کد خبر: 34919 | صفحه ۱ | تاریخ: 10 مهر 1403
نتانیاهو و اطاعت از مراجع قدرت / امین جمشیدزاده
در آلمان نازی از سالهای ۱۹۳۳ تا ۱۹۴۵ میلادی، میلیونها مردم بیگناه به طور منظم در اردوگاهها به دست مرگ سپرده شدند. عقل کل این کابوس یعنی آدولف هیتلر« رهبر آلمان نازی» ممکن است هیولای جامعه ستیز شبیه بنیامین ناتانیاهو بوده باشد، اما او به تنهایی نمیتوانسته دست به این کار بزند. درباره کسانی که عملیات روزمره را انجام میدادند، یعنی کسانی که کورهها و اتاق گاز را میساختند، آنها را از آدمها پر میکردند، اجساد را میشمردند و کارهای اداری لازم را انجام میدادند چه میتوان گفت؟ آیا همه آنها نیز هیولا بودند؟ هانا آرنت«۱۹۶۳ میلادی» فیلسوف اجتماعی و گزارشگر جریان محاکمه آدولف آیشمن، جنایتکار جنگی نازی که به خاطر قتل میلیونها یهودی گناهکار شناخته و اعدام شد، به این پرسش پاسخ منفی میدهد. به نظر او، آیشمن یک بروکرات کندذهن و عادی بود که خود را مهره کوچکی از ماشینی عظیم میدانست. انتشار بخشی از متن بازجویی اولیه آیشمن نظر آرنت را تأیید میکند. چندین روانپزشک آیشمن را آدمی کاملاً بهنجار تشخیص دادند و روابط شخصی او نیز کاملاً طبیعی و بهنجار بود. در واقع، او خودش معتقد بود که باید به یهودیان اجازه داد به سرزمین دیگری مهاجرت کنند و این عقیده خود را با سرویس امنیتی هیتلر در میان گذاشته بود. به علاوه او پنهانی معشوق یهودی داشت؛ که برای افسران اس اس جرم محسوب میشد و یک پسر عموی ناتنی یهودی نیز داشت که ترتیبی داد تا در جریان جنگ از او حمایت شود. آرنت عنوان فرعی کتاب خود درباره آیشمن را « گزارشی از پیش پا افتادگی شرارت» گذاشت و در آن چنین نتیجهگیری کرد که بیشتر « مردان شرور» رایش سوم صرفاً مشتی آدمهای عادی بودند که از دستورات مافوق اطاعت میکردند. این نتیجهگیری بدان معنا است که هر یک از ما ممکن است بتوانیم دست به چنان زشتکاریهایی بزنیم و اینکه ماجرای آلمان نازی آنقدرها هم که تصور میکنیم چیزی ورای وضع و حال آدمهای عادی نبوده است. به گفته آرنت، « در برخی شرایط، معمولیترین و محجوبترین شخص میتواند به صورت آدمی جنایتکار درآید.» این نتیجهگیری را به راحتی نمیتوان پذیرفت زیرا دل خوش کنندهتر از آن است که باور کنیم که زشت کاریهای هیولایی فقط از اشخاص هیولایی برمیآید. در واقع، دلبستگی عاطفی ما به این تبیین از زشتکاری« که حالا بنیامین نتانیاهو با خوی وحشی گری درنده و بی بدیل خویش» به روشنی در شدت حملاتی که به آرنت و نتیجهگیریهای او شده نمایان است. مسئله اطاعت از مرجع قدرت یک بار دیگر در ویتنام در ۱۹۶۹ میلادی سر برآورد. گروهی سرباز آمریکایی، که مدعی شدن صرفاً از دستور اطاعت میکردند، مردمان غیرنظامی را در دهکده مای لای (My Lai) به قتل رساندند. بار دیگر افکار عمومی مجبور شد به این احتمال بیندیشد که هر آدم عادی در معرض اطاعت از دستورات مراجع قدرت است، حتی برخلاف وجدان اخلاقی خود. میلگرام روان شناس و پژوهشگر شهیر بر این باور است که استعداد اطاعت از مراجع قدرت برای زندگی جمعی چنان ضرورت دارد که احتمالاً در جریان تکامل در خمیره نوع انسان سرشته شده است؛ تقسیم کار در هر جامعه مستلزم این است که افراد از استعداد زیردست بودن برخوردار باشند و اعمال مستقل خود را به گونهای هماهنگ سازند که در خدمت هدفها و مقاصد سازمان اجتماعی بزرگتر درآید. والدین، نظام آموزشی و سازمانهای کاری، همه اهمیت پیروی از رهنمودهای افراد را که « یک پیراهن بیشتر پاره کردهاند.» به فرد یادآور میشوند. برای درک پدیده اطاعت در هر موقعیت معین، لازم است عواملی که افراد را تشویق میکنند تا از استقلال خود صرف نظر کنند و داوطلبانه به صورت کارگزار نظام درآیند، شناخت. برای مثال پیروی بنیامین نتانیاهو، از دستورات رئیس جمهور رژیم صهیونیستی و یا لابی صهیونیست در ایالات متحده و ادامه کار تا پایان آن پس از ۷ اکتبر۲۰۲۳ میلادی قطعا چراغ سبز گرفته است و با خواستههای حتی نامشروع او موافقت کردهاند، این خود هنجار اجتماعی بسیار نیرومندی است؛ ما معمولاً این مطلب را دست کم میگیریم که زیر پا نهادن توافق قبلی و عدول از وعده ضمنی برای همکاری تا چه اندازه دشوار است. اگر هنجارهای اجتماعی چنین اطاعتی از آنها سر بزند، در آن صورت، تصور عواقب اطاعت نکردن در آلمان نازی یا در حین خدمت در ارتش در حالی که فرد « تعهد داده است.» به مراتب آسانتر مینماید. ولی مهمترین عامل ایجاد کننده اطاعت داوطلبانه، پذیرش یک ایدئولوژی- مجموعه باورها و نگرشها است.«که جو بایدن پارسال در کاخ سفید هنگام برگزاری جشن یهودیان- حانوکا- علی رغم روابط پیچیده و اختلافات سیاسی با نتانیاهو گفته بود که« او یک صهیونیست است؛ حتی اگر یهودی نباشد.» که به اقتدار فرد مسئول رسمیت میبخشد و پیروی ازدستورات او را موجه میسازد. افسران نازی از قبیل آیشمن به شعار « آلمان بالاتر از همه» یا دونالد ترامپ رئیس جمهور سابق و نامزد حزب جمهوری خواه ایالات متحده در انتخابات ۱۵ نوامبر۲۰۲۴ میلادی- ۵ آبان ۱۴۰۳- « قدرت را به آمریکا باز خواهیم گرداند.» به تبع آن به حقانیت دستورات صادره به نام آن شعار اعتقاد داشته و دارند. به همین ترتیب، سربازان آمریکایی« یا سربازان رژیم صهیونیستی» که در ویتنام« غزه یا جنوب لبنان» از دستور تیراندازی به سوی غیرنظامیان ویتنامی« فلسطینی یا لبنانی» اطاعت کردند، پیشاپیش خود را تسلیم این عقیده کرده بودند که امنیت ملی مستلزم اطاعت بیچون و چرا از دستورات نظامی است و در واقع «اهمیت علم» همان« ایدئولوژی» است که به تقاضاهای کاملا غیر عادی مشروعیت میبخشد؛ افرادی مثل بنیامین نتانیاهو نقش عوامل شخصی را در کنترل رفتار خویش برآورد میکنند و نقش عوامل موقعیتی را دست کم میگیرند و این در واقع همون خطای بنیادی اسناد است؛ تحقیقات مربوط به همسویی و اطاعت همین نکته را نشان میدهند، البته نه به لحاظ نتایجشان، بلکه به خاطر شگفتی ای که این نتایج در ما برمیانگیزد؛ موضوع خیلی ساده است، ما انتظار نداریم که نیروهای موقعیتی این همه مؤثر باشند؛ واکنشهای ما و دیگر افراد به همسویی و اطاعت درسی است مهم از روان شناسی اجتماعی، آدمی دامنه و قدرت نیروهای اجتماعی و موقعیتی را بر رفتار انسان بسیار دست کم میگیرد.