گروه درنگ - زهرا داستانی: اینجا بهشت زهرا (س) است. یک پیاده راه سنگ فرش شده با قبور مردگان. شهری با ساختمانهای متراکم زیرزمینی؛ با پلاکهای مهر و موم شده بر سردرش، که گاهی چشمهایی یخ زده با ظاهری یک دست و خشک، از روی سنگها نگاهت میکنند. اینجا تنها جایی است برای دفن شدن. اینجا همه چیز شبیه به هم است. سنگهایی سفید و سیاه با نوشتههایی یکسان؛ پدری مهربان، مادری دلسوز، همسری وفادار و تنها صفت هایی از همین دست. اینجا خبری از زیباییشناسی، فرهنگ و هنر ایرانی نیست. اینجا تنها دفن خواهی شد و در درازای تاریخی که در پیش رو است، کسی بر سر مزارت نخواهد رفت؛ تاریخ از تو حرفی نخواهد زد؛ چرا که حتی سنگی که برایت تهیه شده است، واجد هیچ ارزش فرهنگی نیست. اینجا اساساً خبری از فرهنگ نیست. گور، قَبر، مزار، آرامگاه و هر نامی از این دست، گودالی است در دل زمین، که درگذشته را در آن جای میدهند و به قول معروف: به خاک میسپارند. اما چه میشود که پس از سالها، گوری بر جای میماند و از آن خاک سرد، اثری فرهنگی-هنری میسازد؟ مهدی تمیزی، پژوهشگر هنرهای تجسمی، که بیش از چهارده سال در باره سنگ آرامگاههای ایران پژوهش میکند، در گفتوگو با «ابتکار»، در باره سنگ آرامگاههای مردمان قدیم و نمادهای ترسیم شده بر آنها گفت: در گورستانهای تاریخی ایران، با نمادها و نشانههای بسیاری بر روی سنگ آرامگاهها و نیز با فرمهای گوناگونی از سنگها روبهرو میشویم. برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که نمادها و نشانهها بیش از هر چیز، بیانگر شخصیت و جایگاه متوفی است؛ برخی نیز بر این عقیده هستند که این نمادها و نشانهها، برای شناسایی دقیق آشنایان و خویشان متوفی از موقعیت آرامگاه بوده، و این رفتار، ناشی از سواد بصری مردمان گذشته به جای سواد نوشتاری بوده است. البته به زعم بنده، این دو نظر، شانه به شانه هم حرکت کردهاند و هر کدام، ارزش و اهمیت خاص خود را دارند. او درباره نشانههای روی سنگ آرامگاهها میگوید: بسیاری از نمادها و نشانهها، در گورستانهای ایران، ساری و جاری است و ویژه منطقهای جغرافیایی یا فرهنگی نیست. مانند «درخت سرو»، که یکی از شاخصترینها است. سروها البته بر پایه رفتار فرهنگی و ساختارهای هنری هر منطقه، به قطع، تفاوتهای ترسیمی با یکدیگر دارند؛ اما سرو است و نشانهای ارجمند است به معنای مانایی، جاودانگی و نامیرایی. همان گونه که گفتم، تمامی سروها بر پایه فرهنگ هر منطقه و ذوق، سلیقه و چیرهدستی هنرمندان آن منطقه، طراحی و سنگتراشی شدهاند. از دیگر نشانههایی که در بسیاری از گورستانهای ایران مشاهده میشود، نقش «مهر و تسبیح» است، به نشانه مومن بودن متوفی؛ یا نقش «گلابپاش و آینه»، به نشانه پاکی و طهارت؛ یا نقوش گیاهی و جانوری و هندسی و پیشهوری، که هر کدام نشانهای هستند در فرهنگ و هنر ایرانی. تمیزی، با اشاره به جنسیتی بودن برخی از نمادها و نشانهها ادامه داد: از جمله نمادهای دیگری که بر سنگ آرامگاهها دیده میشود و در دسته نمادهای جنسیتی جای میگیرد، نقش «شانه» است. «شانه» اگر یک طرفه باشد، نشان از مرد بودن و اگر دو طرفه باشد، نشان از زن بودن صاحب آرامگاه است. مورد دیگری در نشانههای جنسیتی، سنگ لحد است؛ بر این پایه که اگر تنها یکی در بالا باشد به نشان مرد بودن و اگر یکی در بالای سر و یکی در پایین پا باشد، به نشان زن بودن صاحب آرامگاه است. لازم به گفتن است که به هر دلیل، نقض موارد مطرح شده نیز دیده شده است. اما ملاک برای کار پژوهش، گستره معنا در رفتار موجود بر سنگ آرامگاهها است. تفاوت های آرامگاه شخصیتهای شاخص با مردمان عادی این پژوهشگر درمورد تفاوت در سنگ آرامگاههای شخصیتهای شاخص با مردمان عادی گفت: کسی که پادشاه یک کشور، یا خان یا کدخدای یک شهر، یا صاحب منصب کشوری، لشکری یا مذهبی است، به هر حال، زندگانیاش نیز با مردمان عادی متفاوت بوده؛ مسلم است که سنگ آرامگاه و یا بنای آرامگاهی او نیز ـ چه به زور و زر اطرافیان و چه به همت عالی و احترامی که داشته است ـ متفاوت از مردمان عادی باشد. برخی از سنگها از نظر طراحی و نقوش سنگتراشی شده بر آن، برخی از نظر پهناوری، برخی از نظر میزان ارتفاع، برخی از نظر جنس سنگ و مواردی از این دست، برخورد بازماندگان با سنگ آرامگاه متوفی را رقم زده است. به عنوان نمونه: روی سنگ آرامگاه ناصرالدینشاه قاجار در کاخ گلستان تهران، یا برخی از سران بختیاری در تختفولاد اصفهان و یا برخی از رجال دوران قاجار در ابنبابویه ری، پیکر و نیمپیکر صاحبان آرامگاه سنگتراشی شده و تزیینات بسیار هنرمندانهای نیز در اطراف آن صورت گرفته است؛ آیا باید انتظار داشت که چنین سنگ آرامگاه گرانقیمتی برای یک فرد عادی ساخته شود؟ مسلم است که خیر. این رفتارهایی که برای متمایز کردن سنگ آرامگاهها وجود دارد، در سراسر جهان و در سراسر ایران به چشم میخورد. از سنگ آرامگاههای افراشته در تپههای خالدنبی و تنوع و تعداد در سپیدچاه و جلوهگریهای تهران و نگینتراشیهای اصفهان شیران لرستان، تا گورستانهای خوزستان و سواحل آبهای خلیج فارس، همه و همه، زیبایی است و شناسنامههایی ارجمند در جایگاه فرهنگی و هنر و جامعهشناسی. مهم این است که هم مسئولان و هم مردم، قدر و اهمیت این میراث ارجمند را بدانند و جلوی تخریبهای عمدی یا سهوی این گوهرهای به فراموشی سپرده شده را بگیرند. آرامگاههای امروزی، در تاریخ خواهند ماند؟ مهدی تمیزی، با بیان این که سنگ مزارهای امروزی دیگر اثر هنری نیستند، گفت: تصاویری که امروز بر روی سنگ آرامگاهها دیده میشود، ارزش و اعتبار هنری ندارند و برای تاریخ هم ارزشمند نخواهد بود. به واقع، آیا سنگهایی که از کشور چین تحفه میآورند! یا سنگهایی که با ابزار مدرن سی.ان.سی، دارای چند جمله و چهرهای میشوند، حائز اهمیت هستند!؟ خیر. شوربختانه، امروز، با آمدن سی.ان.سی، یکی از هنرهای بسیار بزرگ و معتبر ایران به نام سنگتراشی سنگ آرامگاه، به تمامی نابود شد و باید از این هنر ارجمند به عنوان هنر فراموش شده یاد کرد. چرا که در شهر بزرگی همانند تهران، کمتر از پنج شش نفر و یا در شهری همچون اصفهان، یکی دو نفر به عنوان سنگتراش سنگ آرامگاه مشغول کار هستند. جز چیز عجیبی به نام آرامگاه! چیز دیگری برای آیندگان باقی نمیماند! این پژوهشگر هنرهای تجسمی، یکی از آسیبهایی که امروزه دامنگیر فرهنگ گورستان شده است را اجرای یکسان سازی گورها میداند. او گورستانهایی که برابر با قوانین نوشته شده توسط مدیران گورستانها (شهرداریها) یکدست شدهاند، آفتی فرهنگی هنری دانست و به «ابتکار» گفت: به یقین، در آینده، گورستانهای امروزی به زیبایی گورستانهای قدیمی نخواهد بود؛ شاید بهتر باشد بگویم که اساسا زیبا نخواهد بود و این به دلیل تفکر یکسانسازی در شهرداریها است. غافل از اینکه گورستانها مکانهایی هستند که شاخصههای هنرهای تجسمی زمانه در آن انعکاس پیدا کرده است. به طور مثال وقتی که وارد گورستانی در یک منطقه فرهنگی یا جغرافیایی میشویم، از نمادها و نشانهها و نام و نشان متوفی، میتوانیم به بسیاری از ویژگیهای فرهنگی، هنری، زیستی و اقلیمی پی ببریم. او ادامه داد: از طرحهای یکسانسازی گورستانها ـ که شهرداریهای تمام ایران به آن دل بستهاند ـ در آینده چیزی جز مجموعههای پهناور و بیارزش به جا نمیماند. تمیزی افزود: به دلیل همین سیاستها است که امروزه، حتی در قطعه هنرمندان و نامآوران بهشت زهرا، شاهد پهنهای سنگ و سنگفرش هستیم. یک دست و صاف. بدون ارزشهای هنری. اما در گورستانهایی چون ظهیرالدوله و دولاب تهران، ابنبابویه و امامزاده عبدالله ری، تختفولاد اصفهان، سپیدچاه مازندران، لرستان، شیراز، تبریز و بسیاری از گورستانهای ارزشمند ایران، شاهد گورهایی هستیم که مبانی فرهنگی و هنری ایرانزمین هستند.