کد خبر: 23899 | صفحه ۴ | فرهنگ و هنر | تاریخ: 25 بهمن 1402
محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی منتقدان به تپقاش را فسیل سیاسی خواند
حواشی دنباله دار آقای رئیس!
گروه فرهنگ و هنر- رئیس سازمان سینمایی در جشنواره فجر دعای تحیل سال را با کلی اشتبه خواند. تپقی که به زعم عدهای ناشی از سهو کلامی نبود و بیشتر از ندانستن اصل دعا نشات می گرفت. هرچند این فقط نظر عده ای از منقدان بود. با این حال جشنواره فجر که با حواشی متفاوتی در سال جدید روبرو شد حالا با ترکیب تازه و اتفاقات غیر قابل پیش بینی همراه بوده است. محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی احتمالا در واکنش به صحبت های شیخ طادی در افتتاحیه بر چادر دخترانش بوسه زد و در ادامه اما دعای تحویل سال که برای سال نوی سینمایی (به زعم آقای رئیس) خواند را با کلی اشتباه قرائت کرد.
اما نکته دیگر سهم بخش خصوصی در جشنواره فجر امسال بود. عصر ایران در گزارشی مینویسد: «از میان 33 فیلم جشنواره فجر امسال شاید نهایتا 8 فیلم متعلق به بخش خصوصی باشد که واقعا در نوع خود آمار عجیبی است و 25 فیلم دیگر همگی از طیفی هستند که به فیلمهای ارگانی شناخته میشوند و البته بدون هیچ گونه آمار و اطلاع رسانی شفاف درباره هزینه ساخت این فیلمها!
انگار سازمان سینمایی به یک فرمول جالب دست یافته است که جشنواره فجر را با فیلمهای ارگانی جلو میبرد و اکران سینماها را هم با فیلمهای کمدی.
اگر کسی درباره فروش بپرسد آمار بالای سینمای کمدی را به رخ میکشند و اگر درباره پرداختن به ارزشها هم سخن به میان آمد ویترین جشنواره فیلم فجر کاملا گویای همه چیز است.
در این میان تنها چیزی که میماند فیلمهای با طعم و رنگ مختلف در ژانرهای متفاوت و تولید شده توسط بخش خصوصی است که کاملا از بین میرود و هیچ چیزی از آن نمیماند که متاسفانه تقریبا این اتفاق در حال رخ دادن است.
بنیاد فارابی امروز اعلام کرده است: «درخشش آثار فارابی در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر / ۱۱ سیمرغ بلورین، یک دیپلم افتخار و ۴۷ نامزد» و سازمان سینمایی سوره هم در کانال تلگرامی خود منتشر کرده است: « ١٠ سیمرغ بلورین و ٢ دیپلم افتخار سهم سوره در فجر۴٢» و سازمان اوج هم 6 سیمرغ و 2 دیپلم افتخار برده است.
الان در جشنواره فیلم فجر رقابت بین ارگانها و حتی فیلمهای مختلف ارگانهای مختلف یا حتی داخل خود یک ارگان است، مثلا یک فیلمی که از فارابی بودجه گرفته است و جایزهای نبرده معترض است که چرا به فیلم دیگر فارابی جایزه دادهاند و به ما ندادهاند!
تمام اتفاقات جشنواره فیلم فجر چهل و دوم نشان از آغاز رویهای جدید در سینمای ایران است و نشان از شکافی عمیق بین اکثریت سینماگران و مدیران سینمایی کنونی دارد.
قطعا سرمایه گذاران بخش خصوصی و یا سینماگران مستقل در برابر این حضور همه جانبه سینمای دولتی و ارگانی بی انگیزهتر شده و طبیعی است که از این ساحت دور میشوند و یا به راه دیگری قدم میگذارند.
از هر منظری به این شکل برگزاری جشنواره نگاه کنیم جز خسران چیزی به بار نخواهد آورد و فقط شکاف و فاصله بین اهالی سینما را با همدیگر بیشتر خواهد کرد، دو قطبی شدیدی حاکم شده است که دود آن به چشم سینمای ایران خواهد رفت.»
خزاعی: تپق زدن ادامه خواهد داشت
اما رئیس سازمان سینمایی برای تپق زدنش واکنش عجیبی داشت. او منتقدان را فسیل سیاسی خواند و در ادامه گفت: «این اتفاق جدید نبود و برای من قبلا هم در سخنرانیها پیش آمده بود اما خب این اتفاق افتاد که عدهای یا از سر دلسوزی، یا عقده گشایی یا به عنوان فسیلهای سیاسی مرا تخریب کردند و بحث به جایی رسید که آیا من بلدم نماز بخوانم، روزه بگیرم، پدر و مادرم به من اینها را یاد دادهاند یا خیر.
وی ادامه داد: من واقعا به همه کسانی که مغرضانه یا سیاسی نقد کردند یا آن فسیلهای سیاسی که ۲۰ سال قبل در کنار کاندیداهای ریاست جمهوری بودند و الان توییت میزنند، شروع سال جدید را پیشاپیش تبریک میگویم و امیدوارم سر سال تحویل موقع خواندن دعا یاد من باشند و امیدوارم آرامش خاطر و وجدان داشته باشند.
خزاعی در عین حال گفت: اما خوشحالم که بخاطر این وایرال شدن این موضوع، دوستی را از ۲۵ سال قبل پیدا کردم که میگفت فهمیده من رییس سازمان سینمایی شدم.
او گفت: تپق زدن ادامه خواهد داشت، هر چند خودم اول اصلا متوجه نشدم که اشتباه کردم. همه کسانی که در ایران هستند این دعا را بلدند، قرآن خواندن را می دانند ولی این نگاه تخریب آمیز درست نبود که البته دلایل آن را میدانم.
رئیس سازمان سینمایی در اختتامیه جشنواره فیلم فجر، دعای تحویل سال را که به بهانه آغاز سال جدید سینمای ایران خواند، با اشکالاتی قرائت کرد.»
تحلیلی بر صحبت های محمد خزاعی
همچنین خبرآنلاین در گزارشی نوشت: «شب گذشته در اختتامیه جشنواره فیلم فجر محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی در سخنرانی خود به چند نکته اشاره کرده که همه آنها قابل بررسی است. او در پاسخ به منتقدان که حضور بخش دولتی- ارگانی در مقابل بخش خصوصی را بسیار تأثیرگذار دانستهاند، کوتاه و مختصر گفت: پیشتر آثار بزرگی توسط عباس کیارستمی، داریوش مهرجویی و بهرام بیضایی با بودجه نهادها و سازمانهای دولتی تولید شده است.
او البته بیراه نمیگوید، سینما و در شکلی بزرگتر بسیاری از آثار هنری غیرتجاری نیاز به حامی دارند و در بسیاری از نقاط دنیا و کشورهای توسعه یافته نهادهای عمومی هزینه تولید آثار ملی، یا هنرمندان ملی و گاه فراملی را میپردازند.
در مواردی که محمد خزاعی نام برده است، یکی از حامیان اصلی جریان سینمای موج نوی ایران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود، یا فیلم «دایره مینا» ساخته زنده نام داریوش مهرجویی با بودجه دولتی و برای سروسامان دادن و پا گرفتن سازمان انتقال خون ایران ساخته شد؛ این پایه درست است اما پیرو گزاره خزاعی مشکلساز است. اگر بخشی از یک استدلال درست بود، قطعاً همه جواب و نتیجه که گرفته شد، درست نیست. نکته کجاست، اینکه امروز نهادهای حامی همچون سازمان اوج که ارگان فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، فارابی، شهرداری تهران و... نهادهای صرفاً حامی نیستند، بلکه در انتخاب اثر هنرمند و هدایت آثار نقشآفرینی میکنند. هر نهادی میتواند تا حدودی در انتخاب اثری که قرار است سرمایهگذاری کند نقش داشته باشد، اما دستورالعمل و توزیع بودجه بر اساس سلایق تک ایدئولوژیک است که محل بحث قرار میگیرد.
سازمانهای دولتی و ارگانی که تولید پول و سرمایه نمیکنند بلکه از بودجه عمومی و ملی برداشته و باید برای هزینه کرد آن به ملت پاسخگو باشند، صرفاً اینکه نهادی حکومتی است نمیتواند سلایق طیفی و مدیریتی خود را اعمال کند. کافی است نگاهی به یک دوره مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان داشته باشید آن هم در دهه پرالتهاب ۶۰ او از آثار استاد بهرام بیضایی و زندهیاد عباس کیارستمی حمایت کرد، اما سلایق خودش را تحمیل نکرد. مسئله یکدستسازی است.
کافی است به فیلمهای این دوره جشنواره که آقای خزاعی و دوستان او آن را برگزار کردهاند نگاه کنید تا متوجه شوید که شرایط تولید و انتخاب و حضور در جشنواره، تکمحوری است. تقریباً تمامی فیلمهایی که دیده شدند یک آبشخور دارند، انگار در اتاق فکری نشستهاند و به این نتیجه رسیدند که ما در این دوره نیاز به قهرمان داریم و باید برای نسل «Z» قهرمان بسازیم و آن این میشود که همه فیلمهای جشنواره حول محور قهرمانان میچرخد، چه قهرمان سازی در فوتبال چه در جنگ تحمیلی و چه قبل از انقلاب... . آنچه از چشم اندازه جشنواره به دست میآید و مشخص است این ایده در تمام نهادها از یک منشأ میآید. اگر هر سازمانی از یک هنرمند ملی حمایت میکرد تا آنچه فکر میکند را بسازد، قطعاً حرف محمد خزاعی درست از آب درمیآمد و در آن صورت ما در جشنواره انواع و اقسام سلایق سینمایی را داشتیم و برای هر ژانر و گونه نمایندهای بود.
اینکه خزاعی نکات منتقدان درباره سیطره سینمای ارگانی را دوقطبی سازی دولتی و خصوصی میداند که هر دو باید کار کند، در واقع انحراف از واقعیت است. سینماگر و هنرمند در مقاطعی نیاز به حامی دارد، در این شکی نیست و بعضی از نهادها در وظایف قانونیشان است که سرمایهگذار باشند، اما دخالت در ساحت فکری ساخت اثر هنری و تفکیک کردن سرمایه و هنرمند است که پسندیده نیست و مورد نقد منتقدان است.
نکته دیگر اینکه جریانی که محمد خزاعی به آن وابسته است وقتی این بزرگان فیلم میساختند و اکران میشد، حمله میکردند و حتی بعد از گرفتن جایزه جشنواره فیلم کن توسط عباس کیارستمی در فرودگاه دنبال او بودند تا همانجا با او تسویهحساب کنند؛ اما وقتی از سویی تحتفشار هستند و از سویی دیگر دو نفر از آن بزرگان چشم از جهان فروبستهاند و بهرام بیضایی بزرگ در ینگهدنیا است، از اعتبار آنان استفاده کردن، شرط انصاف نیست.»