سرمقاله

سیاست و اقتصاد امیدبخش / کمالالّدینپیرمؤذن

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • ارائه بسته‌های ویژه همراه اول به‌مناسبت روز مادر
  • حضور همراه اول با مجموعه‌ای از سرویس‌های فناورانه در نمایشگاه تلکام 2024
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 20354  |  صفحه آخر  |  تاریخ: 20 آذر 1402
    ترجمه کاوه میرعباسی از «باکره و کولی» دی.اچ.لارنس چاپ شد
    رمان «باکره و کولی» نوشته دی.اچ.لارنس با ترجمه کاوه میرعباسی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد. به گزارش مهر، رمان «باکره و کولی» نوشته دی.اچ.لارنس به‌تازگی با ترجمه کاوه میرعباسی توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. این‌کتاب دوازدهمین‌عنوان از مجموعه «افق کلاسیک» است که این‌ناشر از آثار ادبیات کلاسیک جهان چاپ می‌کند.
    دیوید هربرت لارنس مولف این‌کتاب که با نام دی.اچ.لارنس شناخته می‌شود، نویسنده انگلیسی متولد سال ۱۸۸۵ و درگذشته به‌ سال ۱۹۳۰ است. او یکی از نویسندگان مهم داستانی قرن بیستم است و بخشی از شهرتش به‌خاطر نوشتن داستان‌هایی است که صحنه‌های بی‌مهابای جنسی داشتند و غیراخلاقی خوانده می‌شدند. نخستین‌رمان او با نام «طاووس» سال ۱۹۱۱ منتشر شد و دومین‌کتابش هم که رمان «حریم‌شکن» بود یک‌سال بعد به چاپ رسید. هویت ادبی و انسانی دی.اچ.لارنس به‌خاطر عشقش به فریدا همسر استاد سابقش در دانشگاه ناتینگهام شکل گرفت که شوریدگی و شیدایی این‌عشق باعث شد فریدا همسر و سه‌فرزندش را برای زندگی با این‌نویسنده رها کند.
    در سال ۱۹۱۴ دچ.اچ.لارنس نویسنده‌ای صاحب‌نام و شناخته‌شده بود و هنری جیمز او را یکی از مولفان آینده‌دار رمان‌نویسی انگلیس می‌دانست. البته این‌نویسنده را نگارنده‌ای بد می‌دانند و جیمز جویس هم بر این‌مساله صحه گذاشته و شیوه نوشتن او را بدون بلاغت و شیوایی می‌دانست.
    رمان «باکره و کولی» فکر محوری و اندیشه بنیادی آثار لارنس را نشان می‌دهد؛ این‌که عشق جسمانی نه‌فقط با ارزش‌های اخلاقی تضاد ندارد، بلکه خودش مظهر ارزش غایی است. در این‌رمان هم همان مضمونی مطرح می‌شود که در رمان شناخته‌شده این‌نویسنده یعنی «معشوق لیدی چترلی» مطرح شده است. در این‌قصه یک‌کشیش‌سرا وجود دارد و ساکنانش که شوربختی و تیره‌روزی تقدیر آن‌هاست. سینتیا همسر کشیش با چشم‌پوشیدن از موقعیت و جایگاه اجتماعی خود، با مردی جوان و بی‌پول فرار کرده و دو دخترش لوسیل و ایوت را رها کرده است. نوشتن این‌ماجرا مربوط به زمانی است که ۱۲ سال پیش‌ از آن، خود لارنس و فریدا فرار کرده و به آلمان رفتند.