سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
سالها پیش به صورت اتفاقی وصف پرویز ثابتی و نقش تاثیرگذارش در ساواک را از زبان یکی از ساواکیهای باسابقه شنیده بودم. بعدها کتاب خاطراتش را تورق زدم. حال با انتشار مستند زندگیاش، به سوژه داغ محافل سیاسی تبدیل شده است. بررسی اینکه ثابتی از فعالیتهای رسانهای خود چه هدفی دارد و ادعاهای او تا چه میزان صحت دارد مجال فراختری میطلبد؛ اما با نیم نگاهی به سخنان اخیر او چند نکته را میتوان برکشید: اولین نکته مورد توجه نگارنده در این مصاحبه، اذعان ثابتی به اینکه سال ۱۳۵۵ بهترین سال از نظر امنیتی در نگاه مسئولان وقت رژیم به حساب میآمد. البته این نکته در سایر اسناد و خاطرهای دیگران هم کم و بیش آمده است. ایشان میگوید تمام مخالفین یا اعدام شده بودند و یا زندانی. بنابراین روزنهای برای مخالفین باقی نمانده بود. پس رژیم در جایی کیش و مات شد که گمان نمیکرد. به عبارتی رژیم های استبدادی همواره در لحظه احساس امنیت ضربه فنی میشوند، چراکه امنیت ناشی از سرکوب، ضد خود را پرورش میدهد. در حالی که همگان، تصورامنیت دارند اما در زیر پوست جامعه شورشهای ویرانگر شکل میگیرد و حاکمان گرفتار غافلگیری باورناپذیر میشوند. در چنین هنگامهای صدای اعتراض مردم وقتی شنیده میشود که دیگر خیلی دیر شده است. به گمانم گفتمان امنیتیها ظرفیت فهم تفاوت سکوت قبرستانی (و آماده انفجار) و آرامش جامعه (جامعه تخلیه شده و نسبتاً اقناع شده) را ندارد. بنابراین گزارش امنیتی از آرامش را باید همیشه به دیده تردید نگریست. اساساً در جامعه متکثر ما نباید سکوت حاکم شود. این جامعه مطابق لوازم تکثر همیشه باید در جنب و جوش و بحث باشد، لذا سکوت جامعه متکثر ایرانی اصولاً نشانه بسیار خطرناکی است. نکته دوم مصاحبه ایشان، به رغم تاکید بر ارادت به شاه، این است که اعتراف میکند درمواقع گزارش وضعیت جامعه و با ذکر کاستیها، با خشم جناب اعلیحضرت روبهرو میشد. درنتیجه مجبور میشد گزارشها را آنطور که شاه میپسندد تهیه و ارائه نماید. به عبارتی جناب اعلیحضرت اصلاً ظرفیت شنیدن انتقاد حتی در گزارشهای ساواک خود را هم ندارد. با این وصف انتظار تحمل انتقاد مخالفین، شوخی تلخ میباشد. نکته سوم اینکه ثابتی که خود مسئولیت پروندههای مخالفین اصلی رژیم را عهدهدار بود، به صراحت میگوید هنر مدیریت لیدرهای مخالفین را داشته است. به عنوان مثال تیمور بختیار را ذکر میکند که چگونه تمامی افراد مورد اعتمادش در دام ساوک بودند و فرمانبر اوامر امنیتی بودند و بسیاری از نسخههای مخالفین درحقیقت نسخه سفارشی دستگاه امنیتی بود. نکته آخر اینکه اعتراف چندباره جناب ثابتی بر سیطره سیا و دستگاههای امنیتی انگلیس و اسرائیل بر سیستم امنیتی ایران بود. او در جاهای مختلف سخنانی میگوید که دلالت بر نفوذ دستگاههای امنیتی برخی کشورهای غربی خصوصاً آمریکا بر ساواک دارد. هم در تشکیل ساواک و هم در مدیریت آن رد دخالت آمریکا در ساواک را میتوان در سخنان ثابتی به راحتی پی گرفت. البته در سخنان او بلوفهای زیادی وجود دارد که میتوان آن را به تحلیل روان شناختی سپرد.