سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
باتوجه به شرایط فعلی کشور وموارد بسیار مهم و حیاتی همچون چالش های اقتصادی، تحریم های ظالمانه، وضعیت معیشتی، می طلبد برای برون رفت از مشکلات فعلی این شاخصهای کلیدی را به صورت تخصصی و کارشناسی شده در دستور کار قرار گیرد، نسخه های که لازم و ملزوم هم هستند و باید با نگاه دانشگاهی و تجارب افراد صاحب نظر و کارکُشته در اولویت اصلی قرار گیرد. با توجه به دشمنی قدیمی آمریکا با ایران و چالش ها و فشارهای اقتصادی علی الخصوص در دولت اول ترامپ و موضع گیری جدیدش، نگارنده باور دارد مولفههای توسعه داخلی، تنش زدایی و تقويت منافع ملی نیاز به باز تعریف دارد. اگر مسئولان مربوطه بخواهند مسائل مربوطه رو به نحو شايسته مدیریت کنند و در دام و نقشه های دشمن نیفتند باید نگاهشان فراتر از تاکتیک باشد و بایستی به سمت تفکرات راهبردی پیش بروند. دوران دولت اول ترامپ به وضوح نشان داد که اتکا به خارج بدون پشتوانه داخلی آسیب پذیرترین مسیر توسعه است، از همین زوایه می توان تجربه ی تحریم های ترامپ را به یک منطق تبدیل کرد، چرا که امنیت اقتصادی و توسعه پایدار درگرو مقاوم سازی درونزاست. اقتصاد ایران اگر چه از نظر منابع غنی است، اما از نظر کارآیی، شفافیت، نظام مالیاتی، حمایت از تولید و ساختار بانکی بشدت شکننده است. دوران شدید تحریم ها و فشارهای اقتصادی یادآور روزهای است اگر زنجیره تأمین تولید، صادرات متنوع و بومی نباشد، تحریم یک نقطه کُل سیستم را فلج میکند. نکته قابل توجه در اینجاست حتی در دوران تحریم ها، دانش بنیان ها و کشاورزی مقاوم تر بودند این یعنی کلید توسعه درون زا تقویت همین حوزه هاست. تنش زدایی، نه تسلیم نه تقابل دائمی است، در دولت نخست، ترامپ سیاست تقابل کامل در پیش گرفت، اما همین تجربه باید به مدیریت تنش برای حفظ اقتصاد و امنیت در این شرایط خاص ملموس تر شود. در دنیای امروز هیچ کشوری نمی تواند با همه دشمن باشد و هم زمان توسعه پیدا کند، تنش زدایی به معنای پذيرش سلطه نیست، بلکه هنر کاهش هزینه های ملی برای تمرکز برساخت درونی است. در دولت گذشته ترامپ برخی کشورها توانستند با تنش زدایی فعال منافع خودشان را حفظ کنند بدون اینکه از اصول خودشان کوتاه بیایند. منافع ملی باید برمبنای سیاست خارجی، ديپلماسي، اقتصاد و حتی فرهنگ عمومی باشد، چرا که یکی از آسيب هاي بزرگ در این حوزه جابجایی منافع ملی با منافع جناحی بوده است. اگر در لحظه ی تهدید منافع ملی به صورت واقع بینانه، منعطف و در عین حال اصول محور تعريف نشود ملت دچار آسیب می شود. تنش زدایی هدفمند باید براساس اولویت اقتصادی باشد، یعنی در ديپلماسي اقتصادی، یکی از آیتم های اصلی این باشد که سفارت خانه ها باید به بازوهای صادرات و جذب سرمایه گذاری تبدیل شوند، یعنی اولویت با کشورهای منطقه، شرق، قدرت های نوظهور اما هم زمان تعامل با غرب است. بهره برداری از رقابت قدرت ها، یکی از مکانیسم های بسیار قوی استفاده مطلوب از شکاف بین قدرت های چین،روسيه، آمریکا و اروپا ست، مذاکره ابزار قدرت است نه نشانه ضعف و باید بازتعریف شود و از آن به عنوان ابزار مدیریت بحران در خدمت توسعه داخلی باشد. از موارد بسیار مهم در تقویت توسعه داخلی، اصلاح ساختار بودجه و مالیات، پایان دادن به اقتصاد رانتی با شفافیت مالی، اصلاح نظام یارانه ای و بودجه ریزی برمبنای رشد تولید، سیاست پولی مستقل و ثبات نرخ ارزی برای جلوگیری از سیاستهای تورم زا و تعیین نرخ ارز با مدل واقعي اقتصاد دانش بنیان و زنجیره های مقاوم با محور صادرات محور، قطع وابستگی وارداتي در کالاهای حیاتی( غذا و دارو، انرژی) حمایت هدفمند از صنایع پیشران مثل انرژی، فناوری اطلاعات، کشاورزی هوشمند، بازسازي سرمایه اجتماعی و کاهش شکاف های داخلی و جلوگیری از قطبی سازی در راستای اجماع سازی برای حفظ انسجام ملی در برابر فشار خارجی از مصادیق در تقویت توسعه داخلی است. در پایان ذکر این نکات بسیار مهم است، منافع ملی در سطح کوتاه مدت(معیشت) میان مدت(تولید) بلند مدت( اقتدار پایدار) شکل می گیرد، و برای این امر مهم باید نهاد فراجناحی برای نظارت بر منافع ملی تعریف شود. فشار حداکثری ترامپ در دولت اول یادآور این است که بدون توسعه داخلی، وحدت اجتماعی، ديپلماسي فعال نمی توان از بحران های ساختاری عبور کرد.