سرمقاله

اسرائیل؛ گلِ سرسبدِ آزادیِ شر / میثم قهوه‌چیان

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • چرا باید تابستان را برای سفر به روسیه انتخاب کنید؟
  • ۱۰ تا از بهترین پرینتر استوک (راهنمای خرید)
  • تماشای لنز ایرانسل در ماراتن تابستانی
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 50248  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 14 مرداد 1404
    اسرائیل؛ گلِ سرسبدِ آزادیِ شر / میثم قهوه‌چیان

    تقدیم به نجمه‌ی شمس‌بخش و همه‌ی بی‌گناهانی که نظام جهانی قربانی می‌کند مرگ در جغرافیای سلطه، همیشه یک رویداد ساده نیست؛ تشریفاتِ قانونیِ قتل است. از هفتم اکتبر تا امروز، آمار کشته‌شدگان غزه از مرز 50 هزار نفر گذشته است، اما این عدد گویای تمام واقعیت نیست. پشت هر رقم، کودکی است که با شناسنامه‌ی سوخته زیر آوار مانده، زنی است که جنینش را در بیمارستانِ بی‌برق از دست داده، و پیرمردی است که کنار گونی‌های آردِ UNRWA (آژانس امداد و اقدامات سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک) جان سپرده است. اینجا مرگ، صنعتِ سودآوری شده که ماشین‌حساب‌های سیاستمداران غربی آن را مدیریت می‌کنند. بمب‌های «ساخته‌شده در ایالات متحده» نه با فلز، بلکه با دروغ ساخته می‌شوند. اسرائیل نشان می‌دهد که گلِ سرسبدِ آزادیِ شر است. اگر شر در جهان پیروز می‌شد دقیقا به نام آزادی و بشر همین کارها را می‌توانست بکند. آینه‌های شکسته: از تهران تا غزه کشته‌شدگان غزه و مظلومان ایران از نجمه‌ی شمس‌بخش تا کودکانی که نامشان حتی در تیتر اخبار هم نیامد، تکه‌های یک پازل‌اند. نظام جهانی ظلم، دو رو دارد: یک روی آن، مردم ایرانی را به نام دموکراسی با گلوله می‌زند، و روی دیگرش، فلسطینیان را با F-16 قتل‌عام می‌کند. تفاوت فقط در ابزار کشتار است: موشکی را برای «آزادی مردم ایران» می‌نامند، و موشکی را به عنوان «حق دفاع» روانه می‌کند. اما هر دو، محصول یک منطق اند: حقِ قدرت‌مند در کشتنِ ضعیف. طنز تلخ هم اینجا کسانی هستند که با آغوش باز قتل هموطنان‌شان را هزینه رسیدن به فردای روشن می‌دانند. غزه، آزمایشگاهِ بی‌عدالتی است. جایی که محاصره‌ی غذایی ابزار جنگ، بمباران مدرسه‌ها تاکتیک نظامی و کشته شدن خبرنگاران «خسارت جانبی» ارزیابی می‌شود و در این میان، نهادهای بین‌المللی مانند ICC (دیوان کیفری بین‌المللی) تبدیل به دکورِ تراژدی شده‌اند: محکوم‌کردنِ روی کاغذ، تأییدِ در عمل. بسیاری با گفتن اینکه حقوق بین‌الملل ضوابط اجرایی ندارد از کنار ماجرا رد می‌شوند بدون در نظر گرفتن اینکه در لیبی، عراق، افغانستان و ... همین حقوق بین‌الملل دستمایه قتل انسان‌های بی‌گناه شده بود. سوگ این کشته‌شدگان، سوگ تمام بشریت است. آنان نه در جنگ، بلکه در کشتار برنامه‌ریزی‌شده جان باخته‌اند؛ قربانیانی از پیش محکوم که قاتل‌شان نه یک فرد، بلکه ساختاری جهانی است که قتل را به نام «امنیت»، «دموکراسی» و «حق دفاع» توجیه می‌کند. اسرائیل تنها یک دولت نیست، نماد آزادیِ شر است؛ آزادیِ کشتار بی‌کیفر، آزادیِ نقض قوانین بین‌المللی، آزادیِ تبدیل انسان‌ها به آمار روزانه. این همان شرِّ سازمان‌یافته‌ای است که مدرنیته، لیبرالیسم و کاپیتالیسم برایش بستر ساخته‌اند. مدرنیته‌ی خونین: وقتی اخلاق، حسابدارِ سرمایه می‌شود ممکن است بگویید لیبرالیسم یا کاپیتالیسم در تئوری، مدعی حقوق بشرند. اما نظم کنونی جهان—از وال استریت تا جنگ‌های خاورمیانه—بر مدار سود می‌چرخد، نه اخلاق. سکوت غرب در قبال جنایات اسرائیل، تصادفی نیست؛ این سیاستِ طراحی‌شده‌ی امپریالیسم است. امروزه اگر کشوری بخواهد پایش را کج بگذارد و در عمل اقدامی کند آماج تحریم‌های بین‌المللی و حمله نظامی و در بهترین حالت متحمل ضربه‌های اقتصادی جهان غرب خواهد شد. اسرائیل با بمب‌های آمریکایی، پهپادهای آلمانی و سکوت نهادهای بین‌المللی می‌کُشد. کشتار او محصول یک سیستم است: سیستمی که حقوق بشر را وقتی به ضرر منافعش باشد، نادیده می‌گیرد. نهادهایی که باید حافظ صلح باشند، یا سکوت می‌کنند یا خود حامی مالی این جنایات‌اند. اینجا کانتِ اخلاقگرا به استهزاء گرفته می‌شود؛ زیرا انسانیت وقتی رنگ می‌بازد که قتلِ کودکان فلسطینی «حق دفاع» خوانده شود، اما مقاومتشان «تروریسم». غرب با تمام ادعای حقوق بشری حامی اصلی این کشتارهاست. پس چگونه می‌توان به ساختاری متوسل شد که خود بانی اصلی ظلم است؟ این نظام جهانی، شر را نه به عنوان انحراف، بلکه به عنوان روش حکمرانی پذیرفته است. کشتار فلسطینیان تنها یک نمونه است؛ نمونه‌ای که نشان می‌دهد نسل‌کشی، محصول طبیعی نظم موجود است. تا وقتی این سیستم پابرجاست، مرگ بی‌گناهان ادامه خواهد داشت: یا در غزه، یا در یمن، یا در هر جای دیگری که پای قدرت‌های بزرگ در میان باشد. کشته‌شدگان اسرائیل، قربانیان آزادیِ شرّند؛ آزادیِ بی‌قیدوشرطی که به برخی دولتها اجازه می‌دهد هر جنایتی را مرتکب شوند، بی‌آنکه بازخواست شوند. این تراژدی بشری، پایان‌ناپذیر خواهد ماند، مگر اینکه جهان به جای حمایت از جلادان، فریاد مظلومان را بشنود سوسیالیسمِ ورشکسته هم بخشی از شریک جرم این قتل‌ عام سازمان یافته است. احزاب چپ اروپا که روزی ضدصهیونیسم بودند، امروز اسرائیل را «قربانی تروریسم» می‌خوانند. اسلامِ رسمیِ دولت‌های عربی که نرمالیزاسیون با اسرائیل را امضا می‌کنند و مسیحیتِ صهیونیستی که کشتار فلسطینیان را «اراده‌ی الهی» می‌دانند هم در جایگاه متهمان قرار دارند. اینها نشان می‌دهد که هیچ مکتبی در عمل، از گنداب قدرت جدا نیست. اما یک تفاوت وجود دارد: اسرائیل، فرزندِ خلفِ نظامِ جهانی غالب است؛ تنها دولتی که کشتار را با پرچم دموکراسی پیش می‌برد. نجمه‌ی شمس‌بخش: چهره‌ی گمشده در آمار مرگ نجمه در مجتمع اساتید تهران تنها تصویری کوچک از آن چیزی بود که فلسطین هر روز تجربه می‌کند. رنگی کردن نقاشی او که توسط میرفتاح در خیابان زرتشت توسط مفعولان ذهنی نظام انسان‌کش صهیونیستی دقیقا همان کاری بود که رژیم اشغالگر با پاک کردن نام روستاهای فلسطینی از نقشه‌ها انجام داد. کامنت‌های مشمئزکننده فارسی که تلاش می‌کردند قتل نجمه را سفیدشویی کنند دقیقا همان کاری است که رسانه‌های غربی غالب در خصوص مقاومت انجام داده و آن‌ را «تروریسم» می‌نامند. بی‌اهمیت‌سازی این قتل نیز عین کاری است که با تبدیل کودکان غزه به شماره و عدد انجام می‌گیرد. نجمه شمس‌بخش، یک «مورد» نبود؛ آخرین حلقه‌ی ملموس زنجیره‌ای بود که از کشتار عراق و افغانستان تا یمن و سوریه امتداد دارد. همه‌ی اینها را می‌توان در یک جمله خلاصه کرد: نظام جهانی، مرگِ سیستماتیک انسان را در کنار منحرف ساختن افکار عمومی و بازتولید خود مدیریت می‌کند. آزادیِ شر؛ وقتی جلاد، قاضی می‌شود اسرائیل، نمادِ پیروزیِ شرارتِ سازمان‌یافته است. آزادیِ نقض قوانین بین‌المللی با وتوی آمریکا در شورای امنیت، آزادیِ محاصره‌ی غذایی با سکوت اتحادیه اروپا و آزادیِ بمباران بیمارستان‌ها با تأمین سلاح از آلمان و بریتانیا، نشان می‌دهد که آزادی غرب و جهان سلطه نه تنها هیچ حدی ندارد که به صورتی بی‌مانع می‌تواند اعمال شود. تا وقتی دادگاه لاهه برای صهیونیست‌ها حکم بازداشت صادر می‌کند اما برای تحقق آن اقدامی نمی‌کند، تا وقتی دموکراسی‌های غربی بودجه‌ی نظامی اسرائیل را تأمین می‌کنند و تا وقتی که مرگ یک فلسطینی «خسارت جانبی» است اما مرگ یک غربی «تراژدی انسانی» این سوگ، سوگِ همه‌ی ماست. نجمه و کودکان غزه، قربانیانِ یک بازیِ شطرنجِ جهانی‌ شدند و می‌شوند، بازی‌ای که مهره‌هایش را قدرت‌ها جابه‌جا می‌کنند، اما خون جاری در بازی بازی همیشه از تن مردمان تحت سلطه جاری است.