سرمقاله

تبارشناسی منتقدین کابینه پزشکیان؟ / محمد‌علی وکیلی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تجهیزات لازم برای راه اندازی کارگاه میوه خشک کنی
  • در 5 مرحله ساده، لکه قهوه خشک شده روی مبل را پاک کنید
  • جشنواره بلک فرایدی در نخل مارکت
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 32948  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 27 مرداد 1403
    در صورت پیروزی دموکرات ها سیاست خارجی آمریکا به چه سمتی خواهد رفت؟
    هریس و چشم انداز خاورمیانه
    گروه بین الملل- دولت‌های باراک اوباما، دونالد ترامپ و جو بایدن همگی یک تمایل مشترک در عرصه سیاست خارجی داشته اند: خروج از باتلاق خاورمیانه و تمرکز توجه آمریکا بر روی رقابت بالقوه دوران ساز با چین. حتی در واشنگتن به شدت قطبی شده سیاستگذاران عرصه سیاست خارجی در هر دو حزب جمهوری خواه و دموکرات تا حد زیادی بر سر این موضوع با یکدیگر اجماع نظر دارند که تهاجم ایالات متحده به عراق در سال 2003 میلادی به مثابه یک فاجعه بود و ایالات متحده باید مداخله خود در منازعات منطقه را کاهش دهد.
    به گزارش فرارو به نقل از آتلانتیک، با این وجود، همانند هتل کالیفرنیا* خاورمیانه به شما اجازه نمی ‌دهد حتی پس از چک آوت از هتل خارج شوید. اوباما و ترامپ هر دو قراردادهای تاریخی را امضا کردند که ظاهرا با هدف افزایش ثبات در منطقه و اجازه دادن به ایالات متحده برای چرخش توجه خود به نقاط دیگر جهان بود اما وقوع اتفاقات غیر منتظره هم برای اوباما هم برای ترامپ و هم برای بایدن باعث شد تا انان مجبور شوند به خاورمیانه توجه کنند و انرژی خود را در آن منطقه صرف نمایند.
    کامالا هریس در صورت پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر نمی تواند انتظار متفاوئتی از وضعیت داشته باشد. با این وجود، رویکردی که او احتمالا در قبال خاورمیانه اتخاذ خواهد کرد واضح نیست. به طور کلی تشخیص سیاست های آینده هریس کار دشواری است چرا که تاکنون برای نفع خود به همه جناح های حزب دموکرات اجازه داده تا آن چه را که دوست دارند در شخص او ببینند.
    منتقدان حمایت قاطع بایدن از اسرائیل امیدوارند که هریس در معرض فشار جناح چپ حزب دموکرات قرار گرفته و موضع امریکا در این باره را تغییر دهد در حالی که جناح میانه رو در حزب دموکرات به کارنامه هریس در حمایت از اسرائیل در سنا اشاره کرده و آن را برای خود اطمینان بخش می دانند.
    اولین سفر خارجی هریس به عنوان سناتور در آوریل 2017 به اردن بود. او در جریان آن سفر از زعتری بزرگترین اردوگاه پناهجویان سوری در جهان بازدید بعمل آورد و از ترامپ رئیس جمهور وقت امریکا خواسته بود تا "استراتژی مفصلی" در مورد جنگ داخلی سوریه تهیه کند.
    هریس سپس به اسرائیل سفر کرد و با "بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل دیدار داشت. سوابق هریس در زمینه قانونگذاری در قبال مسائل خاورمیانه داده های زیادی در اختیارمان قرار نمی دهد. در سال 2017 میلادی یک قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد شهرک سازی اسرائیل در کرانه باختری را محکوم کرد. دولت اوباما تصمیم گرفت آن قطعنامه را وتو نکند.
    هریس اما از قوانینی حمایت کرد که به این تصمیم اعتراض می کرد به این دلیل که قطعنامه سازمان ملل را یک طرفه می دانست و معتقد بود به پیشرفت حرکت به سوی راه حل دو کشوری که به شکلی بهتر از طریق گفتگوهای دوجانبه حاصل می شد کمکی نخواهد کرد.
    یک سال بعد، او از خروج ترامپ از توافق هسته ‌ای با ایران ابراز تاسف کرد که به گفته او "بهترین ابزار موجود برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح‌ های هسته‌ای و جلوگیری از درگیری نظامی فاجعه ‌بار در خاورمیانه" بود.
    او بعدا احیای آن توافق و تمدید آن برای پوشش دادن موضوع موشک‌ های بالستیک ایران را توصیه کرد. او به قطع کمک های ایالات متحده به عربستان سعودی در جنگ یمن رای مثبت داد حتی در حالی که ریاض را شریک مهم واشنگتن می دانست.
    تمام این نکات در کنار یکدیگر بیش از آن که قطعی باشند گمان برانگیز هستند. بنابراین، کسانی که به دنبال درک سیاست خارجی احتمالی آینده هریس هستند تمایل دارند به جهان بینی بسیار دقیق تر "فیلیپ گوردون" نزدیک ترین مشاور معاون رئیس جمهور فعلی امریکا در امور خاورمیانه و مشاور امنیت ملی او از سال 2022 نگاه کنند. گوردون که اکنون 62 ساله است در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون و باراک اوباما خدمت می کرد و هم چنین ده ها مقاله و کتاب نوشته است. "مارتین ایندیک" سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل سال گذشته خاطرنشان کرده بود که هریس "با توجه به تجربه و دانش عمیق فیلیپ گوردون از تمام بازیگران منطقه به شدت به توصیه های او توجه می کند".
    بلافاصله پس از آن که هریس به عنوان نامزد احتمالی دموکرات ها ظاهر شد برخی از حامیان چپ حزب دموکرات کتاب گوردون با عنوان "بازنده نهایی؛ وعده دروغین تغییر رژیم در خاورمیانه" را مشتاقانه به عنوان نشانه احتمالی مخالفت هریس با سیاست تغییر رژیم در منطقه به شیوه خصمانه و با استفاده از زور و قوه قهریه قلمداد کردند.
    در همان زمان تندروهای مخالف ایران در واشنگتن حمله لفظی علیه گوردون را به عنوان یکی از حامیان پیشین توافق هسته ای با ایران آغاز کردند. گوردون به عنوان هماهنگ کننده امور خاورمیانه دولت اوباما از سال 2013 تا 2015 به شکل گیری چارچوب توافق هسته ای با ایران کمک کرده بود. جمهوری خواهان کنگره پیش با ارسال نامه ای برای هریس در مورد روابط گوردون با "راب مالی" نماینده سابق بایدن در امور ایران که سال گذشته به دلیل تحقیق در مورد مدیریت اطلاعات محرمانه به مرخصی فرستاده شد هشدار داده بودند. گوردون، آنتونی بلنیکن وزیر خارجه و رابرت مالی در اواخر دهه 1990 میلادی دوستان فوتبالی یکدیگر بوده اند.
    با این وجود، گوردون یک فرد رادیکال نقاب بر چهره نیست. او یک سیاستمدار است که از بسیاری جهات از سوی دیگران مورد احترام واقع شده است. او معتقد به لزوم رابطه گسترده امریکا با اروپاست و در سنین پایین عاشق فرانسه شد.
    او مدرک دکترای خود را از دانشگاه جانز هاپکینز دریافت کرد و پایان نامه خود را در مورد ژنرال :دوگل" رئیس جمهور اسبق فرانسه و سیاست های او نوشته بود. او سپس کتابی از "نیکلا سارکوزی" رئیس جمهور اسبق فرانسه احتمالا آتلانتیک گرا ترین رهبر آن کشور در تاریخ معاصر را به زبان انگلیسی ترجمه کرد. علائق گوردون به اروپا باعث می شود تا به آن دسته از رای دهندگانی که در ابتدا می ترسیدند هریس به دلیل خاستگاه اش بیش تر تمایل به تمرکز بر روی آسیا داشته باشد اطمینان بخش بوده است.
    گوردون تنها در دولت های دموکرات خدمت کرده بود و در سال های ریاست جمهوری "جورج دابلیو بوش" و "دونالد ترامپ" خارج از دولت به سر برده بود و اغلب به شدت از سیاست خارجی جمهوری خواهان انتقاد کرده است. زمانی که اسرائیل در سال 2006 با حزب الله لبنان جنگید گوردون با نگارش مقاله ای در روزنامه "فایننشال تایمز" حمایت واشنگتن از آن جنگ را "یک فاجعه" خواند. یک سال بعد کتابی از او چاپ شد که نقدی طولانی بر سیاست بوش در خاورمیانه بود.
    گوردون در آن کتاب از ایده خروج نیروهای امریکایی از عراق و افغانستان خمایت کرد و خواستار ایجاد صلح بین اعراب و اسرائیل بود. او هم چنین خواستار اعمال ترکیبی از تحریم ها همراه با دیپلماسی با ایران بود. صلح پیشنهادی گوردون برای اعراب و اسرائیل شامل یک عنصر فلسطینی بود که توافق‌ نامه ابراهیم فاقد آن بود. البته هریس در مقام رئیس جمهور احتمالی بعدی نه یک مشاور سیاست خارجی بلکه مجموعه ای کامل از مشاوران را خواهد داشت که حوزه های نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی را پوشش می دهند.
    هم چنین، هفته گذشته یک نام دیگر نیز مطرح شده بود: ایلان گلدنبرگ یک حامی اسرائیل در حوزه خاورمیانه که در طول دوره معاونت رئیس جمهور به هریس در مورد منطقه مشاوره ارائه می داد. هریس او را به عنوان رابط خود در جامعه یهودی منصوب کرده و او را موظف ساخته تا در کارزار انتخاباتی اش به ویژه در مورد اسرائیل، جنگ در غزه و در سطح گسترده تر درباره خاورمیانه مشاوره ارائه دهد.
    گلدنبرگ همانند گوردون یک ایدئولوگ نیست بلکه یک متخصص سیاستگذاری است که در مناصب ارشد مرتبط با خاورمیانه در پنتاگون و وزارت امور خارجه به دولت اوباما خدمت کرده است. او مدت هاست که از راه حل دو کشوری برای مناقشه اسرائیل و فلسطین حمایت می کند. او از سیاست دولت اوباما در قبال ایران حمایت کرد اما پس از امضای توافق هسته ای خواستار هموارسازی روابط امریکا با عربستان سعودی و دیگر دولت های خلیج فارس شد که از تمرکز دولت اوباما بر روی ایران آزرده خاطر بودند. در آن زمان بسیاری از دموکرات ها چنین نگرانی ای را نداشتند.
    فقدان چشم انداز بزرگ هریس برای خاورمیانه ممکن است یک موهبت باشد. به هر حال آخرین رئیس‌ جمهور دارای چشم انداز سیاست خارجی امریکا جورج دابلیو بوش بود که ایده‌های بزرگ او درباره خاورمیانه باعث جنگ عراق شد. هنگامی که بوش پدر برای نخستین بار در سال 1988 میلادی به فکر نامزدی برای رقابت انتخابات ریاست جمهوری افتاد معروف است که به نیاز به وجود "چشم انداز" اشاره کرده بود. با این وجود، او برخلاف پسرش به عنوان تصمیم گیرنده ای متفکر به دقت به توصیه های متناقض اعضای کابینه خود گوش می داد. کم تر از یک سال از دوره ریاست جمهوری بوش پدر نگذشته بود که او با برخی از بغرنج ترین رخدادهای تاریخ معاصر مواجه شد از فروریختن دیوار برلین گرفته تا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حمله صدام علیه کویت. او به دلیل دستاوردهایش در عرصه سیاست خارجی از جمله تضمین متحد ماندن اروپای دموکراتیک و استقلال کویت از سوی دموکرات ها و جمهوری خواهان مورد تحسین قرار گرفت.
    تا کنون، اطلاعات کمی در مورد این که هریس چه فرد دیگری را برای شکل دادن به سیاست خارجی خود جذب خواهد کرد و یا حتی این که احتمالا تیمی متنوع را تشکیل خواهد داد یا آن که اعضای تیم مشاوران اش همگی از یک اردوگاه سیاسی واحد خواهند بود وجود دارد. با این وجود، کار طولانی مدت و جدی گوردون و گلدنبرگ بر روی امور خاورمیانه نشان می دهد که هریس در برابر وسوسه شستن دست های آمریکا از منطقه ای به ظاهر دردسرساز مقاومت خواهد کرد. شاید آنان شروع یک تیم سیاست خارجی باشند که مواجهه با خاورمیانه را اجتناب ناپذیر می دانند و آن را با سیاست های متمرکز بر مناطق دیگر ادغام می ‌کنند نه ان که آن را رقیب توجه به مناطق دیگر قلمداد کنند.