سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
کلی نگری و دید ترکیبی، توجه همه جانبه به پدیده ها و مسائل مختلف است، که نتنها شرایط، منافع و دیدگاه خود را، نسبت به موضوعات پیش رو در نظر می گیرد، بلکه واقعیات، حقایق، امکانات و شرایط دیگران را نیز، مورد توجه قرار می دهد؛ تا تصویری واقعی و نه ناقص را، در معرض دید فرد قرار دهد و بر اساس آن قضاوت، تصمیم گیری و درست عمل نماید؛ در مقابل یکسونگری، تعصب و تمامیت خواهی افراد، گروهها و دولت ها، نقطه مقابل چنین دیدگاهی است، که قایل به کسب مزیت مطلق ( و نه نسبی) در مواجهه با دیگران (دوستان، دشمنان و رقبا) هستند؛ دیدگاهی که، در طول تاریخ متلاطم بشر، منشا جنگ ها و کشمکش های مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره، در جوامع و عرصه های مختلف بین المللی بوده است و تا به امروز نیز، نتنها منافع مختلف مسببین را تهدید نموده، بلکه منجر به حوادث و رخدادهای مختلف و عمدتا تاسفبار و با هزینه های مادی و انسانی مختلف برای ملت ها و کشورهای مختلف شده است. شاید موضوع فلسطین، تاسفبارترین و عریان ترین مسئله سیاسی لاینحل بشری تاکنون باشد، که کشورها و مجامع بین المللی، طی نزدیک به هشت دهه گذشته، ناتوان از حل آن بوده اند و در بزنگاه های تاریخی نیز، اگر اراده ای برای حل و فصل منصفانه ای (با مزیت نسبی) برای طرفین آن وجود داشته، قربانی سیاست های غیر سازنده ای(و در مسیر منافع مطلق ) گردید، تا مردم فلسطین را همچنان در دامن جنگ و مصائب مختلف آن، گرفتار بمانند. با این حال، مقابله گروههای فلسطینی با تجاوزات و اشغال سرزمین های بیشتر از سوی دولت های مختلف اسرائیل، در کنار عدم واکنش لازم منطقه ای و جهانی به آنها، زمینه ساز عملیات ۷ اکتبر ۲٠۲۳، در سرزمین های اشغالی(بدون هماهنگی با حامیان منطقه ای شان) گردید. عملیاتی که، با دستاویز قرار گرفتن آن از سوی بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل(که تحت شدیدترین فشارهای داخلی ، احتمال سقوط دولتش بود)، نتنها موجب محاصره کامل نوار غزه و عملیات نظامی گسترده در این منطقه گردید، بلکه با حمایت کامل ایالات متحده و برخی شورهای غربی، حوادث زنجیرواری را در منطقه رقم زد، تا وضعیت خاورمیانه امروز، تفاوتی فاحش و غیر قابل تصوری، با وضعیت پیش از عملیات طوفان الاقصی، داشته باشد. طی دو سال گذشته، جان باختن بیش از ۶۷ هزار فلسطینی در نوار غزه ( با اکثریت زنان و کودکان )، مصدوم شدن بیش از ۱۶۴ هزار نفر دیگر( با بیش از ۵٠٠٠ قطع عضو و معلولیت)، مفقود شدن نزدیک به ۱٠ هزار نفر و بجا ماندن سرزمینی ویران و سوخته، در پی سیاست های غیر انسانی دولت نتانیاهو نسبت به فلسطینیان، این سوال را در ذهن ها تداعی می کند: با وجود حل و فصل موضوع غیرانسانی «آپارتاید » درآفریقای جنوبی، چرا «مسئله فلسطین»، همچنان بغرنج و همچون غده ای بدخیم در کالبد خاورمیانه و بشر متمدن امروزی، لاینحل مانده است؟ شاید موضوع مهم در حل منازعات مختلف، وجود بازیگران واقع بین و قایل به دید ترکیبی( و نه یکسونگر) و بهره مندی از مزیت نسبی( و نه مطلق) است، که تمرکز بیشتری بر اشتراکات (جهت دستیابی به مصالحه) و نه اختلافات (در جهت تداوم درگیری) دارند و از عمده دلایل استمرار وضعیت موجود فلسطینیان نیز، می تواند عدم همگرایی کشورهای حامی فلسطین و سوء استفاده صهیونیست ها از وضعیت آشفته خاورمیانه و رقابت های منطقه ای و در سایه حمایت قاطع واشینگتن باشد. این در حالی است که، با گذر زمان و افزایش جمعیت ساکنان فلسطین و کمبود فضا و مسائل مرتبط دیگر، زمینه ساز سیاست های تهاجمی اسرائیل در سرزمین های اشغالی شده است؛ موضوعی که می توانست در دهه های گذشته، مسیر هموارتری را داشته باشد، در حالی که وضعیت قدرت های جهانی و منطقه ای نیز(با وجود روسای دولت های آنها)، در شرایط بهتری برای حل و فصل موضوع قرار داشته است. با این وجود، با گذشت بیش از دوسال از وضعیت غیر انسانی در نوار غزه، که منجر به واکنش های اعتراضی گسترده جهانی نسبت به آن شد، طرح صلح دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، به آتش بسی در شرایطی نابرابر میدانی، منجر شد؛ هرچند که این طرح، از سوی حامی اصلی اسرائیل(یعنی ایالات متحده) ارائه شده و موارد مبهمی از جمله وضعیت کشور فلسطین(که امروزه بیش از ۱۶٠ کشور جهان از آن حمایت می کنند)، نحوه مشارکت گروههای فلسطینی در اداره نوار غزه و وضعیت جنبش حماس برخوردار است، که می تواند در آینده، زمینه ساز درگیری های جدید و یا بهانه ای برای عوامل مختلف در این رابطه باشد؛ با این حال، طرف فلسطینی و کشورهای حامی، آن را تنها طرح موجود و موثر، برای ممانعت از ادامه نسل کشی فلسطینیان از سوی دولت نتانیاهو در نوار غزه می دانند، که در صورت سیاست مهار تلاویو از سوی واشینگتن، می تواند زمینه ای هرچند شکننده، برای آینده منطقه و بازیابی زندگی فلسطینیان در نوار غزه محسوب شود. در حالی که، تلاش بسیاری از کشورها و سازمان های بین المللی، بر پایان درگیری ها در نوار غزه متمرکز است، نقش هماهنگ کشورهای مهم منطقه، بویژه ایران، ترکیه، مصر و عربستان سعودی(فارغ از برخی اختلاف نظرها و رقابت های منطقه ای دیگر)، در آینده فلسطینیان و حمایت از یک راه حل واقعی و ممکن، که از ادامه بحران موجود ممانعت نمایند، حایز اهمیت است؛ یعنی سطحی از تفکر ترکیبی و استراتژیک، که بتواند حیات فلسطین را بعنوان یک کشور، نه در«دامن جنگ»، بلکه در «مسیر صلح » و واقعیت های موجود، در جهت منافع ملت های منطقه و بخصوص فلسطینیان، تداوم بخشند؛ هرچند که موضوع فلسطین، ترکیبی از ایده ها، نگرش ها و منافع بازیگران موثر منطقه ای و بین المللی است، با این حال، توجه به راه حلی میانه و با مزیت نسبی، می تواند موجب پایان جنگ، کاهش تنش ها و امید به صلح پایدار در آینده را، افزایش دهد.