کد خبر: 50163 | صفحه ۱ | تاریخ: 13 مرداد 1404
«مناره» طرحی تازه برای جان بخشیدن به ایدهای قدیمی
پاشنهآشیل همکاریهای منطقهای چیست؟
تکاپویی خستگی ناپذیر برای تأمین امنیت منطقهای که دستکم در صد سال گذشته شاهد انواع تراژدیها از جنگ تا نسلکشی بوده است؛ هدف بسیاری از طرحهایی است که سالهای گذشته از سوی کشورهای مختلف از جمله ایران تدوین و ارائه شده است تا شاید از این رهگذر تأمین امنیت درونی به دور از دخالتهای فرامنطقهای ممکن شود.
به گزارش گروه سیاست خارجی ایرنا، «امنیت درونزا» ترکیبی خلاصه از مفهومی است که جمهوری اسلامی ایران پس از شکلگیری، آن را به عنوان تجربهای زیست شده، به بسیاری از کشورهای منطقه غرب آسیا پیشنهاد کرده است. منظور ایران از امنیتدرونزا؛ امنیتی است که بنیان آن ظرفیتهای داخلی کشورها و منطقه، بدون وابستگی ساختاری به قدرتهای خارجی باشد؛ چیزی شبیه آنچه جمهوری اسلامی ایران در هشت سال جنگ تحمیلی علیه خود تجربه کرد.
استدلال مشخص تهران در این زمینه تأکید بر استقلال سیاسی و خودکفایی دفاعی کشورها با تکیه بر همکاریهای منطقهای است. مرور تاریخچه تحولات نیمقرن اخیر در منطقه نشان میدهد که تداوم حضور قدرتهای فرامنطقهای در غرب آسیا نه تنها گره از امنیت باز نکرده بلکه برونسپاری تامین امنیت به قدرتهای خارجی، تراژدیهایی چون عراق و افغانستان را هم به وجود آورده و جای خالی نهادهای امنیتی منطقهای و البته بومی را نشان میدهد. شسکت نسخه امنیت خارجی، کارایی حل و فصل دیگر بحرانها در منطقه را هم با تردیدهای جدی مواجه ساخته و بسیاری از کشورها از جمله ایران را به فکر یافتن راهکاری برای دیگر موضوعات منطقه وادار ساخته است.
نروژ و بیستودومین «مجمع جهانی اسلو» و تنها دو روز پیش از حمله نظامی رژیم صهیونیستی به ایران به بهانه تهدید هستهای، «سید عباس عراقچی» وزیر امور خارجه در نشست این مجمع و در جمع کشورهای جهان درباره امنیتی که از غرب آسیا دریغ شده است، گفت که تجربهاش از سفرها و رایزنیهای متعدد تهران در سطوح عالی با کشورهای همسایه و منطقه طی ۱۰ ماه اخیر نشان میدهد که ایران مصمم به ارتقای اعتماد و همکاری میان کشورهای منطقه با هدف تامین امنیت جمعی و درونزا و اطمینان از تحقق امنیت پایدار و همهجانبه است.
این عزم جزم تهران در ارتقای اعتماد به منظور ایجاد سازوکاری برای تامین امنیت درونزا، گرچه به دفعات متعدد و از تریبونها و نشستهای مختلف اعلام شده بود اما حمله نظامی به کشوری مستقل بدون هیچ بهانه و سند مستند و تنها با ادعای تهدیدی احتمالی، حقانیت این موضوع را بار دیگر به نظام بینالملل (حتی اگر آن را در ظاهر انکار کنند) و نیز کشورهای منطقه نشان داد و همزمان تلاش سیاستمداران و دیپلماتها را برای عملیاتی شازی ایدهای که بتواند موضوعات مورد مناقشه از جمله موضوع دستیابی و استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را حل کند دو چندان کرد. به ویژه آنکه این حمله به بهانه فعالیتهای هستهای ایران و ادعای تهدیدبودن آن انجام شد. واقعیت آن است که جنوب غرب آسیا و خاورمیانه این روزها با انواع چالشها و اَبرچالشهایی روبروست که هریک به تنهایی نیازمند ابتکارات عمیق، مورد توافق همگانی و بلندمدت هستند که دستیابی به راهحل هستهای یکی از مهمترین آنهاست.
تاکنون پیشنهادات مطرح شده در این زمینه هریک به دلایلی امکان عملیاتی شدن نداشتند یا نیافتند که نمونه آن ایده کنسرسیوم هستهای در خاورمیانه بود که همچنان برخی زیادهخواهیهای قدرتهای فرامنطقهای امکان اجرایی شدن آن را نمیدهد. این میان طرح ایدههایی چون «مناره» از سوی محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه پیشین و محسن بهاروند، سفیر پیشین ایران در انگلیس گرچه نگاه رسمی جمهوری اسلامی ایران قلمداد نمیشود اما دور از ایدههای همیشه مطرح و رسمی هم نیست و در واقع راهحلی برای رفع یک نگرانی است.
در ایده «مناره» پیشنهاداتی مطرح شده که مهمترین مبنای آنها تثبیت حق غنیسازی صلحآمیز و بهرهمندی همه کشورهای منطقه از این دانش است تا با نظارت سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی این امکان برای همه پایتختهای منطقه ایجاد شود. «مناره» یک نهاد منطقهای خواهد بود که برای تسهیل همکاری هستهای صلحآمیز بین اعضای آن طراحی شده است. باب این شبکه برای پیوستن همه کشورهای واجد شرایط در خاورمیانه و شمال آفریقا باز است و کشورها باید تولید یا استقرار سلاحهای هستهای را رد کرده و متعهد به تأیید متقابل پایبندی خود شوند.
طرح مناره یا هر ایده دیگری برای ساخت و تثبیت امنیت در منطقه بیش از هر موضوع دیگری به نوعی از اعتماد فراگیر میان کشورهای منطقه نیاز دارد و به اذعان بسیاری از تحلیلگران، پاشنه آشیل هر طرح و ایدهای در این زمینه موضوع اعتماد است؛ چیزی که «محمدجواد ظریف» و «محسن بهاروند» در طرح منتشر شده در فایننشال تایمز اشاره کرده و آوردهاند: «امروز، بیش از هر زمان دیگری، ما در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا با آگاهی جمعی از تصویر وحشتناک آینده خود، مگر اینکه از این لحظه استفاده کنیم، از خواب بیدار شدهایم. ما میدانیم که بیاعتمادی در منطقه ما ریشه عمیقی دارد. ایران و دیگران نیز نارضایتیهای خود را دارند.»
با این حال ساخت این اعتماد با توجه به مجموع تحولات گذشته و متغیرهای خارجی موثر در حال و آینده اساسا موضوع ساده و پیش پاافتادهای نیست. اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی، بیاعتمادی تاریخی بین کشورهای منطقه، رقابتهای سیاسی و اقتصادی غیرقابل انکار، اثرگذاری دیدگاههای قدرتهای فرامنطقهای همگی از مهمترین عواملی هستند که شکلگیری اعتماد بین کشورها را با دشواری مواجه میسازد با این همه و به تأکید طرح مناره «گذشته نباید سرنوشت منطقه را تعیین کند»
آینده نگری کشورهای منطقه برای کاستن از تاثیرات گذشته، پس از جنگ تحمیلی دوازده روزه رژیم اسرائیل و آمریکا علیه ایران محسوستر از همیشه ایجاد این اعتماد و به تبع آن سازوکارهای دیگر را امکانپذیرتر ساخته و طرح پیشنهادات اعتماد آفرین را ضروریتر از همیشه نشان میدهد. طرح مناره را هم میتوان در راستای این طرحهای اعتمادزا دستهبندی کرد که ارائه آن از سوی کشوری که در طول دو دهه گذشته با شدیدترین موج اتهامزنی به برنامه هستهای خود و در نهایت بمباران آن روبرو بوده، نشان میدهد که نگاه نخبگانی به موضوع هستهای همچنان تصریح بر صلحآمیز بودن هرگونه فعالیتی است که به نام برخورداری از انرژی هستهای در منطقه صورت میگیرد.
ایجاد اطمینان در منطقه و اعتماد میان کشورها نخستین و البته مهمترین دشواری است که دولتها، شخصیتها و گروههای صلحطلب در خاورمیانه و غرب آسیا به آن اذعان دارند. «قاسم محبعلی» مدیرکل پیشین آسیای غربی وزارت امور خارجه درباره دلایل این دشواری در طرحهای امنیتساز ارائه شده از جمله طرح مناره معتقد است که هر طرحی، در این زمینه باید یک پشتوانه منطقهای یا بینالمللی داشته باشد. برای مثال در قطعنامه ۵۹۸ بندی وجود دارد در مورد امنیت منطقهای که اگر بر پایه آن باشد و شورای امنیت و سازمان ملل آن را پیگیری کنند و ایران هم از آن استقبال کند، ممکن است واکنش متفاوتی نسبت به آن وجود داشته باشد.
وی با بیان اینکه در هر طرح امنیتی منطقهای باید واقعیت نقش آمریکا، رژیم اسرائیل، نقش و منافع کشورهای عربی و در نهایت نقش و منافع کشورهای اروپایی را مورد توجه قرار دهد؛ توضیح داد: اگر این عوامل در طرح دیده نشوند، طبیعی است که آن کشورها، زمانی که منافعشان در نظر گرفته نشود یا ابعاد امنیتی آنها در طرح لحاظ نگردد، واکنشی نشان نخواهند داد یا با آن مخالفت خواهند کرد. مخالفت و بیپاسخی از سوی آنها نشاندهنده همین موضوع است.
مدیرکل پیشین خاورمیانه عربی و شمال آفریقا وزارت امور خارجه افزود: طرحهایی که در زمینه تامین امنیت شرق مدیترانه از سوی اروپا مطرح شده بود به دلیل حضور رژیم اسرائیل از سوی ایران مورد پذیرش واقع نشد و این نشان میدهد که در هر طرحی از این قبیل باید موضوع رژیم اسرائیل مشخص شود زیرا نقطه کلیدی هر طرح برای غرب در خاورمیانه، امنیت اسرائیل است.
محبعلی درباره تغییر دیدگاه کشورهای منطقه به ایران پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه و امکان افزایش اعتماد میان دولتهای منطقه پس از این جنگ هم گفت: برای رسیدن به هر اعتمادی باید ابتدا به زمینههای تضعیفکننده آن پرداخت. باید دید بعد از انقلاب اسلامی، علت تشکیل شورای همکاری خلیج فارس و همچنین انعقاد پیمانهای دفاعی مشترک کشورهای منطقه خلیج فارس (و حتی کشورهایی مانند عراق و اردن) با آمریکا چه بود؟ اگر شورای همکاری خلیج فارس با آمریکا و کشورهای اروپایی همپیمانی نظامی نداشت، معنی نداشت که مثلاً هواپیمای نظامی آنها در منطقه باشد.
وی با تاکید بر اینکه خلیج فارس یک منطقه بینالمللی است و فقط میان کشورهای همسایه نیست؛ گفت: خلیج فارس حوزه آزاد بینالمللی است که در آن بدون توجه به موضع و منافع قدرتهای دیگر نمیتوان طرح امنیتی ارائه داد. همانطور که اشاره شد، در قطعنامه ۵۹۸ طرح امنیتی تحت نظارت بینالمللی و دبیرکل سازمان ملل پیشنهاد شده است. بنابراین اگر ایران در آن چهارچوب فکر کند، ممکن است به نتیجه برسیم اما صرفاً با نگاه به کشورهای همسایه و بدون توجه به منافع آمریکا، اروپا و حتی روسیه و چین، امکان پیشبرد طرح امنیتی در منطقه خاورمیانه وجود نخواهد داشت.