کد خبر: 4908 | صفحه ۱ | تاریخ: 23 بهمن 1401
جان انسان، علم و زلزله
محمدعلی نویدی - این روزها به خاطر انواع مسائل و معضلات و بحرانها، حال بنی آدم خوش نیست. وقتی حال بنی آدم نرمال و خوش نباشد، یعنی انقباض و گرفتگی و گریانی، گریبان بشر را گرفته است. بشری که گوهر اصیل جهان خلقت است، زیرا همین انسان با خرد و اندیشه و منطق و علم و ادب و هنر، از سایر موجودات و حیوانات ممتاز است و این امتیاز، یک فضیلت اصیل و بی بدیل و ابدی می باشد. چرا جان بشر عزیز است؟ چرا علم برای انسان مهم و حیاتی است؟ چرا بلایای طبیعی و مصائب انسان ساخته، مثل زلزله و ویروسها و جنگ ها و … موجب گرفتاری و فقدان آرامش و صلح و دوستی بنی آدم شده است؟
چنانکه گفتم فرض اصیل و اساسی این نوشته و نگاه این است که انسان و جان آدمی و انسانیت اصالت دارد و بقیه عناصر و اجزای تشکیل دهنده زندگی در خدمت و طفیل انسان و زندگی اوست. یعنی اگر انسان و انسانیت نباشد، فلسفه خلقت و نظام آفرینش تهی و تو خالی خواهد گشت. مغز و هسته اصلی این شرافت و فضیلت آدمی به وجود خرد و خردورزی می رسد. جان آدمیان به هم تنیده و تاریخ و تبار یکسان دارد و با شادی و انبساط اجزای مختلف این پیکر واحد شاداب و سرزنده می گردد و با مصیبت و مشکلات این جان گرفتگی پیدا می کند و در عذاب می افتد. وقتی در ایران و ترکیه و سوریه و اوکراین زلزله ویرانگر یا جنگ خانمانسوز در فصل سوز و سرما رخ می دهد، آدمی بطور طبیعی گرفته و غمگین میگردد و حال ناخوش پیدا میکند، چون ریشهها به یک جا «انسانیت» میرسد.
علم و آگاهی علمی در چند قرن اخیر رشد و پیشرفت بی نظیری داشته است. در زمان های دور و یونانیان و ایرانیان باستان و اوایل رنسانس، علم بیشتر با شناخت و تفسیر ارتباط داشت؛ اما امروز علم با شناخت، آگاهی عقلانی و علمی، تفسیر و طراحی و کنترل و مهارگری و پیش بینی علمی و تخصصی و اثرمندی، ارتباط دارد. گویی، میتوان از نشانه ها و نمادها و نمونه ها، به اصل ها و ریشه پی برد، و بالعکس. وقتی مرکز تخصصی و تحقیقاتی «بررسی جغرافیایی هندسی منظومه شمسی» چند روز قبل از وقوع زلزله بزرگ و شدید ترکیه و سوریه، هشدار زلزله میدهد، به تصور نگارنده مسئولین و متولیان اگر خردمند باشند، آنرا جدی می گیرند. چرا؟ چون کار علم بر اساس مشاهده، آزمایش، آمار و رصد واقعیات است. پیش بینی علمی «ولو احتمالات» با پیشگویی وهمی و خیالی، از زمین تا آسمان فرق دارد. مثل خواب و بیداری می مانند. بنابراین، یک راهکار برای کاهش تلفات انسانی در چنین وقایع وحشتناک، توان شنیدن و گوش نیوشیدن صدای عقل و علم است. قرن بیست و یکم، قرن آگاهی و علم و اندیشه و اختیار است.
یک راهکار کاربردی دیگر در خصوص کاهش تلفات انسانی و جانی، تغییر و تحول در دیدگاه مهندسی و عمران و ساخت و ساز است. بگذارید سادهتر بگویم: بساز و بفروشها و پیمانکاران ساختمان در این زمینه مسئولیت عظیم انسانی بعهده دارند. شاید، روزی خود همان بساز و بفروشها در داخل آن ساختمانها باشند و زلزله هشت ریشتری ناگهان از راه برسد. معنی سخنم این است که در مهندسی و معماری و ساخت و ساز سازهها و ساختمان ها، به چه چیزی بها و اهمیت میدهیم. به زیبا و شیک بود بنا؟ به مصالح ساختمانی نامرغوب؟ ارزان تمام شدن؟ زودتر تمام شدن؟ چه چیزی برای سازنده مهم و حیاتی است؟ این پرسش از جنس انسانیت و اندیشه ورزانه است نه از جنس فنی و مهندسی و معماری و حسابرسی. بنابراین، اگر در ساختن ساختمان، حفظ جان انسان در اولویت و اصالت داشته باشد، نوع رفتار و کار و کوشش و محصول و اثر سازنده متفاوت خواهد بود. اگر دقیق باشیم در این مطلب ظرایف و نکات باریک فراوانی نهفته است. متأسفانه، اصالتها و اصلها جای خود را به فرعها و حاشیهها داده اند. ساختمان شیک و ظاهری زیبا بجای ساختمان محکم و مقاوم قرار گرفته است! در این موضوع ژرف بنگریم، شاید، گشایشی برای آینده بشر باشد. راهکار اندیشه ورزانه.
راهکار دیگر، میل به منطق و خردمندی است در مقابل میل به دیوانگی و بی منطقی. خردمندی و منطق، با انسانیت و حقیقت ما آدمیان نزدیک است. میدانید مهندسان و معماران باستانی چه فضیلتی به برخی از مهندسان و معماران و سازندگان کنونی داشته اند؟ به نظر نگارنده، آنان به حقیقت انسانیت و کردار نیک و رفتار دقیق نزدیکتر بودهاند؛ آنان به راستی و درستکاری نزدیک بوده اند. چون غرض آمد هنر پوشیده شد، صد حجاب از دل بسوی دیده شد. خطر زمانی غیر قابل جبران خواهد بود که آدمی در یک موضوع مهم مثل سازندگی استحاله گردد! یعنی از حال انسانی و انسانیت به حال و صفت حرص و طمع و ویرانی وجدان انسانی برسد! حقیقت فراموش شود و مجاز جای آنرا بگیرد. ما آدمیان از یک ریشه و تبار هستیم، دست در دست هم دهیم تا آلام و سختی ها کاهش پیدا کند و از حریم انسانیت و خردمندی صیانت کنیم. حقیقت و انسانیت فروشان همان سیاستکاران دغل باز هستند.