سرمقاله

نشانه‌شناسی رفتن امام به قم ؟ / محمدعلی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • راهنمای انتخاب دوچرخه برای کودک 3 ساله
  • اگر شما هم از درد دندان رنج می برید، این نکات را بخوانید!
  • واردات قطعات الکترونیکی از چین؛ راهکاری هوشمندانه برای کسب‌وکارهای مدرن
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 41754  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 13 بهمن 1403
    توافق ها و تعارض ها در جامعه ایران / محمد علی نویدی
    ریشه ٔ توافقات و تعارضات در متن و واقعیت جامعه کنونی ایران چیست؟ رشتهٔ اتصال آحاد و شهروندان ایرانی چه می‌باشد ؟ چرا اندیشیدن به ریشه ها و رشته ها، برای جامعه ایران، حائز اهمیت و سرنوشت است ؟
    مراد من از پرسش از ریشهٔ وحدت و یکپارچگی اجتماعی ایرانیان، یک پرسش و بحث انتزاعی و آرمانی و ادعایی نیست. بلکه، طرح یک پرسش واقعی و اثرمند است که بتواند در طراحی راهبردها و راهکارهای عملی به انسان ایرانی یاری برساند. انسان ایرانی، اگرچه همانند سایر انسان‌های جهان زیست بشری دارد، لیکن، به لحاظ هویت و موجودیت اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اقلیمی، با آدمیان دیگر جهان، تفاوت ها و تعارض ها، دارد. مثل، میراث فرهنگی ایران باستان و جشن سده و اهمیت آتش در نزد ایرانیان و موضوع آموزه های دینی و نور در اعتقاد شهروندان ایرانی، در دوران قدیم و جدید.
    از این منظر « فرهنگی و اعتقادی » توان گفت، ریشه اتصال و پیوند ایرانیان در فراز و نشیب تاریخ ایران، متفاوت و متغیر بوده است. زیرا، نسل ها آمده اند و رفته اند؛ و عصرها آمد و شد داشته اند و خواهند داشت. مثلاً، نسل و عصر دوره ماد‌ها در مقایسه با دوره و روزگار ساسانیان و بعد از ظهور اسلام و ورود اعراب متفاوت بوده است. بنابراین، امور متغیر و فرعی و گذرا، فاقد اعتبار لازم برای ریشه بودن هستند. لذا، ریشه ها، تکیه گاه های نسل ها و عصرها می باشند. چه چیزی، در طول عمر انسانها و تطور و تحول نسل ها و روزگاران، ثابت و استوار بوده است. ثابت نه به معنی، ساکت و صامت. بلکه، ثابت، یعنی امری مستمر و مداوم و قابل اتکا. آن‌چیزی که در تمام طول تاریخ بشریت کِشش و استمرار داشته است، چیست؟ آیا اعتقادات است؟ تفاوت آدمیان و اعتقادات و باورهای دوران مختلف، چنین چیزی را اثبات نمی کند. آیا حکومت هاست؟ حکومت ها زوال پذیرترین مقوله زندگی و انسان‌ها، هستند. سرزمین هاست؟ سرزمین ها بدون وجود انسان‌ها، شرفی ندارند. شرف مکان ها، به ساکنین و شهروندان آن جاها ست. آن‌چیزی که بدون آن، تجلی انسانیت انسان ممکن نیست، عقلانیت و خردمندی اوست. بدون عقل فعال و اثربخش، نه از فرهنگ خبری خواهد بود، نه از تمدن و نه از اعتقاد و هنر و ادبیات و تاریخ و غیره. باری، ریشه و اصل، عقل و اندیشه آدمیان است. بنابراین، عامل و علت اصلی توافقات و پیشرفت ها، رشد عقلانیت و اثرمندی آن است. و علت اصلی تعارضات، بی خردی و تعصب کورکورانه، می باشد. به سخن دیگر، در جامعه‌ای که ریشه ها زنده باشد، نشاط و شادابی و زندگی و رشد، زنده خواهد بود؛ و در جامعه ای که، سیلاب سطحی نگری و قشری گرایی و تعصب، جاری گردد، هرگز جوانه ها و جوان ها، سبز نخواهند شد. لذا، ریشه توافق ها به اعتنا و اعتبار خِرد و عقلانیت نافع بر می گردد و ریشه تعارضات و اختلافات به بی خردی و سطحی نگری.( کتاب، نسل زِد، نسل امید ایران.)
    رشته اتصال شهروندان نیز چنین است. رشته اتصال و پیوستگی ملی یک کشور، نه پنهانکاری و حقیقت پوشی ست، بلکه، حقیقت گویی و واقعیت پذیری است. وقتی بیش از هشتاد درصد جمعیت و نسل زِد، موضوعی را نمی پذیرند، چگونه می توان بین مردم و جامعه اعتماد و اتفاق برقرار نمود؟ در این عصر و نسل آگاه و آزاد، با شعار و فریب و دروغ و شعبان بی مخ بازی، نمی توان، جامعه‌ای متحد و یکپارچه برای پیشرفت و ترقی، تمهید نمود. آری، رشد و پیشرفت و بالندگی، بلوغ فکری و عقلی و عشق آگاهانه نیاز دارد. ایدئولوژی و تفکر ایدئولوژیک، در ذات خود، ابتر و بی اثر و خنثی گر است؛ زیرا، اعتقاد ایدئولوژیک، نیازی به دلیل و برهان ندارد. و اغلب ریشه در سُنت و باورهای دیرین دارد. آنجا که دلیل نیاز نیست، بخودی خود، انسانیت از اهمیت و اعتبار ساقط می‌شود. جان مایه و محتوای زندگی انسان و زیست مدنی وی، ریشه در گونه های متفاوت عقلانیت اثربخش داشته است. بدین جهت، ریشه و رشته اتصال و اقتدار یک جامعه و کشور، همانا، به رشد و تعمیق سطح و قامت و درجه عقلانیت و خردمندی شهروندان آن بستگی دارد. پس، نگاه ایدئولوژیک تام و تمام، عامل تفرقه و اختلاف در جامعه است و تفکر و خردورزی عامل اتفاق و پیوند و پیشرفت مردمان یک کشور.
    اینک و در قرن بیست و یکم و زمانه هوش مصنوعی، میزان و محتوای اندیشه، آزادی و آبادی، ملاک سهامداری و نقش آفرینی و اثرمندی در جهان کنونی است. در این سهیم شدن و نقش داشتن اندیشگی، علمی، انسانی و اخلاقی، اگر نیک و ژرف بیاندیشیم، رمز و راز اهمیت و ارزش اندیشیدن به ریشه ها و رشته‌های همبستگی، عیان و آشکار می گردد. سیلاب های ویران گر و گروه های فشار، ره بجایی نمی برند و تنها نیروهای مخرب می باشند.با حکمت و فضیلت می توان امور را اصلاح و سروسامان داد. تندروی ها و کُند روی‌ها، به ضرر و زیان این جامعه گرفتار و فلاکت زده است، ایران و ایرانی می خواهد آباد و آزاد بزید.