کد خبر: 4542 | صفحه ۱ | تاریخ: 15 بهمن 1401
منطق، جریان مثبت زندگی انسان
محمدعلی نویدی - در این سلسله گفتارها و نوشتارها سعی و تلاش بر این است که فضیلت های انسانی و زندگی ساز و مؤثر در اندیشه ورزی و خردمندی کشف و آشکارسازی و بیان و چگونگی کاربست آن در افعال و امور زندگانی، نشان داده شود؛ و قدر مشترک فضیلتهای منطقی (اعم از منطق قدیم و جدید) مورد استخراج و استنباط و استفاده گردد، و این همان تفکر و نگاه اثربخش و کار آمد و کارگشا است. با این نگاه و دیدگاه و با این طرز نگرش و روش و کنش، عملاً و کاربردانه، منطق و اصول و قواعد منطقی و جان و جوهر استدلال و برهان وارد جریان زندگی و فرآیندهای حیات بشری میگردد. زیرا، زندگی از سه پاره ی زمانی تشکیل شده است: پاره ی زمانی آغازین و مراحل تکوین و پیدایش و رشد و نمو. پاره ی زمانی سیر و سلوک و طی مسیر، و بالاخره، رسیدن به مقصد و نیل به آرزوها و آمال زندگانی انسانی. البته به نظر من، هر سه پاره و بخش می تواند یک جریان پیوسته قلمداد شود. منطق و تفکر منطقی در همه مراحل و مراتب زندگی مدخلیت دارد. مبدأ و شروع منطقی و قاعده مند و حساب شده (در هر کاری و باری) با شروع دیمی و باری بهر جهت و من عندی، یکسان نیست! در طراحی و نقشه کشی و آغازیدن امور زندگی، قاعده مندی و دلیل گرایی، موجب تولید اثرهای سازنده و نافع می باشد، درست برعکس حالت بی قانونی و غیر روشمند. در جریان مسیر و جستجوی مقصد نیز چنین است. اگر دقیق باشیم، زندگی در تمام مراحل خود با نگرش منطقی، موجه و معقول و زیبا و مطلوب است. حتی شکست و باخت هم در تلاش منطقی سرافکندگی نمی آورد، زیرا، حسرت و پشیمانی ریشه در بیخردی و بیمنطقی دارد. ادیسون چند بار در آزمایشات خود ناموفق بود؟ نیوتن، چقدر رنج برد تا نظریه تکامل را اثبال کند؟ گالیله، برای اثبات خورشید مرکزی، تا پای جان پیش رفت، و زکریای رازی، برای پیشرفت آزمایشات طبی خود چه رنج ها کشید. اما آنان و هزاران پژوهشگر و اندیشمند نظیر آنان، هرگز خسته نشدند و در راه علم و منطق علمی کوشیدند تا اندیشه و دانش امروز بدین جا رسید.
تلاش ناقابل بنده این است که منطق و قواعد و قوانین و استدلالات منطقی از کنج کلاس ها و دانشگاه ها و ذهن ها و از وضعیت انتزاعی و انزوایی خارج نشود و رهایی یابد و به میدان زندگی ورود کند. آیا منطق در ایجاد صلح و آرامش و آشتی بین دول و ملل میتواند مؤثر باشد؟ آیا منطق و نگرش منطقی می تواند جلو جنگ (مثل جنگ روسیه علیه اوکراین و غیره) را بگیرد؟ آیا آموزههای منطقی می تواند به کمک زلزله زدگان خوی و دور اندیشی در باره زلزلهها و مصائب آتی بیاید؟ مثلاً بودجه کمک به زلزلهزدگان و آسیب دیدگان کجاست؟ خوی نیاز به کمک فوری دارد. چگونه به سیلزدگان و طوفانزدگان و بهمنزدگان و ریزگردزدگان و سایر مصائب یاری کنیم؟ منطق و عقل لاجرم باید به درد درماندگان و بی پناهان و سرما زدگان برسد؟ انسان با واقعیت سرو کار دارد، انسان با امر واقع، زندگی می کند نه با امور ذهنی! اگر ما بتوانیم از امور ذهنی که کار و مشغله منطق است به امور واقع و زندگی پل و پیوند بزنیم، هر لحظه و مرحلهی زندگی شیرین و زیبا می گردد.
به تصور اینجانب، طرح تأسیس کانونهای اندیشهورزی اثربخش، فرمولی برای همین مسئله و معضل است. منطق، اگر از انزوا، کتابها، کلاسها و ذهنها، خارج شود و در میادین تصمیم گیری و سیاستگذاری و در ذهن و عمل نظامیان جای داشته باشد، شاید، شاهد اتفاقات تلخ و جنگ و ستیزه های ویرانگر و انسان کش نباشیم. میخواهم بگویم منطق و نگرش منطقی و بهره مندی از قواعد برهان، می تواند در اذهان و اعمال تغییر ایجاد کند. تغییر در ذهنیت و فعلیت جنگجویان و ستیزه طلبان. باز میخواهم بگویم، منطق و روش استدلال، میتواند تکبرها و خودخواهیها و خودبینیها را به تواضع ها و دیگر دوستیها و آشتیها، مبدل کند. خصلت داشتن اسلحه و مهمات و باتوم و سایر ابزارهای سرکوب و قتل، نوعی قدرت کاذب و کوری چشم خردمندی را پیش می آورد. یعنی، منطق در چنین وضعی به کناری گذارده می شود و فراموش میگردد! چیکار باید کرد منطق و استدلال و دیگری و انسانیت، فراموش نشود؟ جنس آینده و آبادانی، از جنس جنگ و ویرانی نیست، بلکه از جنس اندیشه و منطق و خردمندی است. آینده با ساختن و ساخته شدن و آبادانی و آبادگشتن و آشتی ها، ارتباط دارد. مراد من از پژوهش و تأملات منطقی، یاریگری و یاوری به انسان، زندگی، انسانیت و حقیقت و صلح و دوستی است. مراد من از اهمیت و فضیلت منطق، توجه و اعتنا به ساختن آینده و بقای سرزنده و بانشاط نسل آینده است. منظور از جریان مثبت و مفید زندگی که با منطق و آموزههای منطقی ربط دارد، همین است. گویی با منطق و اندیشه منطقی و مستظهر و پشتیبان به منطق و دلیل، به انسان و زندگی، عزت نفس و فضیلت و شرف ویژه اعطا میشود. و ریشه به خرد و خردورزی میرساند و محتمل اشخاص خودسر، منطق سر میشوند.