سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
طرح حذف چهار صفر از پول ملی، این روزها به یکی از داغترین موضوعات اقتصادی تبدیل شده است. به نظر میرسد که این حرکت تنها با یک هدف ساده به تصویب رسیده، سادهسازی محاسبات و ایجاد یک ظاهر نو برای پول ملی. اما آیا واقعا حذف صفرها آنطور که به نظر میرسد، گرهگشای مشکلات اقتصادی کشور است؟ یا شاید، به جای جراحی پولی، این اقدام تنها یک فریب بزرگ است؟ اول از همه، باید بپرسیم که چرا دقیقا اکنون چنین تصمیمی گرفته شده است؟ آیا حذف صفرها در یک اقتصاد پر از چالش و تورم میتواند به حل مشکلات اساسی کشور کمک کند؟ یا در واقع، این اقدام یک «عمل زیبایی» برای پول ملی است که هیچ تاثیری بر بهبود وضعیت اقتصادی نخواهد داشت؟ شاید همین تصمیم، تنها یک «پوشاندن عیب» باشد. همانطور که میدانیم، در کشور ما، بسیاری از اقدامات اقتصادی بدون پشتوانه و بدون توجه به عوامل بنیادی به مرحله اجرا میرسند. حذف صفرها نیز میتواند از این دسته اقدامات باشد. جراحی پولی وقتی تاثیرگذار است که با مجموعهای از اصلاحات اساسی همراه باشد: مهار تورم، اصلاحات ساختاری، کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی و جذب سرمایهگذاری خارجی. اما در کشوری که سالهاست درگیر بحرانهای اقتصادی و چالشهای زیرساختی است، این حرکت میتواند بهجای یک گام به جلو، صرفاً یک بازی با اعداد باشد که در نهایت نتیجهای جز سرخوردگی به همراه نخواهد داشت. نگاهی به تجربه کشورهای دیگر هم نشان میدهد که حذف صفرها در صورتی موفقیتآمیز بوده که همراه با یک بسته جامع اقتصادی و پولی اصلاحات صورت گرفته باشد. در غیر این صورت، اینطور به نظر میرسد که حذف صفرها میتواند به نوعی «دوری از حقیقت» تبدیل شود. در واقع، در کشوری که هنوز با تورم افسارگسیخته، بحران اعتماد عمومی، و ناپایداری مالی دست به گریبان است، این تصمیم بیشتر شبیه به تغییر چهره پول است تا حل مشکلات بنیادی. همانطور که یک جراحی زیبایی ممکن است صورت را زیبا کند، اما درد و رنج اصلی هنوز باقی میماند، حذف صفرها هم ممکن است تصویر بهتری از پول ملی بدهد، اما مشکلات پشت پرده پابرجا خواهند ماند. در دنیای واقعی، دلار به دلار یا تومان به تومان هیچ تغییر بنیادین در قدرت خرید مردم ایجاد نمیکند. در نهایت، این کاهش صفرها نخواهد توانست از بهای کالاها و خدمات بکاهد یا به درآمدها و توان اقتصادی مردم افزوده کند. آنچه که واقعاً نیاز داریم، برنامهای جامع و شجاعانه برای اصلاحات اقتصادی است؛ چیزی که ظاهراً در حال حاضر در هیچ دستورکار اقتصادی جایی ندارد. این اقدام، اگر در کنار تغییرات واقعی در سیاستهای مالی، پولی و اقتصادی قرار نگیرد، ممکن است اثرات کوتاهمدت مثبتی داشته باشد، اما بهسرعت نتایج معکوسی خواهد داشت. در بلندمدت، آنطور که تجربه نشان داده، این صفرها نهتنها به سرعت به سرجای خود بازمیگردند، بلکه میتوانند در شرایطی بحرانیتر از قبل ظاهر شوند. در واقع، این اقدام از یک زاویه میتواند به عنوان «مسکّن موقت» برای مشکلات عمیقتر و سیستماتیک کشور در نظر گرفته شود. این حرکت در بهترین حالت، یک تبلیغات خوب برای دولت خواهد بود که شاید بتواند کمی از نارضایتی عمومی بکاهد، اما بهطور حتم هیچ کمکی به حل ریشهای بحرانهای اقتصادی نخواهد کرد. به عبارت دیگر، حذف صفرها در شرایط فعلی میتواند فقط نوعی «بازی با اعداد» باشد که از مشکلات اساسی و نواقص ساختاری اقتصاد میکاهد، بدون آن که آنها را رفع کند. در این میان، واقعیت این است که تمام صفرهای حذفشده، حتی اگر از بین بروند، بهسرعت دوباره برخواهند گشت. چرا که بحران واقعی نه در صفرها، بلکه در بحرانهای مالی، اقتصادی و مدیریتی است که هر روز بیشتر از قبل کشور را درگیر خود میکند.