سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
بسیاری پدیده نقد را مهمترین دستاورد بشری میدانند. دستاوردی که البته با اما و اگرهای فراوانی همراه بوده و هست. نکته اما در این است که تقریبا هیچ کسی نیست که با نقد حداقل در ظاهر مشکلی داشته باشد اما همین که نقد به ورطه عمل پا میگذارد کمتر کسی از آن استقبال میکند. همین میشود که برای رهایی از تبعات آن، الحاقاتی به آن اضافه می شود که ماهیت نقد را با تبصره همراه میکند. یعنی زمانی که میگوییم نقد خوب است اما اگر منصفانه باشد در واقع برای خوب بودن امر نقادی یک شرط تعیین میکنیم که اساساٌ شرط چندان شفافی هم نیست. چرا که معلوم نمیشود ملاک و معیار این انصاف کجاست و چه کسی آن را تعیین میکند. هدف نگارنده از بیان این مقدمه آن است که اهمیت و ضرورت نقد در جامعه امروز را بررسی کنیم. به واقع آنچه امروز با آن دست به گریبان هستیم عدم پذیرش وجود مشکل یا توجیه آن است. به بیان دیگر زمانی که معضلی پیش می آید به جای آنکه نوک پیکان تقصیر را سمت خودمان بگیریم آن را به سمت عوامل بیرونی فرافکنی می کنیم. روحیه پذیرش نظر و نقد دیگری ولو اینکه نیت نقدکننده از سر خیر هم نباشد می تواند تلنگری برای تغییر رویههای غلط باشد. بررسی فرهنگی روحیه نقدپذیری یا نقد ناپذیری ما ایرانیها در جای خود قابل بحث است اما در این میان الگوی رفتاری مردم عموما از سمت مسئولان است. به نظر می رسد پذیرش برخی نقصانها و کاستی ها در بخش نخست به حل مشکل کمک می کند. در این میان هرچند لازم است برای حفظ و حتی افزایش روحیه برای ادامه کار، نقاط مثبت هم بیان شود، اما اگر بپذیریم دنیای نقادی بی رحمانه به کار خود ادامه می دهد از آن به عنوان پلی برای عبور از کاستی ها عبور خواهیم کرد. برای نمونه نشست خبری رئیس جمهوری طی روزهای گذشته برگزار شد، نشان داد که لازم است عوامل اجرایی نسبت به این موضوع با دقت بیشتری توجه کنند. اکثریت سوال کنندگانی که موافق رویه دولت بودند و تنها اکتفا به چند رسانه منتقد برای پرسش گری، با سخنان رئیس دولت مبنی بر پذیرش نقد در تضاد بود. از این دست نمونه ها البته در همه ابعاد قابل مشاهده است و البته در فرهنگ عمومی معمولا نقد هر شغل یا صنف با مشکلات عدیده ای روبرو است. به نظر می رسد این مسئله تا حدی ریشه فرهنگی دارد اما بخشی از آن می تواند به عنوان یک الگو برای کل جامعه از بالا به سمت پایین سرازیر شود. واقعیت این است که تفسیر پذیر بودن هر نقد می تواند کار را برای هر منتقدی سخت کند و هر برچسبی به هر نقدی زد که عموماً این اتهام زنیهای باعث می شود تا منتقد عطای نقد را به لقایش ببخشید چرا که از تبعات بعد از آن گریزان خواهد بود. بنابراین آنچه به نظر میرسد جامعه امروز به آن احتیاج دارد سعه صدر برای تحمل دیگری است. دیگری که حتما اختلاف عقیده و سلیقه دارد و حتما به عنوان بخشی از جامعه قابل شنیدن و دیدن است.