سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
از عباس میرزا ، دکتر مصدق ، دکتر فاطمی تا مشروطه و مشروطه خواهان و امام خمینی ره و مردمی که در سال ۵۷ انقلاب اسلامی و خروج شاه را گشایشی برای رسیدن به خرد جمعی و دموکراسی می دانستند به عقب افتادگی پادشاهان که منجر به کاپیتالاسیونهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی می شد پی برده بودند حتما برای بسیاری از اهالی مطالعه و تاریخ نگاران این سوال مطرح شده ، چرا ایرانی که روزگاری مهد علم و دانش بود و دانشمندانی همچون خوارزمی و خیام و خواجه نصیر و زکریای رازی و جابرابن حیان و ابوریحان بیرونی و ابوعلی سینا و شاعرانی بلند آوازه همچون سعدی و حافظ و مولوی داشت به جایی رسید که در دوره قاجار و پهلوی در فقر علمی مطلق و بدون تعارف یک عقب افتادگی علمی به سر می برد تا جایی که به عنوان مثال علم اکتشاف و استخراج و پالایش نفت را نداشتند پس مجبور شدند به ادامه استعمار بریتانیا تن دهند تا انگلستان برای ایرانی ها دانشگاه نفت آبادان را تاسیس و تکنسین در آنجا تربیت شود و در عوض پنجاه سال دیگر امتیاز استخراج نفت جنوب ایران را در دوران پهلوی تمدید کنند از جایی که ایران دوران شاهنشاهی فاقد قانون اساسی و مجلس نمایندگان و قوه قضائیه بود توریست ها و مستشارانی که در کشور حضور داشتند و هر خلافی را مرتکب می شدند برای محاکمه شدن باید به کشور خودشان می رفتند زیرا ایران دادگاه و دادسرا و قوه قضائیه ای نداشت و نمی دانست برای آنها بر اساس کدام قانون کیفرخواست صادر کند و محاکمه تشکیل دهد، اگر ایران از روز اول دچار این عقب افتادگی علمی بود و امثال خیام و خوارزمی و سعدی و باباطاهر نداشت جای تعجب نبود اما سوال اینجاست که چرا آن ایران با آن همه دانشمند و اندیشمند که حتی اکنون هم تندیس شان در سازمان ملل متحد نصب است به جایی می رسد که فتحعلی شاه قاجار از موسیو ژوبر فرانسوی می پرسد چقدر حفر کنم که به ینگه دنیا (آن سوی دنیا) برسم؟! درواقع فتحعلی شاه اگر قصد استعمار اروپا را هم داشت نمی دانست کشتی و هواپیمایی وجود دارد که می تواند ایشان را با خود به ینگه دنیا ببرد و سوال بعدی مطرح می شود که چرا مردم متوجه عقب افتادگی علمی فتحعلی شاه نمی شدند؟! چرا ایران به نقطه ای رسیده بود که محمدعلی شاه قاجار مجلس اش را به توپ می بست؟! متاسفانه این پادشاهان بی کفایت با این همه عقب افتادگی که ضربه بر پیکره رشد علم در ایران زدند، در مقدس ترین نقاط ایران هم دفن شده اند در واقع ذکر این نکته نشان می دهد مردم هم شاید چندان قدرت تشخیص نداشتند که چرا باید ناصرالدین شاهی که به جای افزایش دانشگاه دنبال افزایش حرمسراست را در مکان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی دفن کنند؛ شاید استعمار را دلیل عقب ماندگی علمی در آن دوران بدانیم اما باید قبول کنیم چرایی استعمار که چرا ما استعمار شدیم هم ریشه در عقب افتادگی علمی آن دوران دارد پس با پادشاهانی بی سواد روبرو بودیم که به تنهایی برای این سرزمین و مردم تصمیم می گرفتند دوای این درد فقط خرد جمعی و کاهش قدرت یک پادشاه بی کفایت و بی سواد همچون ناصرالدین شاه و فتحعلی شاه و شاهان قاجار و پهلوی بود و همچنین افزایش خواسته های دموکراسی خواهانه و تقویت پایه های جمهوریت مثل مجلس و نمایندگانی که نماینده این خرد جمعی از تمامی احزاب سیاسی و افکار عمومی باشند، شاید مخالفان دین و مذهب، دین را عامل این عقب افتادگی قلمداد کنند اما ایران در دوران اسلام دانشمندان بزرگی همچون جابر ابن حیان را داشت که شاگرد امام صادق علیه السلام بودند وجالب اینجاست که اولین و ناب ترین سوغات اسلام به دنیا کتاب آسمانیست و اولین سوره قرآن کریم می گوید اقرا بسم ربک الذی خلق بخوان بنام پروردگارت پس اسلام ، مسلمانان را به مطالعه کردن و پیشرفت علمی دعوت می کند، درواقع پادشاهانی که از خویش تصویری انسانی به غایت توانمند و غیر پاسخگو به جامعه ارائه می دادند و هیچ کس نمی توانست آنها را نقد کند؛برعکس اروپا و دنیای فرنگی که بر اساس اصل تفکیک قوای روسو ، رئیس جمهور انتخاب می کردند و مجلسی وجود داشت که آن رئیس جمهور را می توانست استیضاح کنند و مورد انتقاد قرار دهند و از وی برای چرایی اقداماتش سوال بپرسند؛ همیشه قانون می تواند رابطه ی میان پادشاه و مردم را تنظیم کند اما قانون اساسی و قوه قضائیه و مجلسی وجود نداشت که حدود قدرت پادشاهان و حقوق مردم را تعریف کند در نتیجه موجب قدرت گرفتن پادشاهان می شد اما میان دموکراسی و توسعه یافتگی پیوند برقرار است که بدون دموکراسی، توازن قدرت، فردگرایی، حقوق بشر، عدالت تضعیف می شود،به همین دلیل محمد علی شاه قاجار بدون هیچ معذوراتی مجلس شورای ملی را به توپ می بست؛ عامل دیگر شاید مصرف گرایی ایران بوده که همواره نقشی پیرامونی در نظام مبتنی بر سرمایه داری جهانی داشته است و کشورهای پیرامونی مثل ایران به مبداء تامین مواد خام یا بازار مصرف کالاهای کشورهای مرکز تبدیل شده بودند به همین دلیل سالهاست ما در انقلاب اسلامی به خودکفایی و تولید ملی و ترویج کالای ایرانی اشاره می کنیم زیرا از آنجا که کشورهای مصرفی از مناسبات نابرابر اقتصادی جهان تاثیر می پذیرند می کوشند تا به سرعت عقب ماندگی خود را از طریق واردات تکنولوژی های کشورهای پیشرفته تامین نموده و سریعا به توسعه دست یابند، در حالی که توسعه بیش از همه روندی درون زا و مبتنی بر نوعی تمایز یافتگی نهادی می باشد؛ایرانیان بیش از آن که با اندیشه ها و راهکارهای توسعه یافتگی آشنا شوند با دستاوردهای سخت افزاری و تکنولوژیک غرب مرتبط بودند به همین دلیل ایرانیان همواره در نقش وارد کننده تکنولوژی ظاهر شده و مدرنیزاسیون را بر مدرنیته اولویت بخشیدند عاملی دیگر که باعث پیشرفت ملل می شود علوم انسانیست که برای هر رخداد اجتماعی دلیل ارائه دهد زیرا علوم انسانی زبان دنیای مدرن محسوب می شود که در دوران پادشاهان و شاهنشاهی ایران فقر علوم انسانی باعث عقب افتادگی در علوم مهندسی و پایه هم شده بود.