سرمقاله

جلال خوش‌چهره / خطر تعلیق دیپلماسی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • چهارمین «گزارش پایداری» ایرانسل منتشر شد
  • مانور آمادگی همراه اول برای رویارویی با بحران؛ تمرینی برای پایداری ارتباطات
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 337  |  سرمقاله  |  تاریخ: 08 آذر 1401
    جلال خوش‌چهره / خطر تعلیق دیپلماسی

    تغییر تاکتیک یا تغییر استراتژی؛ هیچ تفاوتی نمی‌کند. اکنون اروپا در قبال تهران رویکردی را برگزیده که می‌توان  آن را نزدیک به «تعلیق دیپلماسی» تعبیر کرد. 

    روزگاری نه چندان دور و تا پیش از استقرار دولت «جوبایدن» در کاخ سفید،  اروپائیان سه راهکار را در واکنش به خروج یکجانبه دولت «دونالد ترامپ» از برجام دنبال می‌کردند: کنترل خشم تهران؛ محکوم کردن یکجانبه‌گرایی واشنگتن در خروج از برجام و سرانجام تلاش برای حفظ  توافق هسته‌ای در خدمت به اعتبار بین المللی اروپا به عنوان قطب مستقل از امریکا.‌ در این‌حال اروپائیان همه تلاش خود را به‌کار گرفتند که از یک‌‌سو پرونده هسته‌ای ایران  به شورای امنیت سازمان ملل‌متحد باز نگردد. از سوی دیگر در برابر واکنش اعتراضی تهران ایستادگی کنند. آنان معیارهای دوگانه‌ای را دنبال می‌کردند؛ در حالی‌که نابودی برجام را سبب گسترش بی‌اعتمادی در جامعه جهانی به توافق‌ها و پیمان‌های بین‌المللی می‌خواندند، اما لغو تحریم‌ها علیه ایران را نیز عامل بی‌ثبات کننده و گسترش ناامنی در منطقه به حساب می‌آوردند. از همین رو «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه وقت ایران به تلخی و در انتقاد از اروپائیان گفته بود: سه کشور اروپایی (آلمان، فرانسه و بریتانیا) پشت نقابی که به چهره زده‌اند، همدست ترامپ و نتانیاهو هستند.

    خوب یا بد، هرچه بود، دروازه‌های دیپلماسی به روی همه طرف‌ها باز بود. می‌شد از این وضع، فرصت‌هایی را ساخت که سرانجام آن دستیابی به طراحی معادله «برد – برد» باشد. استقرار د‌ولت بایدن و تمایل او به بازگشت به رویکرد مشارکتی با اروپا و فرجام بخشی به برجام، امکانی برای چانه زنی‌ و ارائه ایده‌های راهگشا از سوی همه طرف‌ها بود. این فرصت در فرایندی ملال آور و بی‌حاصل از کف رفت. دلایل آن هرچه بود و هست، بخشی مربوط به تلاش بلوک غربی مذاکره کننده در وین و بخش دیگر مربوط به ناکارآمدی مذاکره کنندگان ایرانی در مدیریت اوضاعی بود که مخالفان برجام کوشیدند، در ایجاد انجماد متقابل کنونی به آن تحمیل کنند. 

    اکنون تروئیکای اروپایی در برابر تهران همان نقشی را به عهده‌ گرفته که پیش‌ از این، تندروهای امریکایی دولت ترامپ به عهده داشتند. طنز روزگار این‌که اگر تا دیروز، تروئیکا نقاب پلیس خوب در برابر پلیس بد امریکائیان را بر چهره داشت، حالا جای خود را تغییر داده و سیاستی متفاوت و حتی افراطی را در قبال تهران به نمایش گذاشته‌است. مهم نیست که این تغییر نقاب به تغییر استراتژی تعبیر شود و یا تغییر تاکتیک. مهم این است که در سپهر کنونی روابط ایران و اروپا وضعی نزدیک به «انجماد متقابل» بروز کرده است.

    تروئیکای اروپایی و به تبع آن اتحادیه اروپا با کنار گذاشتن گفت‌‌وگوهای برجامی و تمایل گذشته‌شان به گفت‌‌وگوهای انتقادی با تهران، رویکردی نزدیک به «تجدید نظر طلبی» را در روابط خود با تهران در دستور کار دارند. در نگاه آنان، اولویت‌های بیش از برجام، میزان هم‌سویی تهران با روسیه در جنگ اوکراین، آزمایش‌های موشکی و نا‌آرامی‌های سیاسی در ایران است. غرب در ائتلافی آمریکایی – اروپایی و با هم‌پوشان کردن موارد سه‌گانه بالا می‌کوشد تهران را با تهدیدهایش وادار به عقب نشینی از مواضعی کند که در نهایت به قبول طراحی توافق تازه در پرونده هسته‌ای منجر شود. 

    «خصومت منفعلانه» شاید نزدیک‌ترین تعبیری باشد از آنچه  تهران در برابر تغییر رویکرد اروپا بروز داده است. اظهارات اخیر «محمد مرندی» مشاور رسانه‌ای تیم مذاکره کننده هسته‌ای ایران مصداقی براین مدعاست. او که دست بالایی در هنر توئیتر نوشتن دارد و به نظر سخنگویی تیم مذاکره کنندگان ایرانی را به این وسیله ایفا می‌کند، با اشاره به گزارش نشریه «اکونومیست» در باره بحران انرژی در اروپا و با نقد - به زغم او- لیبرال‌های طرفدار غرب در ایران تصریح کرده است؛ « در جریان مذاکرات هسته‌ای در وین به غربی‌ها هشدار دادم که زمستان در راه است. پاسخ صادقانه من به جنگ روانی‌ آنها.» مرندی اما به این مهم توجه ندارد که اکنون ماه دوم پاییز است و سرما در اروپا چادر زده، در حالی‌که نیاز اروپا به انرژی نه تنها تامین شده، بلکه قیمت نفت و گاز در بازار جهانی به شکل کم سابقه‌ای کاهش یافته است. به عبارت دیگر، سرخوشی برخی از هواداران این نوع از روش‌های تنبیهی در قبال اروپا نشان داد که فرصت‌خواهی آنان برای حداقل ۲ماه تا شروع پاییز و زمستان و تحولات جنگ اوکراین، خواهد توانست اروپاییان را به دلخواه تهران به پای میز مذاکرات وین بکشاند، چندان اعتبار و کارآمدی نداشته است. چنین خواستی بیشتر به از دست رفتن فرصت‌ها و تشویق اروپا به هم‌سویی بیشتر و بلکه افراطی‌تر با مخالفان توافق انجامیده است. قضاوت درباره یک رویکرد و سیاست، معمولا با نتایج آن ارزش‌گذاری می‌شود. لازم است تهران برای برون‌رفت از وضع کنونی که رفته رفته ماهیتی خصمانه تر را به خود گرفته، از واکنش‌های انفعالی فاصله بگیرد. واقعیت‌های جاری از ایده‌های انتزاعی پیشی گرفته است. تغییر تاکتیک یا استراتژی، تفاوت نمی‌کند. واقعیت این است که روابط ایران و اروپا به «تعلیق دیپلماسی» نزدیک شده است.