کد خبر: 44844 | صفحه ۱۱ | ایران و جهان | تاریخ: 26 فروردین 1404
یک استاد دانشگاه و تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل تشریح کرد
مذاکره هستهاي ایران و تغییر استراتژی اعراب
گروه بین الملل- دور نخست گفتوگوهای غیرمستقیم ایران و آمریکا که در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴ (۱۲ آوریل ۲۰۲۵) در مسقط، پایتخت عمان، برگزار شد، بهعنوان گامی مهم در مسیر تنشزدایی و پیشبرد دیپلماسی در منطقه خاورمیانه مورد توجه قرار گرفت. این مذاکرات که با میانجیگری سلطاننشین عمان و با حضور عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، استیو ویتکاف، نماینده ویژه رئیسجمهور آمریکا، انجام شد، بر مسائل هستهای و رفع تحریمها متمرکز بود. پایان این دور از گفتوگوها با بیانیههای مثبت از سوی طرفین و استقبال گسترده کشورهای عربی همراه شد که آن را فرصتی برای تقویت صلح و ثبات منطقهای ارزیابی کردند
مذاکرات دیپلماتیک در خاورمیانه، بهویژه در بستر تنشهای اخیر میان ایران و کشورهای غربی، نقشی حیاتی در حفظ ثبات منطقهای ایفا میکنند. این گفتوگوها که اغلب با محوریت مسائل هستهای ایران، درگیریهای منطقهای مثل جنگ غزه، و رقابتهای ژئوپلیتیک پیش میروند، برای کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از اهمیت ویژهای برخوردارند. این کشورها، به دلیل نزدیکی جغرافیایی به ایران و وابستگی شدید به امنیت منطقه برای تجارت و منابع طبیعی مثل نفت و آب، هرگونه افزایش تنش را تهدیدی مستقیم برای منافع ملی خود میدانند. نگرانی از تشدید درگیریها، بهخصوص پس از اظهارات صریح مقامات منطقهای، باعث شده که مذاکرات دیپلماتیک بهعنوان تنها راهحل معقول برای جلوگیری از یک جنگ تمامعیار مورد توجه قرار گیرند.
تغییر رویه اعراب در نقش آفرینی
در همین زمینه دکتر کیهان برزگر استاد تمام رشته روابط بینالملل طی مقالهای در مرکز تحقیقات استراتژیک خاورمیانه تحلیل میکند: عربستان سعودي، امارات متحده عربي، قطر، کويت، و بحرين و مصر همگي از مذاکرات هسته اي جاري بين ايران و آمريکا حمايت کردند و ثمر بخش بودن اين گفتگوها را براي امنيت و ثبات منطقه اي حياتي دانستند. موضع مثبت سعودي ها و ساير اعراب منطقه خليج فارس نسبت به مذاکرات هسته اي (برخلاف دور گذشته) حاکي از تغيير استراتژي سياست خارجي آنها و نزديکي همزمان آنها به ايران و آمريکا به منظور سازگاري با محيط جديد ژئوپلتيک منطقه اي، به ويژه پس از وقايع 7 اکتبر 2023 و جنگ غزه است.
تغيير استراتژي اعراب خليج فارس بيش از هر چيز به اتخاذ سياست هژمونيطلبانه و پادگاني رژيم اسرائيل در منطقه بعد از تحولات وقايع اکتبر برمي گردد که امنيت مطلق را صرفا در توسل به عمليات نظامي در کل جغرافياي جهان عرب (از جمله اشغال بخشي از خاک سوريه) در شرايط هرج و مرج مي بيند. در اين وضعيت، اعراب منطقه به ويژه سعودي ها بهترين سياست براي مديريت و خنثي سازي رويکرد انحصارگرايانه و مخرب تل آويو را «موازنه سازي» در صحنه سياست منطقه اي و جهاني مي دانند. پيش از اين هم عربستان براي مديريت سياست منفعت- محور و دو پهلوي آمريکا نسبت به خود، از جمله عدم واکنش واشنگتن به حمله نظامي به آرامکو در سپتامبر 2019، به موازنه سازي سياسي و امنيتي در روابط فرامنطقه اي (نزديکي به روسيه و چين) و منطقه اي خود روي آورد که يکي از نتايج آن تقويت همکاري ها با ايران (و ترکيه) بود.
برخي از ديدگاه ها در داخل کشورما، سعودي ها و اعراب خليج فارس را همواره ادامه سياست آمريکا در منطقه دانسته و خواهان برخورد با آنها به عنوان نقطه آسيب پذير اين کشور در منطقه در شرايط وقوع احتمالي جنگ بين ايران و آمريکا هستند. اما شرايط منطقه اي اکنون تغيير کرده و اعراب خليج فارس با تغيير استراتژي، متمرکز بر موازنه سازي در سياست خارجي براي تامين منافع و امنيت ملي خود شده اند. آنها ديگر بين ايران و آمريکا يا چين و آمريکا انتخاب نمي کنند و روابط با همه کشورها را براي موازنه سازي در سياست خارجي و پرهيز از هرگونه تنش و بي ثباتي ضروري مي دانند. به همين دليل، در مذاکرات هسته اي جاري مي توان از نقش اعراب خليج فارس به ويژه سعودي ها در جهت چانه زني همزمان با آمريکا و اسرائيل استفاده کرد.
به عنوان نمونه، سعودي ها با اعضاي کابينه و نزديکان ترامپ، از جمله ويتکاف و کوشنر روابط اقتصادي و دوستي نزديکي دارند. آنها مي توانند دولت آمريکا را تشويق به همکاري با ايران به نفع صلح و امنيت منطقه اي کرده و براي جبران اين امر قول سرمايه گذاري هاي اقتصادي هم در ايران و هم در آمريکا بدهند. رشد و توسعه فزاينده اقتصادي سعودي و به تبع تثبيت جايگاه قدرت بزرگ منطقه اي از طريق اجراي طرح هاي جاه طلبانه محمد بن سلمان، نياز به ثبات در منطقه و مهمتر اتصال زنجيره اقتصادي و ترانزيتي کالاها دارد. به اين لحاظ، سعودي ها نقش هژموني طلبانه و جنگ طلبانه فعلي رژيم نتانياهو در جغرافياي جهان عرب را دقيقا در جهت خلاف منافع خود محاسبه مي کنند. از نظر رياض، بهترين سياست براي خنثي سازي و منزوي کردن رويکرد هژموني طلبانه اسرائيل رجوع به سياست موازنه سازي و کاربرد ديپلماسي است.
يکي از حساس ترین بخش هاي اين دور از مذاکرات هسته اي بين ايران و آمريکا مربوط به کلیت و منطق ورود به مذاکره و تاثيرات آن بر جايگاه منطقه اي و جهاني کشورمان در شرایط گذار ژئوپلتيک کنوني است. تجربه تاريخ روابط بين الملل به ما مي آموزد که دولت هاي تمدني (همچون ايران) در وضعيت هرج و مرج تلاش مي کنند تا با اتخاذ رويکردهاي تعاملي و با استفاده از ابزار ديپلماسي فعال جايگاه نقش و قدرت خود را با محیط پویای ژئوپلتیک منطقه ای و جهانی سازگار کرده و از اين طريق منافع و امنيت ملي خود را با کمترين هزينه تامين کنند.
بي شک، یک توافق معقول هسته اي عيار قدرت منطقه ای را بالا مي برد و با متوازن کردن روابط بین المللی ايران به ویژه با روسیه، چین و اروپا بر ارزش استراتژيک آن در سياست جهاني مي افزايد. مهمتر اجماع منطقه اي اعراب در مورد چنين توافقي خود گام مهمي در تقويت گرایش به «اتحاد منطقه ای» براي دستيابي به صلح و امنيت از طريق موازنه سازي در روابط با قدرت هاي فرامنطقه اي به حساب مي آيد که مي تواند اهداف هژموني طلبانه و نظامي گرايانه کنوني رژيم اسرائيل در منطقه را تا حدود زيادي خنثي کند.
به واقع، مذاکرات هسته اي فرصت خوبي براي تجميع منافع ايران و اعراب خليج فارس در موضوعات منطقه اي براي خنثي سازي تهديد اسرائيل و مديريت نقش منافع محور آمريکا فراهم کرده است. نگراني سنتي دولت هاي عربي چالش وجود نيروهاي شبه نظامي مورد حمايت ايران براي رژيم هاي آنها بود. اما اکنون اکثر اين نيروها در حال ادغام در ساختار نظامي و امنيتي دولت هاي خود و بازبيني نظري در نقش منطقه اي خود هستند. در اين وضعيت، نگراني اصلي اعراب منطقه اکنون متمرکز به نقش هژموني گرايانه اسرائيل و تبعات زيانبار آن براي ثبات و امنيت منطقه اي شده که از تکنولوژي و مصونيت آمريکا هم بهره مند است. ازاين زاويه، اعراب منطقه خليج فارس به جاي ارائه تهديد، يک فرصت چانه زني خوب براي ايران در روند مذاکرات هسته اي جاري هستند.