سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
این روزها شاهد حوادث پیدر پی، عجیب، دلهره آور و بعضاً رعبآور همچون مسمومیت دختران مدرسه، سقوط وحشتناک پول ملی، تورم و گسترش سکتههای مختلف هستیم. علتیابی این حوادث مقصد این یادداشت نیست. اینکه توطئهای در کار است و یا نتیجه طبیعی سیاستهای داخلی است هم چندان مهم نیست. هدف این یادداشت چگونگی کنش تک تک ما مردم در این بلوای بیسامانی است. ما تا اطلاع ثانوی در موقعیت عجیبی گیر افتادهایم. حوادث از پی هم بر ملت میبارد و تدبیری از دولت برنمیآید. در چنین شرایطی خود ملت باید آستین بالا بزنند و جلوی بدتر شدن اوضاع را بگیرند. این زنجیره اگر قطع نشود حتماً میتواند به یک سونامی ویرانگر و سقوط منجر شود. این سونامی هر مقصری هم که داشته باشد مصیبتش برای مردم است. بیتردید در ماجرای مسمومیت دختران معصومِ محصل، قدرت مرکزی که مسئول سامان این مُلک است کوتاهی کرده است. عدم کشف دلائل و عدم شناسایی عوامل این اتفاق تاکنون هم عجیب و رعبانگیز است و هم غیرقابل توجیه و بخشش. وقتی چنین افسار امور از دست دولت خارج شده، ما باید خود تا میتوانیم امور خود را به دست بگیریم. باید تا میتوانیم مسئولانهتر رفتار کنیم و غیبت مسئولان را کمی جبران کنیم. باید در این وانفسا به هم رحم کنیم. سطح مراقبت از خود و دیگر همنوعان را افزایش دهیم. نسبت به هر اقدام مشکوکی حساس باشیم. در این آشفته بازارِ تورم، از حرص و طمع خود بکاهیم و وارد مسابقه احتکار نشویم. مطابق روایت مشهور از فلسفه حکومت، ملت از پاره ای از آزادیهای خود میگذرند و دولت تشکیل میدهند تا دولت از باقیمانده حقوق و آزادیهای ملت مراقبت و آن را تضمین کند تا زیست جمعی ممکن شود. وقتی دولت کارکرد خود را ازدست میدهد، تنها دولت سقوط نمیکند بلکه زیست جمعی ملت هم ناممکن میشود. بیایید فرض کنیم دولت وجود ندارد و در وضع بیدولتی زندگی میکنیم. بیایید نگذاریم این بیدولتی به بیسامانیِ محض بینجامد. پس هرکس به سهم خود برای بهبود، دستگیری و کاهش آلام عمومی جامعه نقشی ایفا کنیم. بر هر سفرهای که نشستهایم مقداری جمعتر بنشینیم تا جای یک نفر دیگر باز شود. درب خروج اضطراری وجود ندارد. هجوم به سمت دربهای مختلف به هوای نجات، فقط باعث لِه شدنِ بقیه میشود. قوی شدنِ اجتماعی میتواند تا حدی آثار بیدولتی را کاهش دهد. هرچه میتوانیم اجتماعیتر رفتار کنیم و رسمِ باهم بودگی را بیشتر رعایت کنیم. تندبادِ شایعه تمام تاروپود جامعه را هدف میگیرد، باید خود آن را مدیریت کنیم. در مذمت و نقد بنیانهای خطرناک تحجر و اقدامات تندروهای عقل ستیز کوتاهی نکنیم. با اندیشه فردگرایانه “دیگی که برای من نجوشد، سر سگ در آن بجوشد” مقابله کنیم. در این وضعیت فقط جمع بودن میتواند از ما محافظت کند. پس بیایید اگر دولت نداریم از جامعه بودنِ خود مراقبت کنیم.