سرمقاله

فرار از بحران اقتصادی با ساخت دوقطبی های تکراری / پیمان مولوی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • پخش زنده لیگ ملت‌های والیبال ۲۰۲۴ از لنز ایرانسل
  • تیم ملی هاکی ایران با حمایت همراه اول قهرمان آسیا شد
  • برگزاری نمایشگاه الکامپ و تلکام استان مرکزی با حمایت ایرانسل
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 7888  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 06 اردیبهشت 1402
    فرار از بحران اقتصادی با ساخت دوقطبی های تکراری / پیمان مولوی

    اقتصاد ایران لای منگنه است،تورم امان مردم را بریده و فقرهر روز ابعاد جدیدی از خود را نشان می‌دهد.اما به نظر می‌رسد سیاستگذار به جای رفع بحران‌هایی همانند تحریم و اقتصادی ذینفعانه به دنبال پوشش مشکلات به دنبال دو قطبی‌های ساختگی است که در برخی مقاطع در اقتصاد ایران و ذیل عناوینی چون پوپولیست‌ها و نئولیبرال‌ها نمایان می‌شوند و افکار عمومی را به خود مشغول می‌کنند و آنها را از موضوعات اصلی همانند حق انتخاب پرت می‌کند. بیشتر این موارد پوشش‌های خودساخته‌ای است برای ندیدن اصل واقعیت در اقتصاد ایران. آن‌دسته از افراد و جریاناتی که اعلام می‌کنند اقتصاد ایران نئولیبرالی است، یا معنای لیبرالیسم را نمی‌دانند یا اینکه درکی از نئولیبرال و اساسا اقتصاد نوین ندارند. اقتصادی مانند ایران که رتبه آزادی اقتصادی‌اش در رنکینگ جهانی حدود ۱۵۹ است (و تنها ۶ کشور را پایین خود می‌بیند)، چه نسبتی می‌تواند بامفاهیم و گزاره‌های نئولیبرالی داشته باشد. بهتر است، به مفاهیم و گزاره‌های معنایی احترام بگذاریم و یک چنین استفاده‌های مبتذلی از آنها نکنیم. اقتصادهایی می‌توانند بگویند با نئولیبرالیسم نسبت دارند که دولت در آنها کوچک باشد، بخش خصوصی قلمروی گسترده‌ای از اقتصاد را در اختیاربگیرد. بازار رقابتی در آنها موج بزنند و فضا برای ایده‌پردازی‌های اقتصادی فراهم باشد. کشوری که در آن حدود ۹۰ درصد اقتصاد در اختیار بخش دولتی و خصولتی است، بخشنامه‌های دستوری هر از گاهی در آن صادر می‌شود، ۸۰ درصددرآمدهای ارزی به حساب دولت می‌رود و...نمی تواند خود را لیبرالی و نئولیبرالی بداند. اساسا اقتصادی که تحریم است نمی‌تواند لیبرال باشد. البته تمام اقتصادهای بالای ۱۲۰ اقتصادهای ذینفعانه و تحت پوشش ذینفعان مختلف هستند.ازسوی دیگر برخی افراد هم که طرف مقابل را به پوپولیسم و... متهم می‌کنند باید بدانند که برخی نقدها را می‌توان شنید و درباره آن فکر کرد. مثلا در ایران سال‌هاست که اعلام می‌شود مشکل تورم کسری بودجه دولت است. اما کسی اعلام نمی‌کند که ریشه بروز کسری بودجه چه عواملی است.نقش تحریم چنددرصد است؟ نقش اقتصادی بسته و بدور از تجارت با جهان چقدر است؟ نقش رویکردهای چپ تحکمی از دهه ها قبل چقدر است؟ ذاتا نقش اولویت نبودناقتصاد چقدر است؟