سرمقاله

دیپلماسی؛ شکستن بن‌بست‌ها در برابر خطرات جنگ / سعید پای بند

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • معرفی جاذبه های گردشگری ارومیه از تالاب‌ها تا روستاهای پلکانی
  • وکیل جرایم سایبری؛ نجات‌بخش در پرونده‌های اینترنتی
  • بهترین خوراکی برای کودکان مبتلا به اوتیسم + عکس
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 51563  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 09 شهریور 1404
    بررسی فراز و فرودهای روابط اسرائیل و روسیه:
    اسرائیل شریک نسبتا قابل اعتماد پوتین در جبهه غرب
    دهه‌هاست که اسرائیل سیاستی مبهم و دوگانه را در قبال روسیه اتخاذ کرده است. حتی زمانی که در فوریه ۲۰۲۲ و پس از حمله نظامی تمام عیار روسیه به اوکراین، ایالات متحده و بسیاری از متحدان غربی این کشور تصمیم گرفتند با حمایت نظامی از کی‌یف و اعمال تحریم‌های اقتصادی علیه مسکو به این تجاوز پاسخ دهند، تل‌آویو تصمیم گرفت رویکرد محتاطانه‌تری را در پیش گیرد. اسرائیل نه همراهی قابل توجهی با تحریم‌ها داشت و نه حاضر شد به اوکراین کمک نظامی علنی داشته باشد.
    خبرآنلاین - محمد حسین لطف‌الهی: سیاستمداران اسرائیلی مدعی بودند که سیاست‌های تل‌آویو در قبال مسکو به معنای نزدیکی ایدئولوژیک اسرائیل و روسیه نیست، بلکه حضور نظامی روسیه در سوریه (جایی که نیروهای اسرائیلی بارها اهداف و مواضع نیروهای ایرانی را هدف قرار داده بودند اما واکنشی جدی از سوی پدافند سوریه که تا حد زیادی در کنترل نیروهای روسیه بود نشان داده نشد) اصلی‌ترین عاملی است که تل‌آویو را برای اتخاذ رویکردی نرم‌تر در قبال مسکو قانع می‌کند.
    این رویکرد اسرائیل، حتی پس از آغاز جنگ غزه نیز ادامه یافت. در حالی که روسیه جنگ غزه را نه یک جنگ بلکه عملیاتی برای «نابودی کامل جمعیت غیرنظامی» توصیف می‌کرد و در موضع‌گیری‌های رسمی و به رغم محکوم کردن واقعه ۷ اکتبر تأکید داشت که «این واقعه نباید بهانه‌ای برای کشتار غیرنظامیان باشد»، کماکان نه روسیه و اسرائیل حاضر نبودند پا را از موضع‌گیری‌های سیاسی فراتر بگذارند یا خطوط قرمز محسوس و نامحسوسی را که از قبل در رابطه دوجانبه آن‌ها وجود داشت، نقض کنند. این ملاحظه‌کاری و وجود منافع مشترک باعث شد تا راه برای همکاری‌های بعدی میان تل‌آویو و مسکو باز بماند.
    روابط اسرائیل و شوروی: تاریخی پر فراز و نشیب
    در ابتدا، ایدئولوژی شوروی با صهیونیسم به شدت مخالف بود و آن را «ناسیونالیسم بورژوایی» تلقی می‌کرد. مسکو در آن زمان از تشکیل یک دولت واحد و دو ملیتی عربی-یهودی در فلسطین حمایت می‌نمود. با این حال، در سال ۱۹۴۷، شوروی در یک چرخش غیرمنتظره، به یکی از حامیان اصلی طرح تقسیم فلسطین در سازمان ملل تبدیل شد.
    هدف اصلی مسکو از این تغییر موضع، تضعیف و بیرون راندن امپراتوری بریتانیا از خاورمیانه بود. رهبران شوروی بر این باور بودند که یک دولت مستقل یهودی می‌تواند شبکه‌ی پادشاهی‌های عرب طرفدار بریتانیا را بی‌ثبات کرده و لندن را از دارایی‌های استراتژیک خود، همچون بندر حیفا، محروم سازد.
    حمایت شوروی نقشی تعیین‌کننده داشت. این کشور با جلب آرای حیاتی در سازمان ملل، از جمله آرای دولت‌های اقماری خود، زمینه را برای تصویب طرح تقسیم فراهم آورد و نخستین کشوری بود که در ماه مه ۱۹۴۸، استقلال اسرائیل را به رسمیت شناخت.
    این دوره از روابط حسنه دیری نپایید. همسویی آشکار اسرائیل با ایالات متحده و بلوک غرب، به‌ویژه در دوران جنگ کره، امیدهای استالین برای ایجاد یک پایگاه سوسیالیستی در منطقه را از بین برد. تا اواسط دهه ۱۹۵۰، در دوران خروشچف، شوروی شریک استراتژیک جدید و جذاب‌تری یافت: مصر به رهبری جمال عبدالناصر. مواضع ضدغربی و ضداستعماری ناصر، کاملاً با اهداف مسکو برای مقابله با پیمان بغداد (مورد حمایت آمریکا) هم‌خوانی داشت.
    روابط شوروی و اسرائیل پیوسته رو به وخامت نهاد. رویدادهایی مانند «توطئه پزشکان» در سال ۱۹۵۳ که به قطع موقت روابط انجامید، نشانگر پایان دوران خوش روابط مسکو و تل‌آویو بود. این روند نزولی با جنگ شش‌روزه در سال ۱۹۶۷ به اوج خود رسید. پس از این جنگ، اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش در بلوک شرق، برای اعلام همبستگی با متحدان عرب خود (مصر و سوریه)، کلیه روابط دیپلماتیک با اسرائیل را قطع کردند.
    روی کار آمدن میخائیل گورباچف در سال ۱۹۸۵ و اجرای سیاست‌های «پرسترویکا» و «گلاسنوست»، زمینه را برای بازنگری تدریجی در سیاست خشک و انعطاف‌ناپذیر شوروی در خاورمیانه فراهم کرد. روابط کنسولی میان دو طرف در سال ۱۹۸۷ از سر گرفته شد. با افول اتحاد جماهیر شوروی، محدودیت‌های مهاجرت یهودیان نیز برداشته شد و موج گسترده‌ای از مهاجرت به اسرائیل آغاز گردید. سرانجام، روابط دیپلماتیک کامل در اکتبر ۱۹۹۱، تنها دو ماه پیش از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، احیا شد.
    مهم‌ترین عامل در روابط روسیه و اسرائیل پس از فروپاشی شوروی، حضور جمعیت انبوه تقریباً ۱.۵ میلیون نفری مهاجران از شوروی سابق در اسرائیل است. این گروه حدود ۱۵٪ از کل جمعیت و ۲۵٪ از جمعیت یهودی اسرائیل را تشکیل می‌دهند.
    جامعه روس‌زبان اسرائیل هم یک دارایی استراتژیک و هم یک محدودیت ساختاری برای روابط دو طرف محسوب می‌شود. از یک سو، این جامعه کانالی قدرتمند برای «قدرت نرم» و دیپلماسی فرهنگی روسیه فراهم می‌کند. همچنین، دولت‌های اسرائیل را بر آن می‌دارد تا برای تضمین رفاه جامعه یهودی باقی‌مانده در روسیه و مدیریت امور کنسولی، روابطی پایدار و کارآمد با مسکو حفظ کنند.
    از سوی دیگر، تجربه تاریخی این جامعه از سلطه شوروی و ادغام آن در جامعه دموکراتیک و غرب‌گرای اسرائیل، مانعی طبیعی در برابر هرگونه همسویی عمیق و ارزشی با روسیه‌ی پوتین ایجاد می‌کند. به عبارت دیگر، این جامعه حداقلِ سطح همکاری را تضمین می‌کند، اما در عین حال سقفی برای شکل‌گیری یک اتحاد استراتژیک واقعی تعیین می‌کند. برای روسیه، این جامعه ابزار نفوذ است؛ برای اسرائیل، واقعیتی پیچیده که نیازمند ایجاد توازنی ظریف است و قطع کامل روابط با مسکو را، حتی در زمان واگرایی شدید منافع استراتژیک، از نظر سیاسی دشوار می‌سازد.
    چالش سوریه: همکاری و تنش
    مداخله نظامی روسیه در سوریه در سپتامبر ۲۰۱۵، معادله استراتژیک منطقه را تغییر داد. نیروهای نظامی یک ابرقدرت، مجهز به سامانه‌های دفاع هوایی پیشرفته، در مرز شمالی اسرائیل مستقر شدند و تل‌آویو با قدرتی روبرو شد که می‌توانست برتری هوایی آن را در منطقه به چالش بکشد. برای جلوگیری از درگیری‌های ناخواسته، اسرائیل و روسیه به سرعت یک «سازوکار عدم درگیری» شامل خط تلفن مستقیم نظامی و پروتکل‌های هماهنگی ایجاد کردند.
    این سازوکار بر یک توافق استراتژیک نانوشته استوار بود: روسیه که بر حفظ رژیم اسد متمرکز بود، در برابر حملات هوایی اسرائیل علیه استقرار نیروهای ایرانی و انتقال سلاح به حزب‌الله چشم‌پوشی می‌کرد. در مقابل، اسرائیل نیز در مأموریت اصلی روسیه مداخله نمی‌کرد و از هر اقدامی که می‌توانست به نیروهای روسی آسیب بزند، پرهیز می‌نمود.
    روابط اقتصادی اسرائیل و روسیه
    روسیه به عنوان کشوری که از سیاست‌ها و رفتارهای اسرائیل در قبال غزه انتقاد می‌کند، حامی سیاست دو کشوری است و روابط خوبی با ایران و برخی متحدان منطقه‌ای ایران از جمله حوثی‌های یمن دارد، از نظر اقتصادی یکی از شرکای مهم اسرائیل به شمار می‌رود.
    حجم روابط تجاری روسیه و اسرائیل در سال ۲۰۲۴ بیش از ۲.۸ میلیارد دلار بود. در شرایطی که بعد از همه‌گیری ویروس کرونا (۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲) حجم روابط تجاری دو طرف به طور قابل توجهی کم شده بود، از سال ۲۰۲۳ دوباره همکاری‌های اقتصادی میان مسکو و تل‌آویو رشد کرد، به طوری که در سال ۲۰۲۴ روسیه به ششمین صادرکننده بزرگ کالا و خدمات به اسرائیل تبدیل شد.
    رابطه تجاری از نظر ساختاری نامتقارن است. روسیه تأمین‌کننده عمده مواد خام و انرژی برای اسرائیل است، از جمله آهن نورد گرم، گندم و نفت. در مقابل، اسرائیل کالاهای با ارزش افزوده بالا مانند فناوری پیشرفته، نوآوری‌های کشاورزی (مانند آبیاری)، محصولات پزشکی و دارویی صادر می‌کند.
    داده‌های تجاری نشان می‌دهد که صادرات روسیه پنج برابر بیشتر از صادرات اسرائیل است. از نظر کمی، اسرائیل به روسیه وابسته‌تر است. با این حال، واردات روسیه از اسرائیل در بخش‌های استراتژیک مانند فناوری، پزشکی و نوآوری کشاورزی است ؛ حوزه‌هایی که روسیه به نقاط ضعف و نیاز به نوسازی در آن‌ها اذعان کرده است.
    ین بدان معناست که حجم صادرات کمتر اسرائیل، ارزش استراتژیک نامتناسب و بالایی برای روسیه دارد. در حالی که روسیه اهرم کمی (حجم تجارت) دارد، اسرائیل دارای اهرم کیفی (ارزش استراتژیک فناوری خود) است. این نیاز متقابل، هرچند متفاوت، به ثبات رابطه کمک می‌کند و انگیزه قوی برای هر دو طرف فراهم می‌آورد تا از فروپاشی کامل سیاسی که می‌تواند مبادلات اقتصادی و فناورانه سودمند را مختل کند، جلوگیری کنند.