کد خبر: 12778 | صفحه ۱ | تاریخ: 31 تیر 1402
چالش صعب اقتصادی و گفتمانسازی تازه اصلاحطلبان / امین جمشیدزاده
در جامعه در حال گذار ایران از سنت به مدرنیسم چیزی که بیشتر جلوه کرده و نمایان است عدم وجود ساختار تشکیلاتی مناسب حزب و در واقع فقدان احزاب در ایران است و این است که درست سر بزنگاه و در ایام انتخابات به ناگاه در ایران اصولگرا به یکباره اصلاح طلب شده و اصلاح طلب دم از اصولگرایی میزند و این پارادوکس در جهان امروز که روزگاری مک لوهان از دهکده جهانی حرف می زد و در عصر امروز باید از خانه جهانی و عصر تکنولوژیهای نوین و هوش مصنوعی سخن گفت چیزی شبیه یک نوستالژی مزمن است که آفت نبود احزاب را در کالبد جامعه پلاریزه شده ایران بیش از پیش عیان و هویدا میکند. شاه راه ارتباط دو سویه با جهان امروز دیپلماسی نوین و گفت و گو و تعامل است؛ تهاتر و مبادله کالا به کالا مشکلات و مصائب اقتصادی ما را مرتفع نخواهد ساخت و این قضیه شبیه قضیه کیلی در ریاضیات صعب تر از گذشته خواهد شد؛ باید ریل گذاری دستگاه سیاست خارجی و وزارت امور اقتصادی و دارایی اصلاح شود و افرادی که در این حوزه ناکارآمد هستند کنار بکشند و جای خویش را به نخبگان سیاسی و اقتصادی بدهند و یا با درایت مثل طیب نیا وزیر اقتصاد دولت روحانی فارغ از کارنامه کنار بکشند.امروزه اصلاح طلبان نزد افکار عمومی مثل یک تاجر ورشکسته به حزبی ورشکسته برای برخورداری خود از مزایا و مواهب در قدرت بودن مبدل شده اند که باید با پتانسیل عظیم خویش به مشارکت بیشتر، اتاقهای گفتوگو و گفتمان سازی تازه برای شکست این مانع سترگ روی بیاورند؛ دوقطبی سازی آنها و درانداختن خود با ایدئولوگهای جناح راست سنتی برای اقناع حاکمیت و به گود وارد شدن آنها تلاشی مذبوحانه و ناکارآمد است چراکه استراتژی تداوم جریان خالصسازی به وسیله نواصولگرایان و طیف قالیباف برخلاف دولت ادامه خواهد یافت؛ در حالتی که دولت کنونی با گفتار درمانی دو ساله خود سودا و توهم شفافسازی و کارآمدی دارد، تعامل و گفتوگوی سازنده اصلاح طلبان در خصوص حذف آن ها بدنه اجرایی قدرت در کاندیداتوری انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و بازتولید گفتمانی جدید و انتقاد شفاف از رویکرد نادرستی که در خصوص آنها اتخاذ شده است و در مورد پتانسیل شگرف آنها برای مشارکت طیف وسیعی از جامعه و طیف خاکستری که با صندوق رأی سالهاست قهر کردهاند میتواند در حل مسائل لاینحل و نجات کشور از بزنگاه تحریم و پسالرزههای اقتصادی در آینده موفق و مؤثر باشد.
جامعه ما در شرایط چالش صعب اقتصادی و معیشتی امروز و برخلاف باور سروش که دو دهه پیش گفته بود که جامعه ایران دارای دو آفت ادب گرایی و باستان گرایی است، همانگونه که مارشال مک لوهان ۲۰ سال پیش از دهکده جهانی سخن گفته بود و حالا به اتاق جهانی تغییر موضع داده است ولی امروزه این مسأله کاملا دچار دگردیسی شده و باید گفت جامعه ما در دوران گذار از سنت به مدرنیته دچار دو آفت کلیدی فساد و عدم شفاف سازی است؛ وقتی از فساد یا عدالت و شفافسازی سخن می گوییم؛ مقصودمان واقعا چیست؟ تصور نمیشود که این قبیل مسائل لفظی اهمیت خاصی داشته باشند یا اصولاً پاسخ قطعی به آنان امکانپذیر باشد، زیرا چنین اصطلاحاتی همیشه به معانی مختلف بکار می روند. با این حال، باور نگارنده این نوشتار این است که مقصود اغلب ما از فساد درواقع رانت و ویژه خواری است و کسانی که از ژن خوب بهرهمند هستند شایستگی آن را دارند و در خصوص عدالت و شفاف سازی چیزی از این دست است:
۱- توزیع برابر بار شهروندی، یعنی آنگونه محدودیتها که در زندگی اجتماعی در مورد آزادی لازم است.
۲- سلوک مساوی با شهروندان در برابر قانون؛ البته به شرط آن که
۳- قوانین خود ترجیح یا تبعیضی درمورد هیچ شهروند یا گروه یا طبقه ای قائل نگردند.
۴- بیطرفی محاکم عدلیه
۵- برخورداری از سهم مساوی نه تنها از بار بلکه از مزایایی که هر شهروند به علت عضویت در یک کشور می تواند دریافت کند.« مثلاً در کشور آلمان در زمستانها میزان استفاده از انرژی بر حسب A و B و C درجهبندی شده و میزان A برای هر شهروند در نظر گرفته شده و همه در برابر این قانون یکسان هستند و برای استفاده بهینه از انرژی باید با لباس گرم و پتوی اضافی کمبود انرژی گرمایشی را جبران کرد و اگر شهروندی درجه استفاده را به B با اختیار خودش تغییر داد هم جریمه میشود و هم گاز او قطع میشود.»