کد خبر: 57141 | صفحه ۱ | تاریخ: 26 آذر 1404
گسل عمیق بنیادی در قاره سبز / امین جمشیدزاده
طبق قانون اساسی اوکراین دوره ریاست جمهوری ولودیمیر زلنسکی رئیس جمهور فعلی اوکراین در ۲۰ می ۲۰۲۴ میلادی پایان یافته است. زلنسکی بدون مشروعیت قانونی و با تکیه به وضعیت جنگی از برگزاری انتخابات آزاد جلوگیری و ممانعت کرده است و اگر فلاش بکی به نخستین دیدار زلنسکی با همتای خویش در بیضی کاخ سفید پس از به کرسی نشستن دوباره دونالد ترامپ بر کاخ سفید بزنیم؛ عمق این قضیه آشکار می شود که مارکو روبیو وزیر خارجه و جی.دی ونس معاون ترامپ به او گوشزد کردند که چرا برای یک دیدار رسمی با بلندپایه ترین رئیس جمهور جهان کت و شلوار نپوشیده و زلنسکی گفت که در بحبوجه جنگ چطور می تواند کت و شلواره پوشیده و کراوات زده به دیدار دونالد ترامپ بیاید در حالی که مردمش در وسط بمب و بمباران قرار دارند و ترامپ در مقابل اظهار کرد که " تو الان رئیس جمهور قانونی اوکراین و مردمت نیستی."این قضیه در کنار اختلافهای ساختاری و ریشهای داخل ناتو و دیدگاه لهستان به مناطق غربی اوکراین گسلها را گستردهتر و هماهنگی گذشته جبهه غرب را از میان برداشته است. امروز اوکراین با مجموعهای از فساد ساختاری،اختلافات درون اروپایی، تغییر استراتژی آمریکا و بحران مشروعیت زلنسکی روبرو گشته است که مسیر جنگ و آینده اتحادیه اروپا و ناتو را وارد فازی کاملا تازه و دو قطبی نموده است و ناتو را با ابر چالشی جبران ناپذیر مواجه و روبرو گردانده است که گریزی از آن نیست و رهبران ناتو که از این مسئله واهمه و ترس داشتند؛ اکنون با آن پنجه در پنجه شدهاند و معلوم نیست آینده این بحران به کجا ختم خواهد شد؟ مخالفت جدی ویکتور اوربان نخست وزیر مجارستان بابسته حمایتی ۱۳۵ میلیارد یورویی کمیسیون اروپا از اوکراین فقط یک مخالفت ساده بودجهای نیست؛ چرا که نشانه ای از گسل بنیان برانداز در ساختار اتحادیه اروپا قلمداد میشود. اوربان به طور کاملا واضح و شفاف اعلام نموده است که هیچ یک از سه گزینه پیشنهادی کمیسیون اروپا اعم از بهرهگیری از داراییهای بلوکه شده روسیه، برداشت از بودجه اعضا یا وام مشترک قابل قبول نیستند و هشدار جدی داده است که تنها ضبط اموال روسیه میتواند به کل نظام اقتصادی دنیا ضربه بزند. این مخالفتها قسمتی از استراتژی گستردهای است که از مدتها قبل شروع شده بود و امروز روشنتر از هر زمان دیگری خود را بروز داده است. محور آنگلوساکسونی تحت لیدریE3" انگلستان، فرانسه و آلمان" سعی و تلاش وافری کرده بود که بعد از نشست آلاسکا میان روسای جمهور ایالات متحده آمریکا و فدراسیون روسیه گسلی در توافقات مخفی مسکو_ واشنگتن برقرار و ایجاد نماید. اروپاییها بر این باور بودند که موفق شدهاند نشست دوم را که قرار بود در بودابست مجارستان برگزار گردد به تعویق بیندازند؛ ولی اعلام طرح تازه صلح از سوی دونالد ترامپ و ارائه معافیتها؛ این اقدام بنیادی ایالات متحده، اروپاییها را بهت زده کرد و نشان داد که واشنگتن بدون اطلاع بروکسل، در حال پیشبرد توافقهای مستقیم و مخفی با کرملین است همین رویکرد باعث شده است تا کشورهایی مثل مجارستان و اسلواکی که موضع میانه و معتدل تری در مقابل روسیه اتخاذ کرده اند از محور آنگلوساکسونی فاصله گرفته و عملاً به پرچمداران گسل در ناتو و اتحادیه اروپا بدل شوند. امروز ژرف ترین واگرایی چند دهه اخیر در ساختار پیمان آتلانتیک شمالی به وجود آمده است. واگرایی ای که ریشه آن در اختلافات بودجهای نیست، بلکه در اختلافات بنیادی و راهبردی درباره آینده اوکراین مستتر و پنهان شده است. مهمترین تحول اخیر، تغییر سریع رویکرد واشنگتن به کی یف است. آمریکا اکنون به طور علنی بخشهای شرقی اوکراین از جمله دونباس و کریمه را به عنوان شرایط پایه ای صلح به رسمیت می شناسد. در واقع این همان کلید واژه ای است که ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه؛ طی ادوار و سالهای گذشته درباره حل و مرتفع ساختن ریشه ای بحران اوکراین بر آن اصرار و تاکید کرده بود. در سپهر سیاست بین الملل؛ این تغییر رفتار، یک تغییر تاکتیکی نیست بلکه یک تغییر بنیادی است. ریشه بحران کنونی اوکراین به تصمیم سال ۱۹۹۱ میلادی در ویلای ویسکولی بلاروس برمیگردد؛ جایی که بوریس یلتسین، کراوچوک و شوشکویچ با جداسازی شرق اوکراین از روسیه، زمینه یک بحران ساختاری را ایجاد و بنا نمودند که بعدها در سال ۲۰۱۴ میلادی هویدا و آشکار گردید. زمانی که ایالات متحده آمریکا عقب نشینی میکند و پذیرش این مناطق را به عنوان قسمتی از صلح اوکراین اعلام میکند؛در واقع پیروزی استراتژیک قابل توجهی برای مسکو رقم زده است؛ حتی اگر محور آنگلوساکسونی با همه توان خود اجازه ندهد زلنسکی این طرح ۲۸ مادهای را بپذیرد. همین اقدام واشنگتن، گسل در ناتو را تشدید خواهد ساخت؛ زیرا کشورهای میانه رو و معتدلتر دیگر مایل نیستند، وارد مسیر تنش آفرینی مستمر لندن، برلین و یا پاریس با روسیه گردند. واشنگتن به طور غیر مستقیم اعلام کرده است که اگر اوکراین طرح صلح ۲۸ ماده ای آمریکا را نپذیرد؛ باید ادامه جنگ را خودش مدیریت کند.این سیگنال و فیدبک بسیار روشنی است و برای مجارستان، اسلواکی و حتی کشورهایی مانند ایتالیا حامل این پیام محاسباتی است که اروپا نبایستی هزینه جدید جنگ را پرداخت کند. در کنار این استراتژی، برخی دولتهای بسیار تندرو در ناتو مثل دولت فعلی کشورهای حوزه دریای بالتیک حتی پیش قراولتر از انگلستان به سمت تشدید مقابله با روسیه گام برمیدارند؛ در حالی که بخشهای معتدلتر به وضوح از این مسیر اجتناب کرده و فاصله گرفتهاند و این مسیر دو قطبی و دپلاریزه که دچار انشقاق و واگرایی در قاره سبز شده، می رود تا به یک ابرچالش جدی برای ناتو بدل شود.