سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
جمعه شب هفتهای که گذشت دکتر مسعود پزشکیان رئیس جمهوری در پیامی در شبکه اجتماعی ایکس آورده است "تصویب منشور کوروش در یونسکو نشانه ای از استمرار حضور ایران در وجدان تمدن بشری است. ایران سرچشمه فرهنگ گفت و گو، مدارا، عدالت و همزیستی است. رئیس جمهوری ایران اضافه نموده است ایران امروز هم میتواند الهام بخش صلح و همبستگی در منطقه و جهان باشد در رویدادی تاریخی در ۶ نوامبر ۲۰۲۵ میلادی"۱۵ آبان۱۴۰۴" در صحن چهل و سومین کنفرانس عمومی یونسکو در سمرقند" منشور کوروش کبیر" به عنوان یکی از نخستین منشورهای حقوق بشر جهان که بر احترام و تنوع فرهنگی تاکید دارد به رسمیت شناخته شد. در واقع تشکیل دولت هخامنشی در نیمه قرن ششم پیش از میلاد تحولی ژرف در ارکان جهان شناخته شده قدیم به وجود آورد؛ این تحول شگرف بنیادین در ابعاد سیاسی، اقتصادی، نظامی و به خصوص شاهراه ارتباط جهانی که ایران همواره در نقطه اصلی و اوج این مسیر بوده است، بسیار حائز اهمیت چشمگیر و قابل تامل بوده است ولی مهمترین مسئله از دیدگاه نخستین بنیانگذار این امپراتوری وسیع تشکیل دولتی وسیع و قدرتمند با مرزهای مطمئن و قابل کنترل بدون صرف نیروهای نظامی بیش از حد و یا هزینههای خارج از عرف و اندازه امروزه ما ایرانیان بوده است؛ لذا برای نخستین بار در تاریخ بشر توجه به استراتژی، تالوگ و مرزهای تضمین شده طبیعی برای ممانعت از تهاجم اقوام وحشی و جلوگیری از تخریبهای گسترده و کشت و کشتارهای وحشی و بیرحمانه توسط کوروش هخامنشی به وجود آمد. تقریباً تا پایان دولت هخامنشی به استثنای مرزهای متزلزل دریای اژه، از قوام و استواری و قدرت بیبدیل دفاعی و استراتژیک برخوردار شد.دوران کوتاه حکومت کوروش ۵۲۹ تا ۵۵۰ قبل از میلاد بیش از آنکه صرف کشورگشایی و جنگهای بیحاصل گردد؛ صرف ایجاد تالوگ، مرزهای طبیعی و استراتژیک برای ایجاد یک امپراطوری بنیادین وسیع آسیایی بر بنیان و شاکله عدالت و بر محور ثقل و گرانیگاه جهان قدیم گردید و نخستین بنیانگذار، نخستین امپراتوری در جهان سرانجام جان خویش را بر سر این کار گذاشت. در حقیقت باید اذعان داشت و اعتراف کرد که در حقیقت کوروش ۳۰ سال دوران حکومت خود را وقف رسیدن به دو هدف بزرگ سیاسی نمود و جان خود را در این راه نهاد این دو هدف بزرگ عبارتند از ۱_ ایجاد مرزهای دفاع استراتژیک ۲_ مقابله با وحشیان شمال شرق کوروش هخامنشی در نیمه قرن ششم قبل از میلاد حکومتی کنجکاوی برانگیز و شگفتی ساز را در پارس بنیان گذاشت که تاثیری بسیار سترگ و شگرف در تاریخ روابط سیاسی و اجتماعی دنیای جوامع قدیم بر جای گذاشت.کوروش با شکست امپراتوری بزرگ سومر، کلده، ایلام اورارتو، آشور و نیز ماد به سرعت و در بازه زمانی کوتاه قدرتهای شرق باقیمانده در آسیای غربی و آفریقا؛ لیدی، بابل و مصر را برانداخت و بزرگترین امپراتوری جهان قدیم را با روشهای جدید سیاسی و معیارهای نوین مدیریت فرهنگی و نظامی ابداع کرد و پدید آورد. ولی در دوران ۳۰ سال حکومت خویش بیشترین تلاش را برای ایجاد امنیت و تثبیت مرزهای طبیعی و حفظ اهداف نظامیاش در کشورهای مغلوب مصروف داشت. از نوشتههای تورات و مورخانی چون هرودوت، کتزیاس و دیگران بر میآید که کوروش از خاندان هخامنشی و پسر کمبوجیه اول بود که در سال ۵۵۹ قبل از میلاد از خاندانی پارسی در پارس در محل پاسارگاد متولد شد. کمبوجیه پدرش، پادشاه پارس و دست نشانده کشور ماد و مادرش ماندانا یا ماندانه(mandane) دختر آستیاگ، پادشاه ماد بود. کوروش بر پدربزرگ خود، پادشاه ماد شورش کرد و با پیروزی بر وی پادشاهی را از قوم ماد به قوم پارس منتقل ساخت و سلسله هخامنشی را تاسیس کرد. ارمنستان را مطیع خود ساخت؛ با بابلیان جنگید و قوم یهود را که در بابل اسیر بودند در جنگ بابل آزاد کرد و اجازه داد تا به بیت المقدس بازگردند. وی اولین فاتح آریایی بود که از هالیس گذشت و طی یک جدال سنگین با کرزوس شاه لیدی در ۵۴۶ قبل از میلاد بر شهر سارد پایتخت این سرزمین تسلط یافت و به دنبال این پیروزی نه تنها لیدی بلکه تمام متصرفات آن در شمال غربی و غرب آسیای کوچک که عمدتاً از مهاجران یونانی پوشیده شده بود به تصرف شاه جوان پارسی درآمد و این پیروزی حکومت کوچک هخامنشی را به یک امپراتوری وسیع و بزرگ بدل ساخت. مهاجرنشینهای یونانی مجبور شدند تسلط یک فرمانروای پارسی را بر خود بپذیرند و این آغاز سلطه پارسیها بر منتها علیه آسیای کوچک و کرانههای شرقی مدیترانه بود؛ کوروش موفق شده بود امپراطوری پارس را در یک سیستم قارهای یعنی مجموعه ملیتهای آسیا و حکومتهای باقی مانده از نظامات گذشته استوار سازد وی پس از این کشورگشایی تمام تلاش خود را در ایجاد مرزهای طبیعی و اهداف نظامی و امنیت امپراتوری وسیعاش در آسیا به کار بست به طوری که پس از گذشت ۲۵ سال از آن زمان شخصیت کنجکاوی برانگیز و منشهای سیاسی و نظامی و عدالت وی تحسین بسیاری از مورخین، مستشرقین و محققین را برانگیخته و درباره وی به داوری نشستهاند. ایران در عهد سلطنت کوروش براستی تا حد یک ابر قدرت درجه یک پیشرفت و ترقی کرده بود. کوروش برای ایجاد سازمان سیاسی، نظامی و اجتماعی در این کشور جز به خودش به هیچ کس دیگری وابسته و متکی نبود؛ وی در این آرزو بود که یک نظم نوین و یک نظم آسیایی برقرار سازد و اصول نظامی گری را که یک قرن پیش از او در آسیا وجود داشت دوباره بازآزایی کرده و بیافریند. آنچه کوروش را در طی قرنهای متمادی گذشته به عنوان یک ابر سیاستمدار برجسته و در دل تاریخ پر فراز و نشیب بشری ماندگار ساخته است تنها در سرنگونی ابر قدرتهای آسیا و استقرار عناصر پارسی بر آنان و ایجاد حکومتی عادلانه از درون تیره نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی نظامات گذشته نیست؛ بلکه اعمال روش سیاسی و بسیار جدا از هم و با فرهنگها، اعتقادات و گرایشهای مختلف که در یک مجموعه سیاسی بزرگ و سرشار از امنیت میزیستند؛ میباشد. بنیانگذار و به وجود آورنده چنین معماری و فضا و مجموعهای بی شک کسی جز کوروش نبود. محیطی که مرزهایش آرام و بیخطر و درونش علی رغم تفاوتهای اقلیمی، نژادی و اعتقادی تفاهمی بس شکومند و مستمر را نخستین بار در تاریخ بشر به تجربه نشست. بنابراین طبیعی است که علت مرگ راز آلود کوروش را در کوششهایش در راه ایجاد مرزهای دفاع استراتژیک و بیخطر نمودن هرچه بیشتر فضای درونی جامعه که امنیت و رشد اقتصادی و فرهنگی را هم به دنبال میآورد؛ بیابیم و در این بحبوحه،انگیزههایی که توجه کوروش را به جانب شرق معطوف ساخت بدون شک قسمتی از آن با اهدافی که او را به جانب غرب متوجه مینمود، یکسان بودند و آن پدید آوردن مرزهای طبیعی و استفاده بهینه از رودخانههای بزرگ به عنوان مرزهای استراتژیک و تامین امنیت و ثبات مرزهای ایران زمین بود و در نتیجه این اقدام جهان متمدن از شرق مدیترانه تا رودخانههای جیحون، سیحون و سند در تحت امر یک حکومت واحد مربوط گردید؛ این پدیدهای بود که قبل از آن هرگز به وجود نیامده بود.