سرمقاله
تاثیر بیانیههای آقایان موسوی و خاتمی برآینده سیاسی اصلاحطلبان ! / محمدعلی وکیلی
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
بیانیههای آقایان موسوی و خاتمی موجی از واکنشها را به همراه داشت. بیانیههایی بیسابقه با مفادی نو و مواضعی تازه. درخصوص بیانیه مهندس موسوی تقریباً همگان متفقند که در این بیانیه از جمهوری اسلامی عبور شده است. او آیندهای بدون نظام فعلی را ترسیم می کند و معتقد است برگردیم به نقطه صفر انقلاب و از نو مجلس موسسان، قانون اساسی و نظامی نو تشکیل گردد. این آشکارا عبور از جمهودی اسلامی است. اما در مورد بیانیه خاتمی اختلاف نظر و خوانش های متناقضی وجود دارد. مخالفان سنتی ایشان ازجمله اصحاب کیهان هر دو بیانیه را دو روی یک سکه قلمداد می کنند و مدعی عبور خاتمی از نظام هستند. معتقدند خاتمی چیزی را به صورت نرم و در لفافه می گوید که میرحسین به صورت سخت و شفاف گفت. براندازان اما چنین اعتقادی ندارند. به تعبیری بیانیه خاتمی جان آنان را گرم نکرد. من نیز معتقدم بیانیه خاتمی براندازانه نبود. به تعبیر یکی از دوستان خاتمی از خودش عبور کردو میرحسین از حکومت. خاتمی در بیانیه خود، از اصلاحطلبی قدرت محور وصندوق محوربه صراحت عبور کرد و به اصلاح طلبی جامعه محور رسید. خاتمی نومیدانه از بن بست اصلاحات دوم خردادی سخن گفت. اصلاحاتی که تا کنون قدرت محور بوده است. اما خاتمی همچنان آینده بدون جمهوری اسلامی را ممتنع می بیند و طبیعتاً هنوز ترجیح می دهد که این نظام خود مصدر اصلاح خود باشد. بنابراین همچنان با براندازی مرز دارد و در دایره اصلاح طلبی (هرچند با تعریف و هیاتی جدید) سیاستورزی میکند. او هرچند از جمهوری اسلامی عبور نکرد اما از اصلاح طلبی دولت محور وصندوق محورپاک امید شست. اگر چنین برداشتی از موضع جدید خاتمی درست باشد باید دید که چه آثاری در آینده جریان اصلاحطلبی خواهد داشت. تا کنون خیلیها گمان میکردند که با شرایط پیش آمده نظام چارهای جز اصلاحات اساسی و کمرنگ کردن نظارت استصوابی ندارد بنابراین خوشبینی زیادی درمورد انتخابات آینده مجلس ایجاد شده بود و برای اصلاحطلبان نقش مهمی در آینده سیاسی جمهوری اسلامی قائل بودند. اما با بیانیه آقای خاتمی علی الاصول نباید به حضور سازمانی اصلاح طلبان درساحت سیاسی ایران امیدوار بود. شاید یکی از دلیلهای این موضع خاتمی همین مسئله باشد. او در بیانیه خودش به روشنی گفت که چندان امیدوار به چنین گشایشی نیست و دفتر اصلاحطلبیِ دولت-پایه بسته شده است. اگر قرار است اصلاح طبی پس از سه دهه یک شیفت استراتژیک به اصلاح طلبیِ جامعه-پایه داشته باشد باید در هیات و راهبردهای جدید اصلاح طلبی تامل کرد. اصلاح طلبی به راهی می خواهد گام بگذارد که تا کنون چندان به آن راه نه رفته و نه اندیشیده. باید دید لوازم این راه چگونه تمهید خواهد شد و چه پیش خواهد آمد!