سرمقاله

آموزش و هزینه های سنگین / آرین احمدی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته تخفیفی ویژه مکالمه و اینترنت ایرانسل به مناسبت هفته وحدت
  • هزینه و سود واقعی واردات از دبی چقدر است؟
  • معرفی جاذبه های گردشگری ارومیه از تالاب‌ها تا روستاهای پلکانی
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 51797  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 13 شهریور 1404
    آموزش و هزینه های سنگین / آرین احمدی

    افزایش شهریه در دانشگاه‌ها و مدارس غیردولتی، به مسئله‌ای جدی و پرچالش در جامعه امروز ما تبدیل شده است. این روند، تنها یک تغییر عددی در جدول هزینه‌ها نیست؛ بلکه نشانه‌ای از فاصله روزافزون میان توان اقتصادی خانواده‌ها و هزینه‌های تحصیلی فرزندانشان است. در شرایطی که اکثریت مردم با درآمدی محدود و اغلب ثابت زندگی می‌کنند، شهریه‌هایی که هر سال بی‌وقفه بالا می‌روند، به کابوسی بدل شده‌اند که باعث ایجاد اضطراب در خانواده ها می شود. تحصیل در مدرسه و دانشگاه، باید فرصتی برای رشد فردی، اجتماعی و علمی باشد. اما وقتی والدین ناچارند برای پرداخت شهریه فرزندان خود، از نیازهای اولیه زندگی صرف‌نظر کنند یا با بدهی‌های سنگین دست‌وپنجه نرم کنند، این فرصت به تهدیدی جدی بدل می‌شود. بسیاری از خانواده‌ها گزارش می‌کنند که مجبور به کاهش سطح رفاه، تفریحات یا مخارج ضروری زندگی شده‌اند تا بتوانند از عهده هزینه تحصیل فرزندشان برآیند. چنین فشاری نه‌تنها بر بودجه خانوار را به شدت تاثیر می گذارد، بلکه پیامدهای روانی گسترده‌ای نیز بر والدین و فرزندان برجای می‌گذارد. کودکی که شاهد نگرانی‌های شبانه‌روزی والدینش برای تأمین شهریه است، ناخواسته بار سنگین احساس اضطراب را به دوش می‌کشد. او ممکن است تصور کند ادامه تحصیلش باری بر دوش خانواده است و این احساس به مرور، انگیزه یادگیری و اعتمادبه‌نفس او را تضعیف کند. در سطحی دیگر، دانشجویی که به جای تمرکز بر کلاس و پژوهش، مدام نگران عقب‌افتادن قسط شهریه است، چگونه می‌تواند با آرامش و خلاقیت درس بخواند؟ این فشارها، نه‌تنها کیفیت آموزشی را کاهش می‌دهد، بلکه سلامت روان نسل آینده را نیز تهدید می‌کند. موضوع مهم دیگر، شکاف عمیقی است که میان طبقات مختلف جامعه در دسترسی به آموزش ایجاد می‌شود. هنگامی که کیفیت آموزش به توان مالی خانواده‌ها وابسته باشد، فرصت‌های برابر از میان می‌رود. در نتیجه، فرزند خانواده‌ای با توان مالی بالاتر، در مدرسه‌ای با امکانات بهتر و معلمانی مجرب‌تر درس می‌خواند و مسیر آینده‌اش هموارتر می‌شود، در حالی که کودک با استعداد اما کم‌برخوردار، ناچار است به امکاناتی محدود بسنده کند. و‌ این اتفاق نه تنها عدالت آموزشی را نقض می‌کند، بلکه آینده جامعه را با خطر از دست دادن سرمایه‌های انسانی باارزش مواجه می‌سازد. آموزش، برخلاف کالاهای مصرفی، یک حق بنیادین و همگانی است. اگر این حق به کالایی لوکس و گران‌قیمت تبدیل شود، نتیجه آن چیزی جز کاهش بی‌انگیزگی علمی در میان نسل جوان نخواهد بود. آینده روشن هر جامعه‌ای در گرو پرورش نیروهای آگاه، خلاق و متخصص است؛ و اگر مسیر آموزش پر از مانع‌های مالی باشد، می تواند تاثیر منفی بر رشد علمی و فرهنگی جامعه داشته باشد. امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز است که ارزش آموزش، به عنوان یک سرمایه جمعی شناخته شود، نه باری بر دوش خانواده‌ها. اگر شهریه‌های سنگین همچنان ادامه یابند، بسیاری از استعدادها پیش از شکوفایی خاموش خواهند شد و هزینه آن را همه جامعه خواهد پرداخت و قطعا برای پیشرفت علمی و‌ فرهنگی جامعه آینده باید بر پایه عدالت آموزشی و فرصت برابر ساخته شود. آموزش نباید به امتیازی ویژه برای اقلیتی مرفه بدل شود. حق تحصیل باید همچنان به عنوان بنیادی‌ترین حق انسانی، بدون تبعیض مالی برای همگان فراهم باشد. اگر امروز نتوانیم این حق را پاس بداریم، فردا دیر خواهد بود.w