سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
با گذر به تاریخ معاصرخاورمیانه و رخدادهای مختلف آن، میتوان شاهد جنگها و کشمکش های بسیاری بود، که نقشی اساسی در عدم توسعه یافتگی و پیشرفت کشورهای منطقه داشته اند و علیرغم برخورداری ملتهای مسلمان منطقه از منابع گسترده و اشتراکات نژادی، مذهبی و فرهنگی، نتنها از بسیاری از محرومیتها رنج می برند، بلکه آتش اختلافات سیاسی آنها، همچنان شعله ور و تبعات زیانباری داشته است. به طوری که این منطقه پرمنازعه، همچنان و به دلیل منافع مختلف قدرتهای بزرگ و سیاست های نادرست برخی کشورهای، درگیر منازعات مختلفی است، به نحوي كه نمی توان منطقه ای را با این درجه از حساسیت، اختلاف و کنش بازیگران منطقه ای و فرامنطقهای، در یک قرن اخیر جستجو نمود. هرچند کشورهای خاورمیانه با تهدیدهای امنیتی و رقابتهای مختلفی مواجه هستند، با این وجود، می توان سیاستهای موثر قدرت های فرامنطقه ای را شاهد بود که ثبات، توسعه و همچنین پیشرفت کشورهای منطقه، در سیاست «مهار چندجانبه» آنها قرار دارد و در مقابل نیز شكاف های کاذبی را در مناسبات این کشورها ایجاد نموده، تا محيط ژئوپليتيكي خاورميانه، همچنان سيال تر و معادلات سياسي _ امنيتي آنها نیز پيچيده تر باشد .تاریخ رقابت و کشمکش ایران و عثمانی، که زمینه ساز تجزیه و مصائب مختلفی برای آنها گردید، تجربه تلخی است که همچنان، در حال تکرار تاریخ و در مسیر تضعیف کشورهای منطقه و تقویت سیاستها و منافع قدرتهای بزرگی قرار دارد که به جهات مختلف، از اتخاذ هرگونه سیاست مستقل ملی توسط آنها، ممانعت و یا با فشارهای مختلف روبرو می سازند. در این بین، ایران و عربستان سعودی، بعنوان دو کشور مهم و در عین حال موثر در منطقه خاورمیانه، طی چهار دهه گذشته، در رقابت و کشمکشی فرسایشی نسبت به یکدیگر و منطقه قرار داشته اند. ایران ، با قرار گرفتن در موقعیت حساس خاورمیانه، برخوردار از تمدن، وسعت و جمعیتی قابل توجه، قدرت فرهنگی، نظامی و اقتصادی باالفعل و بالقوه، ذخایر عظیم نفت و گاز، توسعه صنایع و تکنولوژیکیهای مهم و حساس (به خصوص هستهای) و غیره، خود را بعنوان بازیگری موثر در منطقه متشنج خاورمیانه ارتقا داده و عربستان سعودی نیز، بعنوان بزرگترین دارنده و تولیدکننده نفت جهان، محل اماکن مقدس مسلمانان (مکه و مدینه) و برخوردار از نفوذ موثر در دولتهای عربی و مسلمان منطقه خاورمیانه، خود را در موقعیتی مهم و تاثیرگذار قرار داده است. اما، آنچه که در این بین، همواره روابط این دو قدرت منطقهای مسلمان را دستخوش بحران و رقابتهای نامتعارف نموده است، وجود سیاست های کشورهای فرامنطقه ای و اسرائیل است، که با اشراف به تبعات همگرایی این دو کشور مهم در خاورمیانه، با در پیش گرفتن سیاستهای ترکیبی (سیاسی، اقتصادی، امنیتی و غیره)، تاکنون از هرگونه بهبود روابط تهران و ریاض، ممانعت و یا تشنج آفرینی نمودهاند. در پیش گرفتن یک سیاست مستقل از سوی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه و بخصوص حمایت از حقوق فلسطینیان در مقابل سیاست های افراطی رژیم صهیونسیتی، از جمله دلایل مهمی است که ایران را در کانون فشارها و تحریم های گسترده قرار داده است و از سوی دیگر، تلاش جهت ایجاد موج «ایران هراسی» و سپس فروش و تسلیح کشورهای عربی و مسلمان منطقه به انواع تسلیحات تدافعی، سیاست منفعت طلبانه غرب در جهت حفظ فاصله دو کشور مهم ایران و عربستان سعودی بوده است. نکته مهم در این بین، تلاش غرب جهت حفظ «برتری نظامی اسراییل نسبت به کشورهای خاورمیانه» است که همواره از هرگونه دستیابی کشورهای مسلمان منطقه به تسلیحات مهم و تکنولوژی های حساس ، ممانعت به عمل آورده اند؛ فشارهای سیاسی و اقتصادی غرب و به ویژه آمریکا بر ایران و بخصوص در موضوع هستهای و موشکی نیز ، مسئله ای است که در جهت سیاست مهار ایران و کشورهای منطقه و در چارچوب سیاست فوق ارزیابی می شود. با این حال، توافق غافلگیرکننده ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین، برای بازگرداندن روابط دیپلماتیک دو کشور به سطح عادی و عالی، میتواند آینده دو کشور و منطقه را در مسیر بهتری نسبت به مناسبات تاسفبار گذشته آنها، قرار دهد و توافقات احتمالی در بحرانها و منازعات مختلف، می تواند خاورمیانه را باثباتتر و در فضای بهتری نسبت به گذشته قرار دهد. هرچند اختلاف نظر های دو کشور نیازمند گفتوگوهای بیشتر و گذر زمان خواهد بود، با این حال میتواند مسیری درست و زمینه ساز نزدیکی دیدگاهها، همکاریهای جدید و در نهایت مدیریت درست اختلافات و رقابت های دو کشور در منطقه باشد. آنچه که در اینجا قابل تامل است، نیاز هر دو کشور ایران و عربستان سعودی به یکدیگر و در جهت پیشبرد هرگونه سیاستی در منطقه خواهد بود؛ با این وجود، عزم و اراده ایران جهت بهبود روابط با عربستان سعودی و کاهش تنش های موجود، به دلیل داشتن یک «سیاست مستقل»، از آزادی عمل بیشتری برخوردار است ، اما عربستان سعودی، به دلیل عمق و گستردگی روابط با غرب و به ویژه ایالات متحده، با معذورات و محدودیتهای قابل توجهای روبهرو خواهد بود؛ بخصوص اینکه، سیاستگذاران واشنگتن، پرونده حضور اتباع عربستانی را در واقعه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱را، همچنان مفتوح نگه داشتهاند! درنهایت میتوان توافق جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان سعودی را، نتیجه بازخورد برخی سیاستهای منطقهای و بینالمللی دانست که بیارتباط با یکدیگر نخواهند بود: الف: این توافق را می توان، بازخورد نگاه واقع بینانه «جمهوری اسلامی ایران» و «پادشاهی عربستان سعودی» به رقابت فرسایشی و پرهزینه در منطقه و خطرات احتمالی پیش رو از این بابت دانست ،که طی چند دهه گذشته نتوانسته است برای دو کشور، «حاصل جمع صفری» را به ارمغان آورد؛ این درحالی است که توسعه و پیشرفت دو کشور نیز تحت تاثیر چنین رقابت پرهزینه ای ، با مسائل و مشکلات مختلف اقتصادی، امنیتی و سیاسی نیز گره خورده است. از سویی دیگر، تقابل و کشمکش سیاستهای منطقه ای دو کشور، تحت تاثیر سیاستهای قدرتهای بزرگ، تبعات زیانباری نیز برای ملتهای مسلمان منطقه نیز داشته است، مسئلهای که با سیاست های خیرخواهانه اعلامی آنها نسبت به مسلمانان منطقه، قابل تحلیل نخواهد بود. ب: توافق ایران و عربستان سعودی را، می توان در چارچوبی از سیاستها و همکاریهای بین المللی ایالات متحده و چین در منطقه خاورمیانه نیز ارزیابی نمود؛ چنانچه تحولات ناشی از جنگ اوکراین، تداوم کشمکش ایران و عربستان، عدم احیای توافق برجام، افزایش تنش و منازعه در فلسطین اشغالی و غیره، شاید از جمله مسائلی باشند که نه تنها غرب، بلکه سایر کشورهای منطقه را نیز با بحرانهایی لاینحل و طولانی مواجه نموده است و فضای «نه جنگ، نه صلح» ناپایداری را در منطقه موجب شده است؛ لذا چین و ایالات متحده، به دلیل رقابت و مناسبات گسترده اقتصادی و سیاسی در عرصه بین المللی و همچنین روابط حسنه با هر دو کشور (ایران و عربستان)، در صدد مدیریت چنین وضعیت شکننده ای باشند، تا امکان هرگونه وضعیت غیر پیشبینی در خاورمیانه را، به حداقل ممکن برسانند. با این حال و علیرغم همه خوشبینیهای ممکن در این خصوص، نباید وجود عوامل، نیروها و کشورهای مخالف چنین توافقی را نادیده انگاشت؛ مسئله ای که در صورت عدم مدیریت و مراقبت لازم از سوی تهران و ریاض و همچنین موافقان این توافق مهم، امکان نتیجه بخش بودن آن، محل تردید خواهد بود. .