق و مواضعش نداشت هیچ حمایتی از دولت دکتر محمد مصدق نخست وزیر خویش انجام نداد و در فاصله ملی شدن صنعت نفت تا تحریم نفت توسط دولت بریتانیا شاه در خارج از ایران کنار انگلیسی ها قرار گرفته بود و موافق تحریم مردم ایران و دولت مصدق بود تا فشارهای اقتصادی موجب شود مردم نیز مقابل دکتر مصدق قرار بگیرند زیرا محمدرضا پهلوی بقای حکومتِ موروثی پدر را می خواست و دکتر مصدق به محدود کردن قدرت شاه و استقلال ایران و ملی کردن سرمایه های کشور فکر می‌کرد؛ سال ها بود که دکتر محمد مصدق در کنار مستشاران امریکایی به مارکسیستها و کمونیستها میدان داده بود تا وارد دایره قدرت در ایران شوند شاید یکی از دلایلی که دکتر مصدق به کمونیستها فرصت حضور در دولت خویش را داده بود به خاطر امضا کردن قرارداد جدید نفتی با شوروی بود، به همین دلیل در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شعبان بی مخ ها که از طرف دربار و دولت بریتانیا اجیر شده بودند تا شروع به آتش زدن مساجد و تکایا کنند و این عمل را نتیجه ورود کمونیستها به دولت مصدق قلمداد کنند و این خود باعث بدبینی مردم نسبت به دولت دکتر مصدق شده بود اشتباه دکترمصدق این بود که گمان می کرد دیگر نیازی به حمایت روحانیت ندارد زیرا روحانیت و مرجعیت که همیشه جایگاهی ویژه بین مردم ایران دارند را فقط برای دوران گذار از شاه و ملی کردن صنعت نفت می خواست و بعد از عبور از این پیچ به قدرت های خارجی نگاه داشت؛ آیت الله فلسفی و آیت الله کاشانی نیز بارها در رابطه با جولان کمونیستها و مارکسیستها در دولت دکتر مصدق که افکار خطرناکی برای اثرگذاری در جامعه دارند به دکتر مصدق هشدار داده بودند‌.
    وقتی دکتر مصدق به نمایندگی از مردم که خواسته شان ملی شدن صنعت نفت بود به شرکت نفت دارسی و دولت بریتانیا برای خروج‌ از ایران فشار می آوردند انگلیسی ها قرارداد ۱۳۱۲ را که با رضا شاه منعقد کرده بودند را به وی یادآوری می کردند و به دکتر مصدق اظهار می‌کردند در دولت پهلوی اول با رضا شاه قراردادی منعقد کرده اند که امتیاز اکتشاف چاه های نفت جنوب ایران به مدت پنجاه سال دیگر در اختیار دارسی و دولت بریتانیا داده شده است و استعمار خویش بر نفت ایران را تحت قرارداد ۱۳۱۲ قانونی می‌دانستند؛‌ به همین دلیل بعد از ملی شدن صنعت نفت ایران، آمریکایی ها به عنوان میانجی گر و واسطه ای از طرف دولت بریتانیا با دکتر مصدق مذاکره کردند و پیشنهاد بانک جهانی را به ایشان ارائه کردند که تا پایان قرارداد ۱۳۱۲ که رضا شاه آن را امضا کرده و پنجاه سال دیگر به بریتانیا اجازه استخراج نفت ایران را داده است سود فروش و تجارت نفت تا پایان قرارداد ۱۳۱۲ به بانک جهانی واریز شود که دکتر مصدق این پیشنهاد را نپذیرفت که باعث‌شد آمریکا نیز در سمت انگلستان بایستد و موافق کودتا علیه دکتر مصدق باشد.
    مردم در نقطه بی طرفی و انگلستان و آمریکا و شاه و دربار در یک طرف موافق کودتا بودند در نتیجه دکتر مصدق داد دادگاهی و برکنار شد.