سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
سالهاست که جمهوری اسلامی مهمترین ادعایش این است که نگذاشته پای تکفیریهایی چون داعش به کشور باز شود. البته ادعای عجیبی نیست. جمهوری اسلامی با نیروی قدس سالها با داعش جنگید. سالهاست که تمام کاستیها و مسائلش را با “عوضش امنیت داریم” رفو کردهاند. آن ناامنی که در این سالها بیش از هر چیزی نزدیک احساس میشد همین حضور تکفیریها بود. بنابراین مبارزه با داعش مهمترین دستاورد جمهوری اسلامی محسوب میشد. به نوعی میتوان گفت مبارزه با داعش تبدیل به مهمترین پایه مشروعیت نظام شده بود. نظام همیشه غیبت خود را با خطر حضور داعش در بیرون مرز هشدار میداد. لذا میتوان گفت جمهوری اسلامی طی این دهه کار ویژه مهار داعش را برای خود متصور بود و در این ادعا نیز موفق بود. البته این استدلال فقط برای این سالها نیست. یکی از احتجاجات له کارکرد اجتماعی ولایت فقیه ساختن استاندارد واحد برای جامعه مذهبی بود. قریب به یک سده یکی از چالشهای نهاد مدرن قضا در ایران مراجع متعدد قضایی بود. در هر گوشهای از ایران یک روحانی بساط قضاوت پهن میکرد. هر مرجعی بر اساس اجتهاد خود حکم میداد؛ احکامی که گاه متضاد بود. اجرای این احکام متضاد توسط مقلدانِ حاضر در یک جامعه، مُخلِ تحقق دولت مدرن بود. اما ولایت فقیه در مقام ایده، احکام اجتماعی دین را واحد میکرد و در مقام عمل نیز مرجعیت نهاد دین را هم واحد کرد. بر این پایه از همان ابتدای این نظام، ادعا میشد که اگر جامعه متشتت دینی توسط ولایت فقیه به کمند قانون دولت مرکزی نیاید، امنیت جامعه به هم میخورد. لذا به نوعی مهار داعش داخلی نیز یکی از کارکردهای سنتی جمهوری اسلامیِ ولایت_پایه تلقی شد. همیشه یکی از سخنان غیررسمی مسئولان این نظام در دفاع از گشت ارشاد این بود که جامعه رادیکال مذهبی را راضی میکند. به اعتقاد برخی مسئولان اگر گشت ارشاد نبود، بخش رادیکال جامعه مذهبی خود وارد عمل میشد و وضع را از این بدتر میکرد. میگفتند این را قانون کردیم که بتوان بر کم و کیفِ آن نظارت کرد و نگذاریم هر فرد غیرمسئول و غیرپاسخگو مدعی اجرای حکم خدا شود. از این رو مدعی بودند گشت ارشاد بیشتر از اینکه بیحجابی را مهار کند، در لایه پیچیدهتری بنیادگراهای مذهبی را مهار میکند. به این ترتیب میتوان گفت پرچم جمهوری اسلامی، هم در مهار داعش خارجی و هم در مهار داعش داخلی بالا بود. چند وقتی است پس از اعتراضات بیسابقه به قانون حجاب اجباری و تبعیض علیه زنان، زمزمه لغو این قانون و تساهل در این امور شنیده میشود. به یکباره در یک حرکت پیچیده روان جامعه با مسمومیت زنجیروار دختران محصل پریشان میشود و در گمانهزنیها فعلا نیم نگاهی به منافقین و نیم نگاهی به داعش داخلی است که اگر گمانه داعش داخلی درست باشد، نشان میدهد که چهها میتواند میکند و با رها شدن افسار داعش داخلی هشدار دهد که این تساهل راه به کجا میبرد!