کد خبر: 3986 | صفحه ۸ | بازار و سرمایه | تاریخ: 05 بهمن 1401
ادامه سرکشی دلار همزمان با تردید در رقم منابع ارزی آزاد شده
ابهام در آزادسازی
آخرین نرخ دلار صرافیها در سایت بازار متشکل ارز ایران ۴۲ هزار و ۷۴۸ تومان اعلام شده است. بانک مرکزی اعلام کرد: از امروز سه شنبه ۴ بهمن ۱۴۰۱، نرخ فروش ارز به صورت اسکناس توسط صرافیها در سایت بازار متشکل معاملات ارز ایران اعلام میشود.طبق اعلام بانک مرکزی، از روز (۱۴۰۱/۱۱/۰۴) کلیه صرافیها مجازند نسبت به فروش ارز به صورت اسکناس با نرخ منتشر شده تحت عنوان “آخرین نرخ صرافیها” در سایت مدیریت بازار متشکل معاملات ارز ایران به آدرس www.ice.ir اقدام نمایند. در حال حاضر آخرین نرخ دلار صرافیها در سایت بازار متشکل ارز ایران ۴۲ هزار و ۷۴۸ تومان اعلام شده است.هم چنین از دیروز اعلام شد که دلار توافقی از معاملات بازار متشکل ارزی حذف شده و صرافها میگویند هنوز بخشنامهای از بانک مرکزی نیامده و نمیدانیم ارز را با چه نرخی به مردم بفروشیم!پیش از این نیازهای ارزی مردم در صرافیها براساس معاملات توافقی دلار و یورو پوشش داده میشد. رییسکل بانک مرکزی در توییتی اعلام کرده، از امروز بانک مرکزی و صرافیها اقدامات مشترکی در احیای ثبات اقتصادی در کشور انجام میدهند.
این در حالی است که نرخ ارز هر روز بالاتر رفته و مرزهای جدیدی را در می نوردد اما با این وجود، سیاستگذاران و متولیان امر در واکنش به این مسئله به جای اتخاذ رویکردهایی که التهابات بازار را کاهش دهد، به گفتار درمانی پرداخته و هیچگونه اقدام عملی در جهت کاستن از شرایط موجود مشاهده نمیشود. بر کسی پوشیده نیست که نرخ ارز و به خصوص دلار در اقتصاد ایران از اهمیت خاصی برخوردار بوده و اثرات تصاعدی در دیگر بازارها دارد؛ مسئلهای که در نوع خود یک ضعف ساختاری برای اقتصاد ایران تلقی میشود اما انکارنشدنی است و در شرایط کنونی باید برای آن چارهجویی کرد و با گفتاردرمانی و یا اتخاذ سیاست مبهم وضعیت معیشتی جامعه رنگ آرامش به خود نخواهد دید.
خبر تکراری آزاد شدن منابع ارزی
در همین حال و در شرایطی که روزهای اخیر افزایش قیمت دلار شتاب گرفته و چشم اندازی برای توقف این شتاب هم دیده نمی شود، خبر مهمی از پاستور مخابره شده. خبر این بود: «در همین چند روز گذشته با وجود اینکه چند میلیارد دلار از دارایی های ارزی مسدود شده کشور آزاد شده و در چرخه اقتصاد قرار گرفته».
این شرایط در حالی است که رئیس بانک مرکزی اخیرا با ارائه گزارشی از اقداماتی که انجام داده است، بیان کرده که: ما روز اول اعلام کردیم به دنبال ثبات ارزی هستیم، ثبات ارزی هم اقدامی یک مرحلهای نیست. نخستین کاری که انجام دادیم مذاکرات سازنده تجاری با شرکای تجاری کشورمان در قالب دیپلماسی پولی و بانکی بود. ما طی این مدت با قطر، امارات متحده عربی، چین و عراق مذاکرات بسیار سازندهای داشتیم و در تمام آنها نیز دستاوردهای بسیار خوبی داشتیم. بطوری که منجر شد بخش زیادی از منابع ارزی تحریم و مسدود شده ایران قابل استفاده شود و هم اکنون از آن استفاده میکنیم؛ به عنوان مثال، از دیروز توانستیم حدود ۳۰۰ میلیون دلار از مجموع ۱۰ میلیارد دلار منابع ارز TBI که در عراق داشتیم را در بازار نیما برای کالاهای اساسی عرضه کنیم و از این به بعد این ارز را در بازار نیما عرضه میکنیم و همه واردکنندگان میتوانند از آن استفاده کنند.ارزهایی که در چین داشتیم معمولاً در نیما به فروش نمیرفت، ولی هم اکنون در نیما به فروش میرسد و زمان تخصیص را که حدود ۲۱ روز طول میکشید به ۴۸ ساعت کاهش دادیم
فرزین همچنین ادامه میدهد که ارزهایی که در چین داشتیم معمولاً در نیما به فروش نمیرفت، ولی هم اکنون در نیما به فروش میرسد و زمان تخصیص را که حدود ۲۱ روز طول میکشید به ۴۸ ساعت کاهش دادیم. همچنین توانستیم در مذاکرات بسیار سازندهای که با اماراتیها داشتیم عرضه ارز درهم در سامانه نیما را افزایش دهیم.
به گزارش فراز، انتشار خبر آزادسازی ارزهای بلوکه شده ایران در کشورهای دیگر، مدتهاست که دیگر نه برای افکار عمومی مهم است و نه برای بازار. در ماههای اخیر آنقدر دولت این خبر را خصوصا درباره آزادسازی ۷ میلیارد دلار ارز ایران در کره جنوبی تکرار کرده که دیگر به راحتی کسی آن را باور نمیکند. فرمول تکرار خبر هم همیشه یکی است؛ هر زمان قیمتها در بازار ارز متلاطم میشوند، دولت این خبر را روی میز میگذارد تا از آن به عنوان برگ برنده استفاده کند. این برگ برنده اما مدتهاست که سوخته است.
حالا هم خبر آزادسازی ارز بلوکه شده ایران در خارج از کشور از همین فرمول پیروی میکند. یک هفته است که تب و تاب قیمتها در بازار ارز سر باز ایستادن ندارد و دولت هم برای رام کردن این اسب سرکش، هر چه زده به در بسته خورده.
اما خبر اخیر دولت از آزادسازی ارزهای بلوکه شده ایران حتی از اخبار مشابه قبلی هم سوال برانگیزتر و غیرقابل باورتر است. یعنی جز اینکه این برگ برنده دیگر کار نمیکند، پای سوالاتی در میان است که خبر دولتیها آن را بی پاسخ میگذارد.
رقم ارز آزاد شده بالاخره چقدر است؟
سوال اول این است که ارز آزاد شده چه میزان است؟ اینکه دولت هیچ اشارهای به رقم ارز آزاد شده نکرده اولین نکته شکبرانگیز ماجراست. در واقع «چند میلیارد دلار» دقیقا یعنی «چند»؟ ۲ میلیارد دلار یا ۱۰ میلیارد دلار؟ اصلا چرا دولت رقم ارز آزاد شده را اعلام نمیکند؟ آیا مانعی برای این کار وجود دارد؟
سوال دوم این است که آیا کشور مورد اشاره نامی ندارد تا با آدرس دقیقتر از آن یاد شود؟ اگر پول بلوکه شده ما در یک کشور در چند روز گذشته آزاد شده، دلیل عدم اشاره به نام آن دولت چیست؟ چرا این نکته مهم در خبر دولت به صورت شفاف مشخص نشده است؟ همچنین باید پرسید چرا کشور طرف مقابل آنطور که عرف بین الملل رایج است همزمان با آزادسازی این ارزهای بلوکه شده، خبر آن را رسما اعلاام نکرده است؟ آیا این خودش شک برانگیز نیست که فقط دولت ما بدون نام بردن از کشوری خاص مدعی آزاد شدن منابع ارزی شده و هیچ مرجع دیگری این خبر را تائید نمیکند؟ شکی نیست که آزادسازی چند میلیارد دلار ارز ایران، خبری سادهای نیست که در یک سکوت کامل انجام شود و بعد از چند روز یک مقام دولتی در یک سخنرانی با اشارهای گذرا از آن رونمایی کند.
سوال سوم این است که اصل پول بلوکه شده چقدر بوده؟ آیا این پول آزاد شده کل ارز بلوکه شده ایران در کشور طرف مقابل بوده و یا اینکه درصدی از آن فعلا آزاد شده است؟ کما اینکه این سوال مدتهاست وجود دارد که کل منابع ارزی بلوکه شده ایران در خارج از کشور چقدر هستند؟
ارز بلوکه شده با اقتصاد ایران چه می کند؟
در نهایت به عنوان سوال آخر باید پرسید که اثر آزاد سازی این ارزهای بلوکه شده که میگویند در چرخه اقتصاد کشور قرار گرفته اند، کجاست؟ به هر حال تزریق مالی آن هم به اندازه چند میلیارد دلار منابع ارزی جدید به کشور، باید طبیعتا اثر خود را ظرف چند روز به نمایش بگذارد و باعث تغییر مسیر بازار ارز کشور شود. این شیوه خبردهی از آزادسازی منابع ارزی بلوکه شده کشور با این حجم از سوالات و ابهامات بنیادین نه تنها کمکی به آرامش بازار ارز نمیکند، بلکه خود عامل تخریبی جدید در اعتماد جامعه و بازار به دولت میشود. دولتی که با این حجم از ابهام چنین خبری را مطرح میکند در واقع در حال ارسال این پیام به فضای عمومی است که در برابر تلاطم بازار ارز نه دست پُری دارد و نه برنامه مشخصی. پیامی که خود میتواند عامل تشدید تلاطمهای بازار باشد.
حال باید توجه کرد که بحران کنونی ارز، میطلبد که دولت و مجلس با تمام قوا برای پایان دادن به این شرایط به میدان بیایند اما برآیند وضعیت فعلی، اتخاذ سیاست بیعملی و ابهام است و همین مسئله موجب تداوم نااطمینانی و عدم وجود چشمانداز مشخص در اقتصاد میشود. پر واضح است که بانک مرکزی و ریاست آن، نگاهی بازار محور داشته اما باید پرسید، آیا از ترکشهای دلاری که به 45 هزار تومان نزدیک می شود ، روی زندگی افراد، آن هم در میانه تحریمها آگاهی دارند و یا بحرانیترین شرایط هم نمیتواند زنگ خطر را برای این آقایان به صدا درآورد؟