سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
هرقدر یک اثر هنری، برنامه تلویزیونی یا حتی یک موضعگیری سیاسی به متن اصیل زندگی مردم نزدیکتر باشد، آنان را بیشتر به خود جلب میکند. مردم دوست دارند خودشان را در آیینه آن اثر ببینند؛ ً دغدغههایشان را بشنوند و حس کنند که کسی واقعا صدایشان را شنیده است. نمونه روشن آن «سریال آقای قاضی» است که در زمانی پخش شد که مخاطبان نگاه انتقادی و بیعلاقهای به صدا و سیما دارند؛ بااینحال، به دلیل پرداختن به موضوعاتی که مردم روزانه با آنها روبهرو هستند و نشاندادن کاراکتری نزدیک به واقعیت، مورد توجه قرار گرفته و در شبکههای اجتماعی هم بازدید بالایی دارد. همین اصل در عرصه اجتماع و سیاست نیز صدق میکند. اگر مسئولان، نمایندگان یا هر گروهی که با مردم سر و کار دارد، بکوشد واقعیتهای زندگی و احساسات مردم را لمس کند و بیواسطه با آنان سخن بگوید، شکافها کمتر شده و امکان همدلی بیشتر فراهم میآید. مردم زمانی به سیاستمداران و مسئولان اعتماد میکنند که نقطهنظرات، مشکلات و امیدهایشان را در گفتار و کردار آن مسئولان ببینند. و این امر زمانی محقق میشود که گفتمان غیر ملموس جای خود را به زبانی بدهد که نهتنها شنیدنش برای مردم آشناست، بلکه در دل آن، دغدغههای روزمرهشان جای دارد. در تکمیل آنچه پیشتر گفته شد، میتوان به نظریه «کنش ارتباطی» یورگن هابرماس در علوم اجتماعی اشاره کرد. هابرماس بر اهمیت فضای گفتوگوی آزاد و عقلانی تأکید دارد؛ فضایی که در آن افراد میتوانند ایدهها و دغدغههای واقعی خود را بیپرده بیان کنند.در چنین فضایی، زبان رسمی و دستوری جای خود را به زبانی میدهد که شهروندان آن را از دل زندگی روزمره و مسائل ملموسشان میشناسند. به بیان دیگر، هرقدر در فرآیندهای ارتباطی— چه در رسانه، چه در سیاست — مردم خود را بخشی از آن گفتگو بدانند و احساس کنند واقعیتهای زندگیشان بازتاب مییابد، میزان اعتماد و همدلی میان آنان و نهادهای ارائهدهنده پیام بیشتر خواهد شد. در نتیجه، وقتی چنین مکانیزمی بهدرستی شکل بگیرد، نه تنها تولیدات فرهنگی و هنری با استقبال عمومی روبهرو میشود، بلکه در سطوح کلانتر، شکافهای میان مردم و تصمیمگیران هم کاهش مییابد و زمینه تعامل سازندهتر در جامعه فراهم میشود. تردیدی نیست که گمشده امروز در جامعه گفت و گو است و این مهم زمانی میسر خواهد شد که بتوان به فهم مشترک دست یافت. گاه اظهار نظرها و فضای فکری برخی صاحبان منصب و یا تریبون نشان از آن دارد که تنها با بخش محدود از جامعه به عنوان جامعه هدف در ارتباط هستند در حالی که ما با جامعه ای متکثر از اندیشه و فرهنگ ها در بستر اجتماع روبرو هستیم که در دل خود تفاوت نسلی را نیز در بر می گیرد. از سوی دیگر تعامل مذاکره و کفتگو با جهان ( که البته هنوز گفتمانی خلاف آن نظر می دهد) از دل گفتگو با مردم در داخل اثر بخش خواهد بود. بنابراین باید دانست که مردم در فضای امن داخل می توانند نقطه نظرات خود را بیان کرده و البته گوش شنوایی هم برای شنیدنن آن وجود داشته باشد. برای این منظور چاره ای نیست که انگاره های ذهنی گذشته را کنار زده و به زبان امروز مردم سخن گفت.