سرمقاله
صفحات روزنامه
اخبار آنلاین
در هر جامعهای، اقتصاد و فرهنگ دو بال یک پرندهاند؛ اگر یکی تضعیف شود، دیگری را نیز به زمین خواهد کشید. در سالهای اخیر، مسائل اقتصادی تأثیرات عمیقی بر رفتار فرهنگی خانوادهها گذاشته است. فرهنگ، در ظاهر کالایی غیرضروری بهنظر میرسد؛ اما در حقیقت، زیربنای پویایی اجتماعی است. وقتی دخل و خرج خانوادهها به سختی تأمین میشود، طبیعی است که هزینهکرد برای کتاب، فیلم، تئاتر یا سایر کالاها و خدمات فرهنگی به حاشیه میرود. همین امر، چرخه تولید محصولات فرهنگی را دچار رکود میکند و آثارش در درازمدت، عمیقتر و ماندگارتر از تبعات مستقیم اقتصادی خواهد بود. کاهش قدرت خرید خانوادهها باعث میشود بسیاری از تولیدکنندگان محصولات فرهنگی یا تعطیل شوند یا کیفیت آثار خود را کاهش دهند. در نتیجه، مصرفکننده با آثار ضعیفتری مواجه میشود که میل به خرید دوباره را در او کمرنگ میکند. این چرخهی معیوب، به مرور سطح فرهنگ عمومی را کاهش میدهد و در نهایت، خود اقتصاد را هم آسیبپذیرتر میکند. بنابراین، اقتصاد و فرهنگ رابطهای دوسویه دارند؛ رکود اقتصادی، مصرف فرهنگی را محدود میکند و مصرف پایین فرهنگی، سرمایه اجتماعی را تضعیف کرده و توسعه اقتصادی را دشوارتر میکند. حال پرسش اینجاست: در چنین شرایطی چه باید کرد تا مردم همچنان بتوانند به محصولات فرهنگی دسترسی داشته باشند و تولیدکنندگان این حوزه، چراغ کار خود را روشن نگه دارند؟ در اینجا چند پیشنهاد قابلاجرا مطرح است: 1-ترویج محصولات فرهنگی کمهزینه یا رایگان کتابخانههای عمومی، مراکز فرهنگی محلی و بسترهای دیجیتال، بهترین مسیر برای دسترسی آسان و کمهزینه مردم به آثار فرهنگیاند. باید استفاده از کتابخانهها و پلتفرمهای قانونی دیجیتال را تشویق کرد. 2-تسهیل دسترسی آنلاین در عصر دیجیتال، میتوان با حمایت از نشر دیجیتال، تولید پادکست، کتاب صوتی و فیلمهای کوتاه، امکان مصرف فرهنگی با هزینه کمتر را فراهم آورد. زیرساخت این مسیر آماده است؛ تنها نیازمند فرهنگسازی و حمایت رسانهای است. 3-رویکرد خانوادهمحور خانوادهها باید بدانند سرمایهگذاری فرهنگی هزینه نیست. در روزگار دشوار اقتصادی، مطالعه دستهجمعی، دیدن فیلمهای آموزشی با یکدیگر، یا شرکت در رویدادهای فرهنگی رایگان میتواند جایگزینی برای سرگرمیهای پرهزینه باشد و در عین حال پیوندهای عاطفی خانواده را محکمتر کند. 4-حمایت از تولیدکننده مستقل بخش بزرگی از محصولات فرهنگی توسط تولیدکنندگان کوچک و مستقل ارائه میشود. خرید حتی اندک از این تولیدکنندگان، زنجیره تولید را زنده نگه میدارد. رسانهها میتوانند با معرفی هنرمندان و نویسندگان محلی، مردم را به حمایت از آنها ترغیب کنند. 5-نقش مدارس و دانشگاهها آموزش رسمی میتواند بخش بزرگی از کمبود مصرف فرهنگی را جبران کند. مدارس و دانشگاهها باید بیش از گذشته، محتوای فرهنگی غیردرسی ارائه دهند و دانشآموزان و دانشجویان را به مطالعه و تولید محتوا تشویق کنند. در نهایت، نباید فراموش کنیم که فرهنگ، نفس تازه جامعه است؛ اگرچه نمیتوان مشکلات اقتصادی را نادیده گرفت، اما میتوان با بهرهگیری از خلاقیت و همبستگی، محصولات فرهنگی را از فهرست هزینههای حذفشدنی خانوادهها خارج کرد. شاید در روزگار دشوار اقتصادی، بهترین سرمایهگذاری، همان سرمایهگذاری روی ذهن و دل مردم باشد؛ چرا که جامعهای که فرهنگ را زنده نگه دارد، توان بازسازی اقتصادش را نیز خواهد داشت.