سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل، نقطهعطفی در تاریخ تنشهای منطقهای بود. در حالی که تلآویو با تکیه بر قدرت نظامی خود، تصور میکرد قادر به فروپاشی فوری ساختار دفاعی ایران است، واکنش سریع، هوشمندانه و ضربهزننده تهران، ابعاد جدیدی از ناتوانی ساختاری رژیم صهیونیستی را آشکار کرد. جنگ۱۲ روزه یکی از بیسابقهترین نبردهای مستقیم در منطقه بود، که میان جمهوری اسلامی ایران و رژیم صهیونیستی شکل گرفت، و لرزهای راهبردی بر پیکره قدرتنمایی اسرائیل انداخت. آنچه در ابتدا از سوی تلآویو بهعنوان عملیات پیشدستانه برای وارد کردن ضربه سنگین به تهران آغاز شد، در نهایت با پاسخ قاطع ایران و پیشنهاد آتشبس از سوی ترامپ، به یکی از پرهزینهترین شکستهای روانی و امنیتی اسرائیل تبدیل شد. (رژیم جعلی و متوهم ارتش شکستناپذیر) -دهههاست که مقامات صهیونیستی و حامیان غربیشان، ارتش را بهعنوان «برترین نیروی نظامی خاورمیانه» معرفی میکنند؛ ارتشی که به ادعای آنان، توان انجام عملیات برقآسا، نفوذ عمیق و دفاع هوایی چندلایه را داراست. اما واقعیت میدان، در جنگ اخیر چیز دیگری بود. اسرائیلیها با توهم این برتری نظامی، گمان میبردند که با حملهای سنگین به مراکز نظامی ایران میتوانند ظرف چند روز، تهران را به زانو درآورد. طرحی که نهتنها موفق نشد، بلکه نشان داد اتکای اسرائیل به توان نظامی، بر بستری متوهمانه و آسیبپذیر است. (ریکاوری سریع ایران؛ آغاز پاسخ راهبردی) -در ساعات اولیه جنگ، مراکز نظامی درتهران و غرب کشور هدف حملات سنگینی قرار گرفتند. اما برخلاف انتظارات اسرائیل، ساختار دفاعی ایران ظرف کمتر از ۲۴ ساعت ریکاوری عملیاتی کرد و از روز دوم، پاسخهایی حسابشده آغاز شد. پهپادها و موشکهای نقطهزن ایران، طی روزهای بعد، مراکز حساس نظامی و زیرساختی در تلآویو، حیفا، بئرشبع و صحرای نقب را هدف قرار دادند. زیرساختهای انرژی، ارتباطات و حملونقل آسیب دیدند و برای اولینبار در تاریخ، شهرهای مرکزی اسرائیل در وضعیت اضطراری مداوم قرار گرفتند. (گسست روانی و بحران داخلی در اسرائیل) -از میانه جنگ، نه تنها ارتش بلکه جامعه اسرائیل نیز دچار فرسایش روانی شدید شد. ازدحام در پناهگاهها، قطع گسترده خدمات شهری، و اعتراضهای شهروندان به ناتوانی دولت در تأمین امنیت، به روشنی نشان داد که رژیم صهیونیستی توان تابآوری در برابر جنگ واقعی را ندارد. (پیشنهاد آتشبس ترامپ؛ نشانهای از درماندگی غرب) ـدر روزهای آخر جنگ، دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در اقدامی خبرساز، خواستار توقف فوری جنگ شد. این پیام نه از جایگاه رسمی، بلکه از موضع نگرانی عمیق حامیان اسرائیل در غرب صادر شد. این پیام یک "سیگنال اضطراری" بود. جبهه غربی که انتظار پیروزی سریع اسرائیل را داشت، اکنون با فرسایش امنیتی اسرائیل و توانمندی تهاجمی ایران روبهرو شده بود و راهی جز توقف درگیری نداشت. ایران، این جنگ را یک پیروزی راهبردی و نقطه ی عطف در توازن قدرت منطقهای میداند. به باور نگارنده، نتایج این درگیری بهروشنی بیانگر چند نکته کلیدی است: توان تهاجمی ایران به مرحله ضربهزنی مستقیم رسیده است. اسرائیل فاقد تابآوری در برابر درگیریهای محدود ایران بود و چه بسا اگر حملات ایران گسترش پیدا میکرد، وضعیت بحرانی در سرزمین های اشغالی بوجود می آمد. بازدارندگی سنتی غرب و متحدانش، کارایی خود را در برابر جبهه مقاومت از دست داده است. نتیجهگیری جنگ ۱۲ روزه، نه یک نبرد گذرا، بلکه فروپاشی یک تصویر سازی ذهنی بود. اسرائیلی که خود را شکستناپذیر میدانست، اکنون در برابر دوربینهای جهان دست به دامن آمریکا شد، این ترامپ بود که آتشبس را از طریق امیر قطر، به ایران پیشنهاد داد، و خروجی این تصمیم یعنی تاب آوری اسراییل در جنگ خیلی پایین و شکننده بود و بدون شک ادامهی این نبرد یعنی به نابودی اسرائیل منجر می شد. جمهوری اسلامی ایران، این تجربه را بهعنوان اثباتی عملی بر حقانیت راهبرد مقاومت میداند و با تقویت توان بازدارندگی فعال، خود را برای مواجهات پیچیدهتری در آینده آماده کرده است. پیام این جنگ برای منطقه روشن است: دوران یکجانبهگرایی امنیتی اسرائیل با حمایت آمریکا به پایان رسیده است. جنگ اخیر بخشی از راهبرد گستردهی تحقیر و مهار ایران بود، اما در عمل، به تقویت جایگاه راهبردی جمهوری اسلامی منجر شد. اسرائیل در برابر حمله مستقیم ایران، تابآوری پایینی نشان داد و آمریکا به جای حمایت همهجانبه، بهدنبال آتشبس افتاد. این ماجرا نشان داد که نهتنها دست دشمن برای ملت ایران رو شده، بلکه چنگ انداختن به صورت این ملت، پاسخ کوبندهای در پی دارد.