سرمقاله

آینده ناتو؛ از فرا آتلانتیک تا ناتو عبری-عربی / سیف‌الرضا شهابی

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • اعلام بسته تخفیفی و تعرفه ایرانسل ویژه حج ۱۴۰۴
  • اعلام بسته‌های رومینگ همراه اول مختص حجاج ایرانی
  • حفظ حریم شخصی در مشاوره تصویری روانشناسی با 8 تکنیک
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 43333  |  صفحه ۴ | فرهنگ و هنر  |  تاریخ: 15 اسفند 1403
    ادیان ، بنا بر اقتضائات خود ، مفاهیمی را به پیروانشان منتقل نموده اند
    جستجوی جاودانگی در ادوار تمدّنی تا صد سال تنهایی
    فرزین کریمی* - آدمی در تمامی دوران بلوغ اندیشه و سیر تکوین خود از غار نشینی تا عصر پسامدرن کوشیده است مفاهیم را به طرق گوناگون انتقال دهد.
    این فرآیند با نقطه ی مبدا ذهن نفر اول ، تلاش می کند به مقصد اندیشه ی خودآگاه یا ناخودآگاه دیگر ابناء بشر گام نهد.
    این پروسه ، گارانتی از موفقیت را هرگز به همراه ندارد
    چرا که حتی در جوامع هم زبان ، فرد‌ انتقال دهنده ، مفاهیم را از طریق دایره ی واژگان ، تجربیات زیست شده ، فانتزی های هرگز زندگی نشده تا لحظه ی اکنون ، سفر زندگی ، محیط رشد و بالندگی ، تحصیلات در سطوح گوناگون و بسیاری پارامترهای دیگر به مخاطبان ارسال می نماید.
    انسان اولیه ، که اینجا او را با ساده ترین نام مخاطب قرار دادیم از آواهای نخستین تا تصویرنگاری روی دیوار غارها کوشید شبه اندیشه هایی را انتقال دهد که بنا بر نظرات مختلف از شَمَنی تا دکوراتیو ، عقاید در باب آن متفاوت است.
    در زمان به سمت جلو حرکت می کنیم
    ادیان ، بنا بر اقتضائات خود ، مفاهیمی را به پیروانشان منتقل نموده اند .
    در هنر مسیحی ، این اندیشه ها از طریق تصاویر منتقل می گردد و در تمامی کلیساهای کاتولیک ، پروتستان و ارتدوکس ، عیسی مسیح ، مریم مقدس و حواریون حضوری پویا دارند.
    در هنر اسلامی ، معجزه ی پیامبر اسلام قرآن است بدین روی از مساجد متقدم تر تا ورژن های متاخر از خط بهره می برند از کلیساهای به مسجد تبدیل شده در عصر امپراتوری عثمانی تا نمونه هایی دیگر مانند مسجد حسن ثانی در کازابلانکا و مسجد شیخ زاید ابوظبی که می کوشند آیکونیک ، شرقی و توریست پسند باشند تا علاوه بر گردشگری نمادهایی برای نفوذ خاور میانه ای هم باشند چرا که فِراری وُرلد نمی تواند سوی دیگر اندیشه ی حاکمان امارات متحده ی عربی را نشان دهد آن هنگام که آرزویی پررنگ برای حضور در سپهر سیاست فرامنطقه ای دارند و تصاویرشان در کنار ژنرال ها و دولت مردان خلیج پارس و در شعاع هلال شیعی دیده می شود چرا که رقابت با ایران ذیل هر حاکمیتی به غایت دشوار است و برای به چالش کشیدنی هر چند سطحی نیز باید دست به دامان روسیه ، چین و اتحادیه اروپا شد.
    دورتر از این هویت سازی ها ، مردمان تمدن ساز تاریخ در ادبیات و هنر آثاری فاخر را خلق نموده اند.
    نگارنده ی این سطور در قامت دانش آموخته ی مترجمی ، کوشیده است آثار را به زبان اصلی نیز تورق نماید گرچه که کلاب مترجمان ایرانی ، مفاخر و فوق ستارگانی اندک و الیت داشته و دارد.
    هنگامه ایستادن در دروازه های ترجمه ، لاجرم شکستی در مفاهیم رخ می دهد.
    آن گونه که ایتالیایی ها می گویند مترجم همیشه خائن است.
    بدین روی مترجم باید و قطعاً در زبان مقصد ، تسلطی نفس گیر داشته باشد.
    از منظری دیگر ، زمانی که ادبیات به تصویر تبدیل می گردد نیز اتفاقی مشابه روی می دهد ، به نسبت این که متن ادبی ، به چه میزان دیالوگ محور یا دارای ایماژ ، استعاره یا نماد باشد و این امر که کارگردان تا چه میزان کوشیده باشد به متن اصلی متعهد باشد یا خیر مانند یک مترجم که می تواند وفاداری یا عدم آن را برگزیند ، نتیجه می تواند کاملاً متفاوت باشد.
    در سده ی بیستم ، به وقت چکمه های استالینی و حضور یک نظام توتالیتر تمام قد که باید هانا آرنت وار آن را توصیف نمود
    بوریس پاسترناک ، دکتر ژیواگو را آفرید.
    این خلق اسطوره ای ، آن هنگام بیشتر رخ می نمایاند که آلبر کامو در نامه ای خطاب به او از ارادتش به ادبیات روسیه سخن می راند.
    جمله آن جایی ، خود را بیشتر نشان می دهد که بدانیم گوینده یک نوبلیست ادبیات و یک فوق ستاره ی تمام عیار است
    حال به این برگردیم که چرا به نقطه ی اکنون رسیدیم ، فیلم دکتر ژیواگو به کارگردانی دیوید لین با بازی ارزشمند عمر شریف و جولی کریستی در نقش های اصلی ساخته شده و در تبدیل واژه به تصویر ، به اعتبار اثر افزود.
    در مثالی دیگر ‌کتاب بیمار انگلیسی اثر مایکل آنداچی توسط آنتونی مینگلا ساخته شد و سبب گردید کتاب بیش از پیش دیده شده و جوایز اسکار را درو کند.
    کتال خاطرات یک گیشا اثر آرتور گلدن توسط راب مارشال که در کارنامه ی خود آثار فاخر بسیاری داشته و دارد ساخته شد و به قول امروزی ها بر credit کار افزود.
    و نباید سریال فوق العاده شوگان را از یاد برد.
    اقتباسی از رمان جیمز کلاول که برنده ۱۸ تندیس اِمی شد تا اوّلین برنده ی غیر انگلیسی زبان سریال درام باشد.
    اما چند سالی بود زمزمه هایی به گوش می رسید که صدسال تنهایی اثر گابریل گارسیا مارکز ، برنده ی نوبل ادبیات قرار است که توسط نتفلیکس ساخته شود.
    ایشان در کنار نرودا ، بورخس ، یوسا ، آلنده ، پاز و......
    از کهکشان پرستاره ی لاتینو ها می آید.
    به شدت انتظار دیدن این اثر را می کشیدم.
    زیرا که اثری دیگر از مارکز ، عشق در سال های وبا نیز با حضور خاویر باردم آن چنان که باید در سالیان قبل جلوه گری ننموده بود. اندیشیدم این بار با تهیه کنندگی فرزندان مارکز نتیجه باید که شگفت انگیز باشد.
    سال ها قبل این شاهکار بی بدیل را با ترجمه ی بهمن فرزانه و بعد از سالیان با مترجمان دیگری مانند کیومرث پارسای و با دسترسی به نسخه ی اصلی به زبان اسپانیولی نیز مطالعه کرده بودم.
    کتاب تیراژی چند ده میلیونی در طی چند دهه دارد و به حدود ۴۰ زبان ترجمه گردیده است.
    به شدت منتظر بودم ، نسل های مختلف خانواده ی بوئندیا را در قامت تصویر ببینم و علی الخصوص پرسوناژ مورد علاقه‌ام ، مِلکیادِس ، که گویی دانای کل داستان است .
    سریال دو کارگردان دارد
    الکس گارسیا لوپز برای قسمت های اول دوم سوم هفتم و هشتم
    و
    لورا مورا برای اپیزودهای چهارم پنجم و ششم.
    این سریال نیمه دومی نیز خواهد داشت.
    اثر به شدت ضعیف و غیر قابل توجیه بود.
    هیچ کاراکتری واقعی جلوه نمی نمود و شخصیت پردازی به طرز عجیبی ناپیدا بود ،
    یک تیپ سازی صرف.
    بعضی از زنان داستان در سکانس هایی می خواهند که از زیر سایه تیپ عبور کرده و به کاراکتر تبدیل شوند اما این تلاشی است کمابیش ناموفق مثل اورسلا.
    شخصیت پیلار فقط در چارچوب جغرافیای کالبدش معنا می شود با اینکه می توانست رخ بگیرد و تراش بخورد.
    انگار که ماکوندو یک قسمتی از دیزنی لند است
    و خوزه آرکادیو هرگز ردای founding father بر قامتش ننشست .
    با توجه به اینکه نعل به نعل سکانس ها از روی متن کپی شده بود اما متاسفانه فقط سایه ای از این تندیس باشکوه بود ، آن هم سایه ای در نیمه شبی تاریک.
    اِلِمان جادو باوری که می توانست اتمسفر را به شدت رازآلوده نماید کُمیک از کار در آمده بود.
    آرکتایپ ها به شدت رنگ باخته اند
    و دوربین هر چه جستجو می کند کاریکاتور قهرمانان را می یابد و نه خود ایشان را.
    از منظر روان کاوی فرویدی ، بشر می کوشد با مکانیسم های دفاعی در ساحت روان ، مانند واپس روی ، ترس ، گریز ، جبران ، جابه جایی و انکار ، بقا یافته و از گستره ی گیتی حذف نگردد و در نهایت
    با والایش به جاودانگی دست یابد.
    تمامی این پتانسیل ها در پرسوناژهای کتاب به غایت موجود است اما سریال نمی تواند در ترجمه ی واژه به تصویر و استخراج از این معدن بکر و لبریز ، سربلند بیرون آید ، آری کارگردان نیز از منظری متفاوت ، می تواند که مترجم باشد .
    در انتهای کتاب ، ماکوندو با طوفانی در هم پیچیده می شود
    نقطه ی کمال رئالیسم جادویی .
    به تصویر مارکز روی دیوار نگاه می کنم
    و آرزو می کنم که روح او با دیدن این اثر مثل من اندوه گین نشده باشد
    چرا که تا کنون فقط دلبرکانش غمگین بوده اند.
    از این همه تنهایی هایی که از نسل های متعدد خانواده ی بوئندیا می شد که روایت کرد
    فقط هیاهویی برای هیچ بر پرده نقش بست.
    روزی ناتالیا گینزبورگ نویسنده ی شهیر ایتالیایی گفت :
    اگر حقیقت داشته باشد که می گویند رمان مرده است یا در حال مردن است ، پس در این صورت همگی از جا برخیزیم و به این آخرین رمان سلام بگوییم.
    * مترجم و استاد تاریخ هنر