سرمقاله

تاب‌آوری شکننده اسرائیل در جنگ ۱۲ روزه با ایران / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • پس از نخستین رونمایی در ایران؛ ایرانسل آماده ارائه رسمی eSIM
  • چهارمین روز از نوزدهمین نمایشگاه ایران‌پلاست؛
  • بهترین سرور در جنگ 12 روزه
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 49090  |  صفحه ۳ | جامعه  |  تاریخ: 25 تیر 1404
    روایتی متفاوت از مریم میرزاخانی به مناسبت سالروز درگذشت او
    از معادلات چند مجهولی تا سیر به بی نهایت
    در سالگرد درگذشت مریم میرزاخانی، نابغه ریاضی ایران و جهان، واژه ها را از دنیای ریاضیات و هندسه دور هم جمع کرده ایم تا یاد او، و وجود همه دختران سرزمینمان را، پاس بداریم.
    24 تیر، سالگرد پرواز مریم میرزاخانی، ریاضیدانی است که ذهنش همچون تابعی پیوسته، مرزهای ناممکن را درنوردید و در فضای بی‌نهایت ریاضیات، منحنی‌های بسته را به فراخنا گشود.
    به گزارش تاباک، سخن از مریم میرزاخانی است؛ او که نه تنها یک نابغه بود، بلکه نمادی از اراده‌ی زنی بود که در جهانی موازی با محدودیت‌ها، راه خود را در هندسه ای تازه یافت و در هر مختصاتی که پای نهاد و قدم گذاشت، مقدار مطلقِ استعدادش را به نمایش گذاشت.
    کسی که معادلات را بر هم زد
    مریم، خود ریاضی بود... مانند یک چندجمله‌ای درجه‌ی بالا بود که هیچ‌گاه در دستگاه معادلات جامعه‌ سنتی به سادگی حل نشد. او ثابت کرد که گاهی برای رسیدن به جواب‌های واقعی، باید در فضای اعداد مختلط حرکت کرد؛ جایی که رویاها به اندازه‌ی نامتناهی گسترش می‌یابند و محاسبات ذهنی، مرزهای فیزیکی را درمی‌نوردند. اما حرکتی روی حساب و کتاب؛ نه بی گدار و ناگوار.
    او از همان ابتدا نشان داد که "حد" توانایی‌هایش به بی نهایت میل می‌کند و هرگز در هیچ بازه‌ محدودی جای نمی‌گیرد. در دایره ای به وسعت هستی، نبوغش مثل پرگاری بر مدارهای تازه تر سیر می کرد.
    هنرمندِ هندسه‌ هستی
    میرزاخانی؛ کسی که با قلم موی تفکر خود، روی فضای منحنی ریاضیات، طرح‌هایی زد که پیش از او کسی جرأت تصورشان را نداشت. کارهای او یادآور این حقیقت بود که گاهی مستقیم‌ترین مسیرها، منحنی‌اند و ساده‌ترین پاسخ‌ها در پیچیده‌ترین فضاها نهفته‌اند. و گاه برعکس. شاید هم پر از مثال نقض. او نشان داد که حتی در جهان‌های خمیده، می‌توان مسیری یافت که از هر نقطه به هر نقطه‌ی دیگر رسید—درست مانند زندگی خودش که از تهران تا استنفورد، مسیری پرپیچ‌وخم اما روشن را پیمود.
    زندگی مریم مانند یک انتگرال نامعین بود که با هر گام، پاسخی تازه می‌یافت و مقدارش رو به رشد بود. درد بیماری، مانند یک دیفرانسیل جزئی، سعی کرد او را محدود کند، اما او تا آخرین لحظه، در حال حل مسائل بزرگتر بود—می گویند که انتگرال، مجموع بی‌نهایت جزءهای کوچک است، عمر کوتاه او نیز از لحظه‌هایی بی‌نهایت ارزشمند تشکیل شده بود.
    بی‌نهایت اراده
    در هندسه‌ پروژکتیو، حتی خطوط موازی هم در بی‌نهایت به هم می‌رسند. مریم هم نشان داد که فاصله‌ی میان "دختر ایرانی" و "نابغه‌ی جهانی"، در بینهایتِ اراده، به صفر می‌رسد.
    او اثبات کرد که برچسب‌های جغرافیایی و جنسیتی، متغیرهای مستقلِ موفقیت نیستند، بلکه تنها پارامترهایی فرعی‌اند در معادله‌ بزرگترِ استعداد و پشتکار.
    مریم میرزاخانی، مانند یک قضیه‌ی زیبای ریاضی بود که اثباتش ناگهان ناتمام ماند. اما برخلاف ریاضیات، که در آن هر گزاره‌ای نیاز به اثبات دارد، حقیقت وجود او، بدیهی بود—مانند اصل موضوعه‌ای که نیاز به استدلال ندارد. امروز، او نه تنها در یادها که در هر فرمول، هر منحنی و هر ایده‌ی نو در ریاضیات زنده است، چون نبوغ واقعی، هرگز مشتق‌پذیر نیست—همواره در زمان ثابت می‌ماند.
    همه دختران سرزمین ما مساوی با اویند و روزی همه این استعدادها با هم جمع بسته خواهد شد به سوی حل همه معادلات مجهول و حذف مجهول های خودساخته.