سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
در شرایطی که خاورمیانه در ماه های پایانی ۲۰۲۳، به سمت عادی سازی روابط اسرائیل با برخی دیگر از کشورهای عربی در حرکت بود؛ عملیات طوفان الاقصی، منطقه و جهان را در شوک غیر منتظره ای فرو برد؛ چنانچه بنا به گزارش رسانه های مختلف، مبارزان فلسطینی، در سالروز جنگ یوم کیپور، تا عمق بیش از ۲۰ کیلومتری اراضی اشغالی نفوذ کردند، بیش از ۵ هزار راکت به شهرک های یهودی نشین و مناطق مرکزی اسرائیل پرتاب کردند، نزدیک به ۱۲۵۰ نفر را کشتند و بیش از ۲۵۰ نفر را به اسارت، با خود به نوار غزه منتقل کردند، عملیاتی که، از منظر آگاهان و متخصصین جنگ ، نشان دهنده برنامه ریزی دقیق و از سویی دیگر شگفت انگیز می نمود؛ این عملیات که چند ساعتی نیز طول کشید؛ بدون اینکه، واکنش قابل توجه ای از سوی ارتش اسرائیل و واحدهای امنیتی تلاویو، که خود را جزء واحدهای نخبه می دانستند، پایان یافت. هرچند عملیات طوفان الاقصی، به گفته برخی تحلیلگران، پاسخی به تاریخ سراسر جنگ و خونریزی در سرزمین های اشغالی فلسطین از سوی اسرائیل بود؛ با این حال، آنچه فلسطینیان در پی آن بودند، مبادله اسرای بیشمار فلسطینی دربند اسرائیل با اسیرانی بود، که در نوار غزه و تونل های حماس، در مکان هایی نامعلوم، نگهداری می شدند. عملیاتی که ، جهان و بسیاری از کارشناسان نظامی و امنیتی را، شگفت زده کرده بود؛ که چگونه تلاویو با نفوذ اطلاعاتی خود در بین فلسطینیان نوار غزه، رصد ماهواره های نظامی خود و همپیمانانش، در تله مبارزان فلسطینی گرفتار شد؟ با این حال، عملیات طوفان الاقصی توانست، مسائل مهم بین المللی را همچون «جنگ روسیه و اوکراین»، «بحران قره باغ» و همچنین گفتگوهای هسته ای ایران و غرب را تحت الشعاع خود قرار داد و نوار غزه و مسائل پیرامون آن را، در کانون توجهات منطقه ای و بین المللی قرار دهد؛ هرچند که ،دولت راستگرای اسرائیل، با تبلیغات خود و حمایت های ایالات متحده و برخی کشورهای غربی، مسیر پیش بینی نشده ای را برای افکار عمومی و کشورهای جهان در پیش گرفت، تا شاهد فجایع متعدد غیر انسانی و نسل کشی دیگری، در طول تاریخ بشریت توسط دولتی علیه ملتی دیگر باشد؛ نسل کشی که، عملیات طوفان الاقصی بهانه ای برای مجریان آن بود، تا موجب جان باختن بیش از ۴۴ هزار فلسطینی (با اکثریت زنان و کودکان) و مجروح و مفقود شدن بیش از ۱۱۰ هزار نفر دیگر، طی ۱۵ ماه گذشته شد. هرچند تحلیلگران، به بسترهای مختلفی همچون تداوم اشغالگری و شهرک سازیهای اسرائیل در اراضی فلسطینی، تحمیل فشار و محرومیت شدید هفتادساله بر مردم فلسطین، احتمال وجه المصالحه قرار گرفتن فلسطین در تفاهمات و قراردادهای کشورهای عربی و اسرائیل با حمایت امریکا و موارد دیگر، اشاره دارند، با این حال، آنچه که مشخص است، عملیات طوفان الاقصی، زمینه ساز بهره برداری حداکثری بنیامین نتانیاهو از آن، جهت استمرار حضور خود در عرصه سیاسی اسرائیل و بهانه لازم جهت در پیش گرفتن سیاستی غیر انسانی و اهداف مختلط و مختلف خود، با حمایت کامل واشینگتن در منطقه خاورمیانه گردید. عملیات طوفان الاقصی، چنان در صدر اخبار و وقایع مهم بین المللی قرار گرفت، که بسیاری از کارشناسان، از آن بعنوان واقعه ای نام بردند، که« خاورمیانه را دگرگون خواهد کرد»؛ برخی نیز،«تاریخ قبل از عملیات طوفان الاقصی را با تاریخ بعد از آن، متفاوت دانستند» و برخی دیگر نیز،«طوفان الاقصی را، زمینه ساز تحولات جهانی قلمداد نمودند»؛ برداشت های مختلفی که، با توجه به تحولات پس از آن تا به امروز، فی الواقع موجب تغییر وضعیت میدانی و سیاسی خاورمیانه گردید، و اگر طوفان الاقصی، به وقوع نمی پیوست، خاورمیانه نیز، شاهد تحولات زنجیروار بعدی، از جمله: وضعیت امروز حماس و نوار غزه، تحولات و حوادث مرتبط با لبنان و حزب الله، درگیری نظامی مستقیم ایران و اسرائیل و در نهایت سقوط دولت بشار اسد در سوریه، به دلایل پیشین نمی بود. در هر صورت، هرچند پیش بینی تحولات سیاسی و میدانی، نیازمند احاطه گسترده اطلاعاتی و همچنین برخورداری از اندیشکده ها و مراکز علمی معتبر و درخور توجه است؛ با این حال، ارائه تحلیلی قطعی در این مورد کار آسانی نخواهد بود،اما آنچه که از شواهد و تحولات بعدی طوفان الاقصی می توان عنوان نمود، «اسرائیل در تداوم بهره مندی از واقعه هولوکاست در اروپا علیه یهودیان طی هفت دهه گذشته، از عملیات «طوفان الاقصی» نیز، جهت رسیدن به اهداف استراتژیک خود در نوار غزه و منطقه، علی رغم مخالفت های بین المللی، بهره گیری نمود و در ادامه، با پیش بینی حمایت «محور مقاومت» از رزمندگان فلسطینی، در تهاجم سنگین به حزب الله لبنان و اماکن و مراکز ایرانی در سوریه و همچنین ترور اسماعیل هنیه در تهران، ورود ایران به درگیری مستقیم با خود را، عملی ساخت، تا نتنها حمایت بیش از پیش واشینگتن را از خود، تقویت نماید، بلکه علاوه بر تلاش برای صدمه زدن به اهداف ایرانی، زمینه ساز تقویت و برنامه ریزی رقبای منطقه ای ایران در سوریه را، در سایه جنگ و پروپاگاندای رسانه ای، مهیا نماید.» در حالی که، فضای درگیری نظامی ایران و اسرائیل در جریان و زمان اجرای عملیات صادق ۳، در رسانه ها و سخنرانی ها در جریان بود، حملات روزانه اسرائیل به مراکز تدارکاتی و تسلیحاتی سوریه، فرودگاهها و راههای مواصلاتی این کشور با عراق و لبنان در جریان بود، و تبعات چنین سیاستی، موجب شد، تا ترکیه و متحدین نزدیکش، در سکوتی برنامه ریزی شده، به تجهیز و تقویت نیروهای مورد حمایت خود در شمال سوریه بپردازند؛ تا در فرصت مناسب(که آتش بس در لبنان بود)، عملیات تهاجمی خود را در سایه مشغول بودن متحدین دمشق در فضای سیاسی منطقه ای و بین المللی و به ویژه زمینه سازی روی کارآمدن دونالد ترامپ در آمریکا، علیه ارتش تضعیف شده سوریه، آغاز کنند. بدون شک، فضای امروز خاورمیانه و شرایط کشورهای منطقه و روسیه، متفاوت از شرایط میدانی و دیپلماتیک پس از شکست داعش در سوریه و عراق است، مخصوصا اینکه، تحولات متوالی و زنجیروار پس از وقوع طوفان الاقصی تاکنون را ،می توان زمینه ساز تحولات امروز سوریه و سقوط دولت بشار اسد، توسط مخالفان و با پشتیبانی حامیان منطقه ای و فرامنطقه ای آنها دانست، تحولاتی که، اسرائیل نقش پررنگی را در آماده سازی شرایط، برای پیشروی مخالفان تحت حمایت ترکیه، ایفا نموده بود؛ روندی که نیازمند تحلیلی واقع گرایانه از سوی تحلیلگران مسئول و بررسی کارشناسی در این رابطه می بود، تا به سرانجامی اینچنین، برای متحد استراتژیک ایران در خاورمیانه منتهی نگردد.