سرمقاله

فرهنگ پذیرش اشتباه / ژوبین صفاری

مشاهده کل سرمقاله ها

صفحات روزنامه

اخبار آنلاین

  • تصویب صورت‌های مالی همراه اول در مجمع ۱۴۰۴؛ سودآوری مستمر و رهبری بازار ادامه دارد
  • رونمایی از «سایرابات»؛ چت‌بات هوشمند بانک تجارت با همکاری همراه اول
  • نخستین مسابقه تحلیل بنیادی نماد همراه اول به ایستگاه پایانی رسید
  • مشاهده کل اخبار آنلاین

    کد خبر: 47877  |  صفحه ۱  |  تاریخ: 22 خرداد 1404
    تحلیل رغیدا درغام از دستاوردهای سیاست خارجی ترامپ
    ترامپ در مورد ایران حرفی برای گفتن ندارد
    ماه سختی برای دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، بوده است، کسی که می‌خواهد همچنان باور کند هیچ‌کس در حد و اندازه او نیست. از نظر او، خدا پس از یک سوءقصد جان او را نجات داد تا بتواند «آمریکا را دوباره بزرگ کند».
    به گزارش خبرآنلاین، رغیدا درغام بنیانگذار و رئیس اجرایی موسسه بیروت در یادداشتی وب سایت تحلیلی دِنشنال با عنوان«ترامپ در مورد اوکراین و ایران حرف زیادی برای گفتن ندارد» سیاست خارجی ترامپ را در ماه‌های گذشته بررسی کرده که در ادامه می خوانیم:
    دستاوردهای سیاست خارجی او در طول سفر تاریخی‌اش به کشورهای عربی خلیج فارس غیرقابل انکار است، اما شکست‌های او در مورد اوکراین و ایران اکنون پیش از اجلاس گروه هفت (۱۵ تا ۱۷ ژوئن) و اجلاس ناتو (۲۴ تا ۲۵ ژوئن) به شدت بر دوش او سنگینی می‌کند.
    آقای ترامپ از ضعف - به ویژه از بروز آن در مقابل دوستان-دشمنان - بیزار است. به نظر می‌رسد به رغم اینکه او و تیمش اشتباه‌های زیادی مرتکب شده‌اند، اما اینگونه وانمود می‌کنند که همه چیز خوب است. آنها حتی ادعا می‌کنند که اوضاع در حال بهبود است؛ اما این رفتار فقط بحران را تشدید می‌کند.
    مذاکرات ایالات متحده و ایران به معیاری برای آشفتگی و اختلافات داخلی دولت ترامپ تبدیل شده است. با این حال، نگران‌کننده‌تر، عدم درک - یا انکار عمدی - عواقب مواضع رئیس جمهور و مواضع وزیر امور خارجه شخصی او، استیو ویتکاف، است که اکنون اختیارات فوق‌العاده‌ای دارد.
    از پرونده پیچیده اوکراین گرفته تا تحولات در لبنان کوچک - که در تیررس ایران و اسرائیل قرار دارد - سیاست ایالات متحده فاقد یکپارچگی لازم به نظر می‌رسد.
    آقای رئیس جمهور این یک احساس است، نه یک سیاست
    اولین دیدار رسمی آقای ترامپ با فریدریش مرتس، صدراعظم آلمان، به راحتی برگزار شد، هر دو مرد مشتاق بودند از اختلافات قبلی عبور کنند، اگرچه هیچ سیاست واحدی در مورد شرق اروپا، که در آستانه درگیری نظامی گسترده است، شکل نگرفت.
    رهبران آمریکا و آلمان در مورد دفاع، تجارت، نورد استریم ۲، روابط با چین، تهدیدات تعرفه‌ای ایالات متحده برای اروپا، مهاجرت و البته روسیه و اوکراین بحث کردند. آنها به هزینه‌های دفاعی ناتو و بهترین روش برای مدیریت تعرفه‌ها پرداختند. با این حال، در درجه اول بحران اوکراین است که آینده روابط آقای ترامپ با متحدان ناتو و گروه ۷ را شکل خواهد داد.
    برای اروپایی‌ها، به ویژه آلمان که اکنون خود را در موقعیت رهبری دوباره اروپا قرار داده است، کافی نیست که رئیس جمهور ایالات متحده با عباراتی مانند «وضعیت در اوکراین بسیار غم انگیز است» ابراز همدردی کند. این یک احساس است، نه یک سیاست.
    صدراعظم آلمان قصد داشت جزئیاتی در مورد تماس ۷۵ دقیقه‌ای بین آقای ترامپ و ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که روز قبل از دیدار ترامپ و مرتز رخ داد، بداند. حالا ما می‌دانیم که آقای پوتین قول تلافی حمله اخیر اوکراین را داده‌است که یک سوم بمب‌افکن‌های استراتژیک روسیه را نابود کرد. اما در مرحله بعد، چه اتفاقی می‌افتد؟ و دولت ترامپ واقعاً در چه جایگاهی قرار دارد؟
    در اصل، به نظر می‌رسید که مرتس در دیدار کاخ سفید، ترامپ را تحت فشار قرار داده است. ترامپ با او مانند دیگران، به ویژه ولادیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین، که آقای ترامپ علناً با نقض آشکار ادب دیپلماتیک او را سرزنش و مسخره کرده بود، رفتار نکرد.
    حرفه‌ای بودن مرتز، نمایش‌های آقای ترامپ، از جمله مقصر دانستن جو بایدن، سلف خود، در حمله به اوکراین را تحت الشعاع قرار داد. رئیس جمهور ایالات متحده، آقای مرتز را «مردی سرسخت، اما خوب» خواند، در میان لبخندهای پهن بین دو مردی که کاملاً از عمق شکاف فراآتلانتیک و نیاز فوری به توقف وخامت آن آگاه بودند.
    در واقع، آقای مرتز اهل کوتاه آمدن نیست. تلاش آلمان برای بازپس‌گیری رهبری در اروپا چیزی نیست که بتواند توسط آقای ترامپ و تیمش مورد تمسخر قرار گیرد، به خصوص که آنها تلاش می‌کنند روابط فراآتلانتیک را نه تنها با در نظر گرفتن روسیه، بلکه به طور فزاینده‌ای با چین نیز بازسازی کنند.
    نکته قابل توجه این است که هیچ نشانه‌ای وجود نداشت که آقای ترامپ و آقای مرتز در مورد ایران صحبت کرده باشند. آلمان عضو گروه کشورهای ۱+۵ است که در زمان باراک اوباما، رئیس جمهور سابق ایالات متحده، واسطه توافق هسته‌ای ایران بودند.
    نشست گروه ۷، متشکل از ایالات متحده، آلمان، بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، کانادا، ژاپن و اتحادیه اروپا، اواسط ژوئن در آلبرتای کانادا برگزار خواهد شد. دستور کار اصلی، جنگ اوکراین، روابط با روسیه و استراتژی‌های مختلف اروپایی برای تعامل با چین در بحبوحه جنگ تعرفه‌ای جاری خواهد بود. در حال حاضر، دونالد ترامپ در این اجلاس چیز زیادی برای ارائه ندارد تا ادعای موفقیت کند یا به وعده خود برای پایان دادن به جنگ در اوکراین عمل کند. تیم او در تلاش است تا اوکراین را از دستور کار گروه هفت حذف کند، اما این تلاش تاکنون بی‌نتیجه بوده است. رهبران اروپایی با اعتماد به نفس تازه‌ای به آلبرتا می‌روند.
    آنها در پاسخ به تهدیدات تعرفه‌ای آقای ترامپ، با گزینه‌های سیاسی از جمله مذاکره با چین بر سر یک توافق تجارت آزاد احتمالی، به آلبرتا خواهند رسید. اگر چنین توافقی محقق شود، ضربه‌ای به ترامپ خواهد بود. اما این ترس همچنان وجود دارد که واکنش‌های رئیس جمهور آمریکا می‌تواند عمداً نامنظم و غیرقابل پیش‌بینی شود.
    رهبران اروپایی این موضوع را در محاسبات خود لحاظ می‌کنند. هیچ کس خواهان گسست در روابط فراآتلانتیک نیست. به هر حال، اروپا نیاز به حفظ روابط استراتژیک خود با ایالات متحده را صرف نظر از اینکه چه کسی در دفتر بیضی شکل ریاست جمهوری نشسته است، تشخیص می‌دهد. آمریکا هنوز هم لنگر است و اروپا می‌داند که شریک کوچک‌تر است.