سرمقاله

وقتی اقتصاد اولویت باشد تور‌م هم کنترل می‌شود / پیمان مولوی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • حضور ایرانسل در تلکام ۱۴۰۳ با شعار جریانی به سوی هوشمندی
  • آغاز طرح زمستانی «ایرانسل‌من»
  • بسته تخفیفی ایرانسل به مناسبت روز مادر و روز پدر
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 3369  |  صفحه ۱۱ | ایران و جهان  |  تاریخ: 25 دی 1401
    هدف باکو برای ایجاد دالان تورانی چیست؟
    بازی خطرناک ژئوپلیتیکی علی‌اف
    روابط ایران و جمهوری آذربایجان طی چند ماه گذشته با سطحی قابل توجه از تنش‌ها مواجه شده است. به‌گونه‌ای که در میان رسانه‌ها و برخی ناظران از فرضیه وقوع جنگ گرم میان دو کشور سخن به میان آمد. حتی به جرات می‌توان گفت، که چنین سطحی از تنش در مناسبات دو کشور در تمامی دوران بعد از استقلال جمهوری آذربایجان از اتحاد جماهیر شوری بی‌سابقه در ۱۸ اکتبر ۱۹۹۱ (۲۶ مهر ۱۳۷۰) تا کنون، بی‌سابقه بوده است.
     در میانه چنین وضعیتی، اخیرا محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس ایران پس از بازگشت از سیزدهمین اجلاس مجمع پارلمانی آسیا (APA) به میزبانی پارلمان ترکیه در شهر آنتالیا، در بدو ورود به فرودگاه مهرآباد، تاکید کرد: «پس از دیدار با همتای آذربایجانی خود سوء‌تفاهم‌های ایجاد شده با باکو برطرف شد.» معنای ضمنی این اظهارات قالیباف این است که اولا، تنش‌های چند وقت اخیر سوء‌تفاهم بوده و ثانیا، دیگر هیچ صورت مساله‌ای میان دو کشور باقی نمانده؛ چرا که او در دیدار با «صاحبه غفاراوا» رئیس مجلس ملی جمهوری آذربایجان همه مشکلات را حل کرده است.
    ساعاتی بعد از اظهارات قالیباف مبنی بر رفع سوءتفاهم‌ها، اظهاراتی از سوی الهام علی‌اف رئیس جمهور آذربایجان منتشر شد که او صراحتا بار دیگر بر نیت خود برای ایجاد کریدور زنگزور تاکید کرد. در حقیقت، او اعتراف کرد که که حتی به بیانیه توافق سه‌جانبه صلح با ارمنستان نیز پایبند نیست. او تاکید کرد که که در این توافق به‌صراحت اعلام شده است که باید بین مناطق غربی آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان ارتباط حمل‌ونقلی وجود داشته باشد و ارمنستان آن را فراهم کند.
    در واقع، علی‌اف، بار دیگر بر همان نقطه اصلی اختلاف میان ایران و جمهوری آذربایجان یعنی «کریدور زنگزور-لاچین» انگشت گذاشت. حالا مساله این است که آن‌چنان که قالیباف می‌گوید، اختلاف‌نظر‌های دو طرف حل شده یا همچنان تنش در مواضع باکو و تهران ادامه دارد؟ در راستای پرداختن به این پرسش در ابتدا ضروری به نظر می‌رسد که ریشه اختلافات چند وقت اخیر میان جمهوری آذربایجان و ایران مورد مداقّه قرار بگیرد
    رویای علی‌اف برای ایجاد دالان تورانی
    به گزارش فرارو، ریشه اصلی و کلیدی تنش‌افروزی جدید در مناسبات میان تهران و باکو را می‌توان به درگیری‌های میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان در شهریور ماه سال جاری ارجاع داد. یعنی زمانی که مشخص شد که این بار بر خلاف سال ۲۰۲۰ کانون تمرکز حملات جدید باکو منطقه قره باغ کوهستانی نبوده بلکه جنوب خاک ارمنستان کانون تمرکز قرار گرفته است. یعنی محلی که مرز باقی‌مانده ارمنستان با ایران را شامل می‌شود.
    در واقع، پس از آن‌که بعد از ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ (۶ مهر ۱۳۹۹) که نظامیان دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان به مدت شش هفته (۴۴ روز) بر سر قره‌باغ کوهستانی وارد جنگ شدند و در نهایت پیروزی‌ای بزرگ برای باکو حاصل شد، انتظار چنین حمله‌ای بسیار عجیب بود. به ویژه این‌که دو کشور با وساطت روسیه در ۱۰ نوامبر ۲۰۲۰ (۲۰ آبان ۲۰۲۰) توافق‌نامه آتش‌بس را امضا کرده بودند که طی آن کنترل آذربایجان بر بخش‌هایی از قره باغ کوهستانی از سوی ایراوان به رسمیت شناخته شده بود.
    هر چند پس از این توافق صلح در مرداد ماه سال گذشته (۱۴۰۰) و نیز در در اواسط ماه گذشته (مرداد) سال جاری (۱۴۰۱) نظامیان آذربایجان و ارمنستان در منطقه قره‌باغ کوهستانی درگیر شده بودند، اما در وضعیت جدید تمرکز باکو بر جنوب ارمنستان بود که اهمیت داشت. بعد از این حملات بود که تمامی نگاه‌ها به سوی هدف‌گذاری الهام علی‌اف برای اجرایی کردن طرح “دالان بین المللی تورانی” با حمایت ترکیه و اسرائیل جلب شد.
     باکو قصد داشت و دارد با همراهی متحدان خود دالان «زنگزور- لاچین» یعنی شاه‌راه ارتباطی برای پیوند آسیا و اروپا را کنترل کند. منطقه زنگزور در شرق ارمنستان و در محدوده استان «سیونیک» یعنی کانون حملات جدید ارتش آذربایجان قرار دارد. اساسا سیونیک از شرق توسط جمهوری آذربایجان و از غرب توسط نخجوان احاطه شده است و فقط مرز ۴۴ کیلومتری از جنوب با جمهوری اسلامی ایران دارد. این منطقه نه تنها برای باکو و ایروان بلکه برای ایران دارای اهمیت استراتژیک ویژه است.
    در صورت کنترل باکو بر این استان، عملا بخشی از راه ارتباطی ایران با ارمنستان و به تبع آن ارواسیا و اروپا در اختیار آذربایجان و متحدان‌اش قرار می‌گیرد. این مسیر محل سالانه میلیون‌ها دلار تجارت خارجی ایران با همسایگان و حتی کشور‌های اروپایی است. اساسا کنترل باکو بر استان سیونیک می‌تواند به کانون برای حضور نظامی اسرائیل در مرز شمالی ایران در منطقه زنگزور تبدیل شود.
    همچنین کنترل این منطقه موجب خواهد شد که آنکارا و باکو دست بالا را در زمینه انرژی و ترانزیتی نسبت به تهران داشته باشند. با این تفاسیر، هدف‌گذاری علی‌اف برای ایجاد این کریدور، به سرعت زنگ‌های خطر را برای ایران به صدا در آورد. در واقع، تهران به تکاپو افتاد تا مانع اجرایی شدن این نقشه شوم در مرز‌های شمالی خود با ارمنستان شود.
    مانور نظامی سپاه و گسترش تنش‌های لفظی
    واکنش ایران به نقشه تحریک‌آمیز الهام علی‌اف از هشدار‌های دیپلماتیک، تا برگزاری رزمایش و تقویت مناسبات با ارمنستان را شامل شد که البته همین امر، موجبات افزایش حملات لفظی علی‌اف علیه تهران را به همراه داشت. در مهم‌ترین سطح، در ۲۶ مهر ماه رزمایش نیروی زمینی سپاه پاسداران ایران، در منطقه عمومی ارس، با تمرین عبور از رود ارس برگزار شد. همچنین، مقامات ایرانی با صراحت بار‌ها اعلام کردند که هیچ‌گونه تغییری را در ژئوپلیتیک منطقه نخواهند پذیرفت.
    علاوه بر رزمایش نظامی، حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران نیز در ۲۸ مهر ماه رهسپار ارمنستان شد و سرکنسولگری ایران در شهر قاپانِ استان سیونیک را افتتاح کرد که از آن به عنوان پیام نمادین جدی تهران برای باکو یاد شد.
    مجموعه این کنش‌های ایران، واکنش‌های شدیداللحن رئیس‌جمهور آذربایجان را به همراه داشت. به‌گونه‌ای که ۲۱ روز بعد از رزمایش سپاه، در ۱۷ آبان ماه، علی اف، در مراسم روز پیروزی آذربایجان گفت: «کسانی که در مرز جمهوری آذربایجان برای حمایت از ارمنستان رزمایش برگزار می کنند نیز باید این را بدانند که هیچ کس نمی‌تواند ما را بترساند».
    یک روز بعد (۱۸ آبان)، وزارت خارجه ایران به اظهارات علی‌اف پاسخ داد و گفت: «رزمایش ایران اقدامی معمولی بود و حل مشکلات از پایتخت کشور‌های منطقه می‌گذرد». در بیستم آبان ماه نیز وزارت خارجه جمهوری آذربایجان، «سید عباس موسوی» سفیر ایران در باکو را با ادعای لفاظی‌های تهدید آمیز مقامات ایرانی احضار کرد. در ادامه این جدال لفظی، علی‌اف، در نهمین اجلاس سران سازمان کشور‌های تُرک در سمرقند ازبکستان (۲۲ آبان)، لفاظی خود را صریح‌تر کرد. او این بار به طور مستقیم آذری‌های ایران را خطاب قرار داد و حتی آن‌ها را اکثریت ۴۰ میلیون آذربایجانیِ خارج از آذربایجان معرفی کرد. علی اف حتی تهدید کرد: کسانی که در مرز ما برای حمایت از ارمنستان رزمایش نظامی برگزار می‌کنند نیز باید این را بدانند. هیچ کس نمی‌تواند ما را بترساند.
    در ادمه این روند از جدال لفظی و تبادل پیام‌های نمادین سیاسی میان تهران و باکو، در ۱۵ آذر یعنی ۵۰ روز بعد از برگزاری رزمایش نیروی زمینی سپاه پاسداران ایران، در منطقه عمومی ارس، جمهوری آذربایجان و ترکیه، رزمایش مشترکی را در نواحی مرزی با ایران برگزار کردند.
    این رزمایش که در محدوده شهر باکو و مناطقی از آستارا، جبرائیل و ایمیشلی برگزار و عنوان رزمایش «مشت برادری» بر آن نهاده شد. در این بین، قابل توجه‌ترین بُعد رزمایش، عبور نیروی انسانی و تجهیزات نظامی دو کشور، از رودخانه مرزی ارس بود، که بسیاری از ناظران سیاسی، آن را پاسخ روشن به رزمایش اخیر ایران ارزیابی کردند. حتی، خبرگزاری ترند جمهوری آذربایجان نیز انجام این رزمایش را پیامی روشن برای تهران و پاسخی به لفاظی‌های تهدیدآمیز علیه باکو معرفی کرد.
    خلاء استراتژی در نگاه سیاست خارجی ایران
    با نگاه به ابعاد و سطوح مورد اشاره از تهدیدات نقشه‌راه علی‌اف برای تهران و نیز سطح جنگ لفظی و تبادل پیام‌های سیاسی مستقیم و نمادین میان ایران و جمهوری آذربایجان، به وضوح می‌توان از بدون پشتوانه بودن اظهارات قالیباف مبنی بر رفع سوئ‌تفاهم‌ها سخن به میان آورد. اساسا آن‌چه که در ماه‌های گذشته میان تهران و باکو در جریان بوده نه تنها سوء‌تفاهم نیستند بلکه بایستی در جرگه مسائل استراتژیک در حوزه سیاست خارجی ایران قرار می‌گیرد.
    متاسفانه رئیس مجلس چنان از رفع سوء‌تفاهمات سخن می‌گوید که انگار دیدار او با یک مقام درجه دوم در عرصه تصمیم‌گیری در جمهوری آذربایجان گره از تمام مشکلات میان دو کشور گشوده است. اساسا چنین رویکردی سرپوش‌گذاری بر عمیق تهدیدات است که از همان زمان وقوع جنگ قره‌باغ در سال ۲۰۲۰ مورد انتقاد بسیاری از ناظران و متخصصان قرار گرفت. در آن مقطع این مساله مطرح شد که اساسا تهران، فاقد استراتژی در نگاه به جنگ میان دو همسایه شمالی خود است. بسیاری این انتقاد را مطرح کردند که سکوت ایران در مقابل پیش‌روی جمهوری آذربایجان در قره‌باغ و عدم حمایت از ارمنستان، خطایی بزرگ بود.
    اما حالا فراتر از قضاوت پیرامون این‌که آیا سه سال قبل حمایت ضمنی ایران از کنترل جمهوری آذربایجان بر منطقه قره‌باغ، صحیح بود یا خیر، مساله مهم‌تر نبود استراتژی به معنا داشتن نگاه بلندمدت به بحران در مرز‌های شمالی خود است. متاسفانه در نگاه ایران به بحران میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان، با خلاء سیاست‌گذاری استراتژیک مواجه بوده و هستیم. این که یک مقام ارشد ایرانی چنین تصور کند که با یک دیدار و مصافحه، می‌توان عمق تهدیدات نقشه راه باکو برای اجرایی شاختن دالان زنگزور –لاچین، را فراموش کرد، مهم‌ترین نمود این امر است.